بریدههایی از کتاب استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر
۳٫۸
(۵۵)
استالین بعدها گفت: «سیاست حرفه کثیفی است. ما همه برای انقلاب مرتکب کارهای کثیفی شدیم.»
پویا پانا
باکو در سال ۱۹۰۱ نیمی از نفت مصرفی جهان را تولید میکرد ـ و جایزه معروف نوبل در سال ۱۹۱۲ از محل سودهای سرشار نفتی خاندانِ نوبل در باکو، برقرار شد.
پویا پانا
«ما نباید از مرگ بترسیم! خورشید دارد طلوع میکند. بیایید زندگیهای خودمان را فدا کنیم!»
پویا پانا
«سوسو به دسته محلهاش تعلق داشت اما اغلب به دارودستههای مخالف در محلات دیگر ملحق میشد زیرا حاضر نبود که از دستورات رییسِ دسته خودش پیروی کند.»
ELNAZ
«ضربههای شلاق خدمت بزرگی به ما میکند.»
ELNAZ
«کتک زدنهای ناعادلانه پدر باعث شد تا پسر همچون خودِ پدر سرسخت و بیرحم شود. استالین تنفر علیه مردم را از پدرش آموخت.»
ELNAZ
ایدئولوژی قاعدتآ باید اساس کار ما باشد همانطور که اساس کار بلشویکها بود، اما آرشیوهای تازه باز شده گویای آن است که مسایلِ شخصی و روابط پشت پرده یک گروه کوچک از برگزیدگان، ذات و عصاره سیاستهای حکومت شوروی در دوران رهبری لنین و استالین بود؛
Raymond
اما آرشیوهای تازه باز شده گویای آن است که مسایلِ شخصی و روابط پشت پرده یک گروه کوچک از برگزیدگان، ذات و عصاره سیاستهای حکومت شوروی در دوران رهبری لنین و استالین بود؛ کما اینکه در دوران امپراتوری رومانفها چنین بود و حالا هم تحتِ «دمکراسی مدیریت
کاربر ۲۸۶۶۴۴۷
شاید استالینِ جوان باید آخرین حرف خود را بزند. سوسو در اگوست ۱۹۰۵، در ۲۷ سالگی، در یک مقاله نادر اما به نحو عجیبی پیشگویانه که در یکی از نشریات حزبی به چاپ رسید، آدمهای مبتلا به جنون خودبزرگبینی را اینگونه مسخره کرد: «در برابر چشمان شما، آن قهرمان داستانِ گوگول سر برمیآورد، قهرمانی که در یک حالت اختلال روانی تصور میکرد پادشاه اسپانیاست.» استالینِ جوان در پایان نتیجه گرفت که «این سرنوشت همه مبتلایان به جنون خودبزرگبینی است.»
Death Angel
بلشویکهای استالین سعی در ترور شاه ایران کردند. استالین حتی از مرز ایران عبور کرد و خود را به شهر رشت رساند تا در آنجا شخصآ پارتیزانهایش را سازماندهی کند. به این ترتیب حضور استالین در «کنفرانس تهران» در سال ۱۹۴۳ اولین حضور وی در ایران نبود.
Death Angel
استالین از طریقِ روابط و تماسهای خود با مسلمانان، به انقلابِ مشروطه ایران نیز یاریهای تسلیحاتی قابلتوجهی رساند.
Death Angel
به قول استالین، «طوفانهای بسیار و سیلهای فراوانِ خون، همگی نشانههایی خواهند بود بر نبرد نهایی به منظور پایان دادن به ظلم و ستم.»
Death Angel
ساشا، در حین سالهای جنگ، به عنوان یک ژنرال، استالین را در سفر به تهران و یالتا همراهی کرد. خروشچف در خاطرات خود متذکر شده است که «یک آشپز گرجی که در کرملین وظیفه آماده کردن شیشلیک و مشروب را برعهده داشت به مقام سرتیپی ارتقا یافت. هربار که من از جبهه به مسکو برمیگشتم، متوجه میشدم که یکی دو مدال بر مدالهای قبلی این فرد اضافه شده است! یادم هست که یکبار استالین در برابر این سرتیپ مسئول آذوقه و مواد غذایی، گوشمالی سختی به من داد. این جناب سرتیپ حتی با استالین و بقیه ما مست میکرد.»
shahram naseri
استالین تا آخرین روزِ زندگیاش، هرگز از تلاش برای باشکوه جلوه دادن گذشتهاش و پنهان کردن اشتباهات اولیهاش دست برنداشت. این کیشِ پرستشِ شخصیت به خودستاییهای وقیحانه او دامن زد و در تحکیم سیاسی وی نقش داشت اما استالین در عین حال دوست داشت که در برابر همکارانش یک ژست فروتنانه بگیرد. او میدانست که بسیاری از این ستایشهایی که از فعالیتهای دوران جوانیاش میشود مسخره و پوچ است و او باطنآ باهوشتر از آن بود که بخواهد این نوع ستایشها را تأیید کند.
shahram naseri
و در این هنگام بود که استالین، همراه همکارانش، آن قدرتِ بیحد و حصر برای ادامه دادن جنگ و تغییر دادنِ جامعه از طریق کشتارهای اللهبختکی را تجربه کردند. آنها شبیه پسربچههایی بودند که در اولین تجربه کاری خویش، از چشیدن طعم اولین خونها، دستخوش وجد و نشاط و غرور میشوند. شخصیتِ آسیبدیده اما استثنایی استالین ساخته شده بود برای چنین نابودگریهای بیرحمانهای. بعدها، این ماشینِ سرکوب، این خصوصیاتِ پارانوئیدی سنگدلانه و دسیسهگرانه، و این تمایل به اختیار کردن راه حلهای خونین برای برطرف کردنِ هر چالشی، نه فقط بر همهچیز فائق آمد بلکه زیبا نشان داده شد، نهادینه شد و به یک ایمانِ بلشویکی غیراخلاقی دارای شور و شوقِ مسیحیایی، ارتقا یافت.
shahram naseri
استالین در هیچ دوره دیگری از تاریخ نمیتوانست به قدرت برسد؛ به قدرت رسیدن او نیاز به یک تقارن زمانی خاص داشت. ظهورِ نامحتملِ استالین به عنوان یک گرجی که قادر به حکومت بر روسیه باشد، تنها به واسطه ویژگی انترناسیونالیستی مارکسیسم امکانپذیر شد. جباریتِ استالین نیز به واسطه وضعیتِ در معرضِ حمله روسیه شوروی، تعصب اتوپیایی برآمده از ایدئولوژی شبهمذهبی آن، قدرتنمایی بلشویکی بیرحمانه آن، خصلتِ سفاکانه جنگِ بزرگ (جنگ جهانی اول)، و پندارِ بیرحمانه لنین در خصوصِ دیکتاتوری پرولتاریا تحقق یافت.
shahram naseri
استالین برای استالین شدن ویژگیهای مناسب بسیاری داشت: هوش، اعتماد به نفس، خوشفکری، نبوغ سیاسی، تجربه خشونتورزی، ایمان به کارآییخشونت، ظرافت در عمل، انتقامجویی، جذابیت ظاهری، حساسیت، بیرحمی، بیعاطفگی و غرابت ترسناکش اما او یک چیز ضروری را نداشت: برنامه. استالین در سال ۱۹۱۷ این برنامه را پیدا کرد و آن را به مرحله اجرا گذاشت.
shahram naseri
موقعی که منشویکها و مارتف به «اقدامات دیوانهوار و جنایتکارانه» لنین حمله کردند، تروتسکی درحالیکه «بر چهره لاغر و استخوانیاش زهرخندی اهریمنی دیده میشد» پاسخی به یادماندنی به آنها داد که باید آن را یکی از قاطعترین اخراجها در طول تاریخ لقب داد: «شما مُشتی ورشکسته مفلوک هستید! به همان جایی بروید که به آن تعلق دارید؛ به زبالهدان تاریخ!»
shahram naseri
این لنین بود که تنها به صرف نیروی ارادهاش، بلشویکها را به طرف انقلاب اکتبر سوق داد: «بعضی وقتها یک فردِ تنها میتواند مسیر تاریخ را عوض کند.»
shahram naseri
استالین «با نیش باز و خیلی مهربانانه» ــ و البته اورولیوار ــ توضیح داد: «دروغ همشه تأثیر قویتری به جا میگذارد تا حقیقت. مُهم این است که چه هدفی را دنبال میکنی.» همان گونه که استالین بعدها به مولتف گفت: «حقیقت را لشکری از دروغها پشتیبانی میکند.»
shahram naseri
حجم
۱٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۵۳۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
تعداد صفحهها
۵۳۰ صفحه
قیمت:
۲۶۵,۰۰۰
۲۱۲,۰۰۰۲۰%
تومان