بریدههایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
۴٫۷
(۱۳۹)
آب لولهکشی کیفیت آب فقیر و غنی را یکسان کرد. هرچند که حالا ثروتمندان آب معدنی در بطری میخورند و جدایی خود را با فقرا، از این طریق دوباره اعلام میکنند.
baran
درحقیقت ریشه و بخش مهمی از تعصب و غیرت ناموس عصر جاهلیت، زمینۀ اقتصادی و اجتماعی داشت تا دفاع از خواهر و فک و فامیل
baran
گیاه کتیرا سنبل فقر و غناء، استثمار و بهرهکشی است.
مهدی
ما زنهای یزدی کاری، زبر و زرنگ و صرفهجو هستیم. اگر سرمایه اولیه باشد، خانه خودمان را که هیچ، ایران را آباد میکنیم.
مهدی
مسکن در پرستیژ اجتماعی و در کمال روح و روان انسان تأثیر دارد. مسکن نقش مهمیدر شخصیت آدمها دارد. (میتوانید به تفسیر آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره مبارکه سبا مراجعه کنید).
مهدی
اصلاً تا قبل از انقلاب یزدیها برای مردههایشان هم اینقدر ضجه و ناله وگریه نمیکردند. مراسم پارچه نویسی، شعارنویسی، کاغذ و تلگراف و آگهی تسلیت نبود. یزدی مقتصد صرفه جو برود پارچه پنبهای را سیاه کند و روی آن بنویسد رحلت جانگداز حاج عباس ده بالایی را تسلیت میگوییم و پول و نعمتهای خدادای را حرام کند؟ استغفرالله.
مهدی
در شرایط فعلی فشار اقتصادی روی معلمین، موجب شده است که شأن معلم نزد دانشآموز شکسته شود. دبیری که تاکسی سرویس امثال شاگرد خودش است کجا میتواند پدر روحانی او باشد؟
مهدی
به یاد دارم کلاس ۱۰ که بودم مادرم بیپول شده بود و میخواست تنها پریموس خانه ما را بفروشد. من در کوچه پریموس را از دستش گرفتم و گفتم نمیگذارم آن را بفروشی. گفت پول ندارم، گفتم خدا بزرگ است. مادرم گفت بچه چطور خدا بزرگ است؟ خدا که پول به در خانه آدم نمیفرستد. من یک بشکن زدم و به مادرم گفتم خدا بزرگ است. به او گفتم حالا برویم خانه، یکطوری میشود. وقتی به در خانه آمدم دیدم بعد از ۴ سال شتری در خانۀ ما خوابیده بود. آقای حسن بحرینی بندرآبادی یک لنگه حدود ۸۰ کیلو آرد آورده بود و همین مقدار هم هندوانه، ۴ سال بود که اجاره نفرستاده بود. مرد شتردار گفت حاجی گفته امسال از قنات مختصر آبی درآمده و این سهم شماست.
مهدی
مثل ارتشی که وقتی سربازان خط اول جبههاش میمیرند سرباز دیگری جای آنها را میگیرد، وقتی شوهرها میمردند و شش تا بچه قد و نیم قد از خود به جا میگذاشتند، زنها جای شوهر را میگرفتند تا سنگر کارخانه خالی نماند. تا برای سیر کردن شکم بچهها و پرکردن جیب کارخانهدارها، خودشان مسلول و راهی قبرستان شوند. این گونه زنان قهرمان ملی هستند. شما انصاف بدهید، اصلاً قویترین مرد جهان نظر بدهد، آیا بلند کردن بار زندگی توسط یک زن جوان بیوه با ۶ بچه قد و نیمقد ساکن یک خانه بیآب و بیبرق مشکلتر است، یا بلند کردن وزنه ۲۵۰ کیلوئی؟! به سرانجام رساندن ۶ بچه یتیم، با مزد کارگری کارخانهی اقبال (روزی ۳۵ ریال در سال ۱۳۳۸) مشکلتر است؟ یا بلند کردن وزنه ۲۵۰ کیلویی؟!
n re
هر کس تلاش کرده وضعش خوب شده است، البته استثمار باعث شده که برخی با کار دیگران در خانههای چند هزار متری زندگی کنند و برخی با ۵۰ سال تلاش، صاحب یک خانهی محقر ۷۰ متری میشوند. بالاخره هر کس کار کرده وضعش خوب شده است، ولی خوب شدن نسبی است.
n re
در عالم نوجوانی، فکر کردم برای شاعر شدن باید عاشق شوم. حالا عاشق کی بشوم؟ خودم هم نمیدانستم!
n re
ما بچههای سالهای ۵۰-۱۳۴۰ اعتراضهایمان را گذاشته بودیم تا یکجا منفجر شویم. در ممالکی که فرهنگ اعتراض نیست، اعتراضها فشرده میشود و مثل دیگ بخار بدون منفذ تحت فشار قرار میگیرند. بعد این دیگ بخار میترکد. این ترکیدن اسمش انقلاب است. آنها که فکر میکنند اگر جلوی اعتراضهای مردم را بگیرند برخر مراد سوار خواهند بود، باید بدانند که هر ۲۵ تا ۴۰ سال اعتراضهای مردم منفجر میشود. آن وقت هیچکس جلودار آنها نیست.
Fatemeh Moghim
زنها سر کوچه مینشستند و میخواستند وقت بگذرانند، بازار تعبیر و تفسیر و غیبت، تهمت و افترا رونق داشت.
واقعاً این برق، رادیو و بهخصوص تلویزیون چه خدمتی به این مردم کرد. خدا جد و آباء مخترعین و سازندگان آنها را بیامرزد. تکنولوژی برق و باطری عادت چند هزارسالۀ نشستن سرکوچه را از بین برد.
Fatemeh Moghim
هزاران فیزیکدان، شیمیدان، محقق، دانشمند بالقوه سر ازکارگاه قالیبافی درآوردهاند تا ما افتخار کنیم که قالی ایران در جهان بینظیر است و هزاران تاجر ایرانی و غیرایرانی میلیاردر شوند.
Fatemeh Moghim
گفت: سرطان دارم و کارم تمام است. چند ماهی بیشتر مهمان شما نیستم. گفتم: انشاالله خدا شفا میدهد. گفت: حسین آقا من زندگی خوبی داشتم، همانطور که دلم میخواست زندگی کردم، تسلیم خواست حق هستم، مرگ هم حق است اگر گاهی درد اذیتم نمیکرد به راحتی میمردم. این سعادت است که آدم بداند تا سه چهار ماه دیگر میمیرد. با همه خداحافظی و با هر کس که حساب و کتابی دارد تسویه میکند و حلالیت میطلبد. توی این چند ماه به اندازه یک قرن هم عمر و کیف میکند. با هم خداحافظی کردیم که خداحافظی ابدی بود.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
این داستان موش و گربه بازی سیاسی برای بازارگرمی و سرگرم کردن مردم همیشه و همهجا ادامه دارد
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
ترس از جهنم چه زمینه خوبی را برای بهرهکشی انسانها توسط آدمهای سودجو فراهم میآورد.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
مارکس هم گفته است در عصر مدرن، قدرت اجتماعی هر کس در جیب او نهفته است.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
این درسی بود برای تمام عمر من که با اعتراض رشوه هم باید داد.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
هروقت قرار بود بین پسرها و دخترها یکی حذف شود، همیشه دخترها حذف میشدند.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان