بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب احتمالاً گم شده‌ام | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب احتمالاً گم شده‌ام اثر سارا سالار

بریده‌هایی از کتاب احتمالاً گم شده‌ام

نویسنده:سارا سالار
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۷۴ رأی
۳٫۶
(۷۴)
می‌گوید مهم نیست. فکر می‌کنم خیالش راحت است که عقبی مقصر است، چرا باید بهش بگویم دوبله پارک کرده‌ام... می‌گویم تقصیر من بود، آخر دوبله پارک کرده بودم. و بلافاصله فکر می‌کنم به این دلیل باید گفت که وقتی می‌گویی، یک‌آن احساس می‌کنی که هستی، که وجود داری، که از خودت می‌گویی، از مقصر بودنت، از نترسیدنت، از آن لذتی که می‌بری از گفتنش...
emty_00
گفتم: «آخر دوتا دختر تنها...» گفت: «اگر دوتا هستیم که دیگر تنها نیستیم.»
emty_00
چه‌قدر دلم می‌خواهد به ماشینش بمالم. از فکر این‌که به یک بنز آخرین مدل بمالم و دربروم دارم دیوانه می‌شوم. یک‌آن فرمان را می‌چرخانم، اما درست لحظه‌ای که می‌خواهد به ماشین مکش‌مرگ‌ما بخورد، دوباره از آن‌ور می‌گردانمش. می‌اندازم توی سراشیبی خیابان دربند و توی دلم به خودم می‌گویم سگ ترسو!
emty_00
دکتر گفت: «نباید این‌قدر به گذشته فکر کنی.» نباید، نباید، بی‌خود نبود که کم‌کم داشتم به این نتیجه می‌رسیدم این دکترهای روان‌شناس یا فکر می‌کنند آدم هیچی نمی‌داند یا فکر می‌کنند اگر می‌داند خب پس باید کارهاش دست خودش باشد. مثلا اگر می‌دانی نباید این‌قدر به گذشته فکر کنی، فکر نکن دیگر، و اگر نمی‌دانی نباید این‌قدر به گذشته فکر کنی، بدان و بعد فکر نکن دیگر. به‌همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر می‌کنم و می‌دانم نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر می‌کنم.
emty_00
می‌گذارم تا قطره‌های درشت بارانی که یک‌هو شروع کرده‌اند به باریدن مثل آن‌وقتی که فرو می‌روند توی خاک، فرو بروند توی من.
.ً..
توی باغچه‌ای پشت بوته‌ها می‌ایستم و زیپ شلوار سامیار را می‌کشم پایین. جیش عین تیری که از کمان رها شود ول می‌شود توی باغچه. خوشش می‌آید خودش را تکان بدهد و جیشش را به این‌ور و آن‌ور بپاشد... فکر می‌کنم خب این اولین فایدهٔ پسر بودن است، این‌که هر جا جیشت بگیرد می‌توانی زیپ شلوارت را بکشی پایین و کارت را بکنی.
زهرا۵۸
عشق همیشه در مراجعه است...
زهرا۵۸
کیوان به من اعتماد دارد. به‌قول خودش با نجیب‌ترین و سربه‌زیرترین دختر دانشگاه ازدواج کرده است. سال‌هاست که به من اعتماد دارد، و این اعتماد همین‌جور به آدم می‌چسبد و چسبش بعد از این‌همه سال آدم را زخمی می‌کند و زخمش سوراخ می‌شود و سوراخش پر از عفونت و گند و چرک...
زهرا۵۸
می‌دانم با آن سیگارهایی که می‌کشی حال نمی‌کنی، می‌کشی فقط کاری کرده باشی.»
تئاتر

حجم

۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۸
۹
صفحه بعد