بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جستارهایی در باب عشق | صفحه ۱۱ | طاقچه
کتاب جستارهایی در باب عشق اثر آلن دوباتن

بریده‌هایی از کتاب جستارهایی در باب عشق

نویسنده:آلن دوباتن
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۳.۵از ۱۶۰ رأی
۳٫۵
(۱۶۰)
«زنانی که زیبایی کامل دارند، باید به مردان بدونِ تخیل واگذاشته شوند.»
Sajede Aghababaei
کشتن خودم به معنای آن بود که فراموش می‌کردم که لذت تماشای ملودرام نابودی خودم را از دست داده‌ام.
Sajede Aghababaei
این انکار و سرپیچی از دگرگونی، یادآور این بود که روزگار فارغ از اینکه من عاشق باشم یا نباشم، شاد باشم یا غمگین، زنده باشم یا مرده، راه خودش را می‌پیماید. نمی‌بایست از روزگار انتظار می‌داشتم که برحسب حالات درونی من گردش خود را تغییر دهد، یا ساختمان‌ها و سنگفرش‌های کف خیابان‌ها به سرگذشت عشقی من اهمیت بدهند
Sajede Aghababaei
یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید: «روح به سرعت شتر پشتِ سر آدمی حرکت می‌کند» در حالی که بیشتر ما مو به مو براساسِ ساعت و تقویم مندرج در برنامه‌ها و دفاتر خاطرات پیش می‌رویم، روح‌مان، یعنی جایگاه قلب‌مان، در حالی که حسرت گذشته را می‌خورد، زیر بار سنگین خاطرات پشت سرمان عقب می‌ماند.
Sajede Aghababaei
نوعی بیماری ناشی از وحشت ناگهانی (روبرو شدن با) خطر خوشبختی. این بیماری در میان توریست‌ها که به این منطقه از اسپانیا می‌آیند، رایج است. آنها در این محیط شگفت‌انگیز و رویایی با این واقعیت ناگهانی مواجه می‌شوند که سعادت بر روی زمین می‌تواند در دسترس‌شان قرار گیرد، و در نتیجه دچار یک واکنش شدید روانی می‌شوند، که در برابر احتمال دلهره‌آور، (در ذهن) خنثی شده است.
Sarah S
من در او زنی را یافتم که سراسر زندگی‌ام در یافتن آن ناموفق بودم، موجودی که لبخند و چشمانش، حس شوخ‌طبعی و سلیقه‌اش در انتخاب کتاب، دغدغه‌ها و ذکاوتش به نحوی معجزه‌آسا با آرمان‌های من همخوانی داشتند.
aliyan
آیا اگر تمام چیزهایی که ممکن است از دست بروند را از دست بدهم، باز هم به خاطر چیزهایی که همیشه دارم مرا دوست خواهی داشت؟
Yas Balal.جواد عطوی
می‌توان بلوغ را این طور تعریف کرد: «قابلیت و توانایی آنکه به افراد، آنچه را که سزاوارش هستند، وقتی استحقاقش را دارند، بدهیم و هیجاناتی که (به خودمان تعلق دارند) و باید کنترل شوند را با هیجاناتی که باید بی‌درنگ ابراز شوند، جدا سازیم،
Yas Balal.جواد عطوی
گاهی اوقات به این نتیجه‌گیری می‌رسیدیم (هر چند شرم مانع ما می‌شد که علنآ آن را اعتراف کنیم) که همهٔ آشنایانمان پر از ایراد هستند ـ و اینکه در حقیقت ما تنها انسان‌های شایسته و محترم باقی مانده بر روی این سیارهٔ خودمان هستیم.
Yas Balal.جواد عطوی
لذت کشف روابط عشقی مشترک هر چه که باشد، قابل مقایسه با صمیمیت حاصل از نفرت پراکنی مشترک نیست
Yas Balal.جواد عطوی
مجبور شدم اعتراف کنم که عشق راهی است که انسان بایستی به تنهایی آن را طی کند
Yas Balal.جواد عطوی
عقل به ما می‌گوید که مراقب ترس‌های‌مان از چیزی که به ما آسیب می‌زنند باشیم و انرژی خود را بابت سایه‌های روی دیوار هدر ندهیم. خِرد به ما می‌گوید که نباید از مرگ ترسید، و از تنها چیزی که باید ترسید، خود ترس است.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم، و نمی‌توانیم به خوبی صحبت کنیم مگر آنکه کسی باشد که به حرفمان گوش بدهد. جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
نیازهایی که امیدی به رفع آن‌ها نیست، خود راه‌حل‌هایی برای خودشان پدید می‌آورند. تشنگی، توهم آب را می‌بیند، و نیاز به عشق، توهم شاهزادهٔ رویاها را. فرضیهٔ سراب، همیشه یک توهّم مطلق نیست، فرد گمشده در بیابان چیزی را در افق می‌بیند. تنها با این تفاوت که نخلستان پژمرده، چشمهٔ آب خشک شده و ملخ‌ها به آن‌جا هجوم برده‌اند.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
سیاست توأم با عشق، تاریخ ننگین خود را با انقلاب فرانسه آغاز کرد. از وقتی که برای بار اول اعلام داشت: دولت تنها کار حکمفرمایی را برعهده ندارد، بلکه (با حق کامل یک متجاوز) به شهروندانش عشق می‌ورزد، و مردم هم یا عاشق دولت هستند یا سروکارشان با گیوتین است.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
چون عاشق کلوئه بودم، پس حرف دلم را به او گفتم، این تنها دفاعی بود که من کردم.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
انتخاب (میان عشق و لیبرالیسم) در یک معادلهٔ خوش‌بینانه میان این دو اصطلاح، که اولی مطیع و در خدمت دومی متصور می‌شود، تحریف شده است. اما چنانچه این دو اصطلاح در پیوند با هم باشند محصولش همیشه در وصلتی باور نکردنی و نامعقول خواهد بود، چون به نظر ناممکن می‌رسد که از عشق سخن بگوییم، ولی بتوان به دلخواه خود زندگی کرد و اگر این آزادی به ما داده شود که به دلخواه خود زندگی کنیم معمولا به این معناست که دیگر دوست‌مان ندارد.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
شاید کسانی که از همه آسان‌تر عاشقشان می‌شویم افرادی هستند که چیزی درباره‌شان نمی‌دانیم. ماجراهای عاشقانه هرگز به اندازهٔ خیال‌پردازی‌های یک سفر طولانی با قطار نیستند که ما زیر چشمی، فرد زیبارویی را که روبرویمان نشسته و از پنجره به بیرون نگاه می‌کند، را ارزیابی کنیم و وقتی معشوق (خیالی) سرش را برمی‌گرداند و یا با شخص مجاور خود به گفتگوی کسالت‌باری در مورد مثلا قیمت ساندویچ درون قطار می‌پردازد، یا با صدای بلند در دستمالش فین می‌کند، ماجرا به آخر می‌رسد.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
از نظر آلبر کامو، وقتی به لحاظ روحی افسرده و آشفته هستیم ـ به این دلیل است که ما عاشق افراد می‌شویم، زیرا در ظاهر کامل به نظر می‌رسند، و به لحاظ جسمی هم کاملند و از نظر روحی و عاطفی هم منسجم و باثبات. در حالی که ما ذاتآ آشفته و نابسامانیم. اگر باطنآ در ما نقصی نباشد عاشق نمی‌شویم، اما با کشف نقصی مشابه در دیگری آزرده و ناراحت می‌شویم و متوجه می‌شویم که مشکل‌مان دو برابر شده است، حال آنکه ما در جستجوی پاسخ مشکل خودمان بودیم.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸
عشق یک طرفه و بدون پاسخ مثبت می‌تواند رنج‌آور باشد، اما رنجی است بدون مخاطره، چون به کسی مگر خودمان آسیب نمی‌رساند. رنجی خصوصی، رنجی تلخ و شیرین که خود انسان آن را برمی‌انگیزد. اما به محض آنکه عشق دو سویه شد، شخص باید آماده باشد تا حالت انفعالی و جریحه‌دار شدن را پشت سر بگذارد و خودش مسئولیت جریحه‌دار شدنش را بپذیرد.
کاربر ۶۶۷۴۲۵۸

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان