بریدههایی از کتاب جستارهایی در باب عشق
۳٫۵
(۱۶۲)
اگر از بیشتر آدمها بپرسی که آیا به عشق باور دارن یا نه، احتمالا میگن نه. اما واقعآ این طور فکر نمیکنن. این فقط روشی هست که از خودشون در برابر خواستهشون دفاع میکنن. اونها به عشق باور دارن، اما تا زمانی که زمانش برسه، تظاهر میکنن که بهش اعتقاد ندارن.
فاطمه
چرا این آگاهی مانع از عاشق شدن من نمیشود؟ چون غیرمنطقی و کودکانه بودن میلم، بر نیازم به ایمان داشتن به آن نمیچربد.
فاطمه
آزمایش واقعی این است. آیا اگر تمام چیزهایی که ممکن است از دست بروند را از دست بدهم، باز هم به خاطر چیزهایی که همیشه دارم مرا دوست خواهی داشت؟
کاربر ۲۶۷۲۸۱۱
نیاز به تقدیر و سرنوشت در هیچ مرحلهای از زندگی قدرتمندتر از دوران زندگی عاشقانه نیست.
"هلاله"
اما در اصل برای آنکه خودمان را از اضطراب تصدیق اینکه هر اتفاقی در زندگیمان، هر چند اندک، حاصل اعمال خود ماست
R.HB
در عمق دیدگاه رواقیون این تمایل هست که پیش از آنکه کسی دیگر فرصت نومید کردن ما را پیدا کند خودمان از میدان عقب بکشیم.
Green Phoenix
آگاهی به جنون عشق، هیچگاه کسی را از این بیماری نجات نداده است. شاید مفهوم عشق عاقلانه و کاملا بدون رنج، به اندازهٔ یک جنگ بدون خونریزی ـ عهدنامههای ژنو به کنار ـ غیرممکن باشد.
Green Phoenix
وقتی دو نفر نتوانند اختلافاتشان را به شوخی تبدیل کنند، نشانهٔ این است که: آنها دیگر همدیگر را دوست ندارند (یا دست کم از میل به کوشش و تلاشی که نود درصد عشق را تشکیل میدهد دست کشیدهاند).
Green Phoenix
شاید این مطلب حقیقت داشته باشد که تاکسی ما را ندیده باشد ما واقعآ وجود نداریم، و نمیتوانیم به خوبی صحبت کنیم مگر آنکه کسی باشد که به حرفمان گوش بدهد. جان کلام اینکه ما کاملا زنده نیستیم، مگر اینکه کسی ما را دوست داشته باشد
rahill
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق میشویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاریها، سازشکاری و بلاهتها. فرد برگزیده را در دایرهای از عشق قرار میدهیم و تصمیم میگیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست.
رؤيا عطارزاده اصل
بعد از گفتن دهها داستان و حکایت برای دوستانم: از کلوئه در خشکشویی یا من و کلوئه در سینما، یا من و کلوئه هنگام خوردن غذا در رستورانها، داستانهایی بدون طرح و هیجان اندک، که فقط شخصیت اصلی آن اغلب اوقات در وسط صحنه) بیتحرک ایستاده بود، مجبور شدم اعتراف کنم که عشق راهی است که انسان بایستی به تنهایی آن را طی کند.
E_Dastbaz
پرتابِ تیر الهه عشق آسان و راحتتر از دریافتن آن است.
" یک تکه تنهایی "
چطور میتوانستم تصور کنم نقشی که کلوئه در زندگی من بازی کرد، میتوانست به همانگونه توسط فرد دیگری اجرا گردد. اگر به خاطر چشمان کلوئه، روشی که اسپاگتی را آبکشی میکرد، روش شانه کردن موها، و نحوهای که یک مکالمه تلفنی را به پایان میرساند عاشق او شده بودم، چطور میتوانستم تصور کنم که امکان دارد نقش محوله بر دوش کلوئه میتوانست توسط کسی دیگر ایفا شود؟
" یک تکه تنهایی "
«عاشقم باش!» آخر به چه دلیل؟ فقط به بهانهٔ بیارزشی و ناکافی همیشگی: چون من عاشقت هستم...
کاربر ۴۸۳۷۱۲۲
هر نوع عشقی پیروزی امید بر شناخت از خویشتن است. ما با این امید عاشق میشویم که چیزهایی که در خود سراغ داریم را در فرد دیگر نبینیم، یعنی بزدلیها، ضعف اراده، تنبلی، نابکاریها، سازشکاری و بلاهتها. فرد برگزیده را در دایرهای از عشق قرار میدهیم و تصمیم میگیریم هر چه درون آن جای دارد عاری از عیب و خطاست. کمالی را در معشوق جستجو میکنیم که در درون خودمان نمییابیم، و امید داریم از طریق یگانگی و وحدت با معشوق (برخلاف شواهد برآمده از خودشناسیمان) باوری متزلزل را در نوع خودمان حفظ کنیم.
فرشاد فروزش
«همهٔ انسانها در ابتدا موجودات یا هرمافرودیت (نرـ مادههایی) بودهاند، با دو پشت و دو تهیگاه، چهار دست و چهار پا، و دو صورت در جهت عکس یکدیگر. این موجودات نر ـ ماده چنان قدرتمند و از خودراضی بودند که زئوس مجبور شد آنها را از وسط دو نیم کند، یک نیمه مذکر و نیمهٔ دیگر مؤنث ـ از آن روز به بعد هر مرد و زنی سردرگم در حسرت وصل دوباره به نیمهٔ جدا شده خود است.»
Sajede Aghababaei
اگر عشق به خود دست بالا را پیدا کند، هر دو سوی عشق ممکن است بپذیرند که دوطرفه بودنِ عشقشان، لزومآ گواهی بر حقیر بودنِ معشوق نیست، بلکه شاهدی بر آن است که هر دویشان چقدر عزیز و محبوب یکدیگرند.
Sajede Aghababaei
عشق یک طرفه و بدون پاسخ مثبت میتواند رنجآور باشد، اما رنجی است بدون مخاطره، چون به کسی مگر خودمان آسیب نمیرساند. رنجی خصوصی، رنجی تلخ و شیرین که خود انسان آن را برمیانگیزد. اما به محض آنکه عشق دو سویه شد، شخص باید آماده باشد تا حالت انفعالی و جریحهدار شدن را پشت سر بگذارد و خودش مسئولیت جریحهدار شدنش را بپذیرد.
Sajede Aghababaei
جذابترین افراد آنهایی نیستند که اجازه میدهند فورآ با آنها صمیمی شویم (خیلی زود از چشممان میافتند)، یا کسانی که هرگز اجازه نمیدهند لمسشان کنیم (خیلی زود فراموششان میکنیم)، بلکه کسانی هستند که میدانند به چه نحو و دقیقآ به چه میزانی ـ امید و ناامیدی را مدیریت کنند.
Sajede Aghababaei
آیا همهٔ عشقها در سرگذشتشان چنین لحظاتی را ندارند؟ لحظهای در جستجوی نگاه چشمانی که افکار ما را منعکس نماید، ولی به یک فاجعه (تلخ و شیرین) بیتفاوتی منجر میشود ـ خواه این ماجرا بر سر تضاد طبقاتی باشد یا بر سر یک جفت کفش.
Sajede Aghababaei
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان