بریدههایی از کتاب یک جاسوس در میان دوستان
۴٫۰
(۲۹)
عمه نانسی بهشدت باور داشت که برای کاتولیکها داشتن حیوانات خانگی مناسب نیست؛ زیرا اعتقاد داشتند حیوانات روح ندارند.
محمدحسین
شخصیت سایهانداخته بر کودکی نیکلاس پدرش، سر کلود بود؛ مردی با اصول تزلزلناپذیر ویکتوریایی و تعصّبات بیرحمانه. کلود از موسیقی، که دچار سوءهاضمهاش میکرد، بیزار بود، تمامی راهها برای برقراری ارتباط صمیمانه را «بیخاصیت» میدانست و اعتقاد داشت «بهترین راه برای برخورد با خارجیها این است که به انگلیسی سرشان فریاد بزنی.»
ناهید
هیلاری سنت جان بریجر فیلبی چهرهٔ چندان خوشنامی نبود. او که مشاور ابنسعود، اولین پادشاه عربستان سعودی بود، همچنان نقشی کلیدی در سیاستهای آن منطقه بازی میکرد. او به اسلام گرویده و نام شیخ عبدالله را برای خود برگزیده بود، عربی را با تسلط صحبت میکرد و درنهایت کنیزی از منطقهٔ بلوچستان را که پادشاه سعودی به او تقدیم کرده بود، بهعنوان همسر دوم خود برگزید. بااینحال، ذائقه و سلایق او همچنان انگلیسی و عقایدش بهشدت غیرقابلپیشبینی بود.
فاطمه ناظریان
متخصص انفجار یک نمایش آزمایشی برای افسران بازدیدکنندهٔ سازمان اطلاعاتی چکسلواکی ترتیب داد، اما باعث آتش گرفتن یک جنگل شد و کمابیش تمام افراد هیئت بازدیدکننده کشته شدند.
فاطمه ناظریان
خانم مارجری ماکسه سرافسر سازمانی حزب محافظهکار بود؛ سِمتی که او را برای شناسایی افراد زبردست در تبلیغپراکنی و بزرگنمایی رویدادها آماده میکرد.
فاطمه ناظریان
شریدان که پیشتر سردبیر بخش شبانهٔ دیلی میرر بود، بخشی از امآی ۶ معروف به دی/کیو را اداره میکرد که وظیفهٔ آن تبلیغات سیاه و نشر شایعات بود.
فاطمه ناظریان
«میسون-مک» یک کهنهسرباز پرافتخار سنگر بینالنهرین با ریش چکمهای بود. او نمیتوانست نفرت خود را از دیدن این منظره پنهان کند. بالکن آپارتمان ژنرال کاملاً مشرف به سکوی سخنرانی هیتلر بود. ژنرال با صدایی آهسته به الیوت گفت که پیشوا درست در تیررس تفنگ اوست: «به صرافت افتادهام از این موقعیّت استفاده کنم.» و افزود که میتواند «به آسانیِ چشمبههمزدنی کلک این حرامزاده را بکند.» الیوت «بهشدت او را تشویق کرد که تیری بیهدف شلیک کند.» میسون مکفارلین این ایده را نپسندید، هرچند که بعداً درخواست رسمی کرد که به او اجازهٔ ترور هیتلر از بالکن منزلش داده شود. جهان بداقبال بود که پیشنهاد او رد شد.
فاطمه ناظریان
«هیچ روند جدی تحقیق و بررسی وجود نداشت. نویل صرفاً به وزارت امور خارجه گفت که من گزینهٔ مناسبی هستم، چون مرا میشناخت و در اِیتون با پدرم بود.»
فاطمه ناظریان
الیوت استعداد خانوادگی برای غرابت رفتاری را نیز به ارث برده بود. او به هیچرو اهل فخرفروشی نبود. میتوانست با هر فردی از هر طبقه و پیشهای وارد گفتوگو شود. نه به خدا باور داشت، نه به مارکس و نه به سرمایهداری. بهجای آن به شاه، کشور، طبقه و باشگاه (درمورد او باشگاه وایت، ویژهٔ مردان متشخص در سنتجیمز) اعتقاد داشت. اما بالاتر از همهٔ اینها، مسلک او رفاقت بود.
فاطمه ناظریان
نیکلاس با این باور بزرگ شد که «نفسِ وجود من باعث شرمساری شدید پدرم بود.» مادر نیکلاس، به فراخور شرایط تنها پسرش، از صحبت دربارهٔ تمامی موضوعات خصوصی پرهیز میکرد؛ یعنی «خدا، بیماری و شرمگاه.»
فاطمه ناظریان
اولین چیزی که در او توجهٔ شما را جلب میکرد چشمانش بود. او طوری به شما نگاه میکرد، گویی در آن لحظه هیچچیزی مهمتر از شما و صحبت با شما وجود ندارد.
یحیی
اگر ناگزیر شوم میان خیانت به کشورم و خیانت به دوستانم یکی را برگزینم، امیدوارم آنقدر شهامت داشته باشم که به کشورم خیانت ورزم. چنین انتخابی ممکن است خوانندهٔ مدرن را منزجر کند، و ممکن است بیدرنگ دستان وطنپرست خود را برای برداشتن تلفن و تماس با پلیس بلند کند. بااینحال، چنین انتخابی دانته را شگفتزده نمیکرد. دانته، بروتوس و کاسیوس را در پایینترین حلقهٔ دوزخ قرار میدهد، زیرا آنان ترجیح دادند به دوست خود، جولیوس سزار، خیانت کنند تا به وطن خود، رُم
رضا نون
«اگر احساست درمورد چیزی بهقدر کافی قوی باشد باید جرئت آن را داشته باشی که فارغ از اینکه دیگران چه فکری میکنند، وارد آن شوی و آن را انجام دهی.»
شهریار
«این جاسوسها هستند که برای جبران نواقص و کاستیهایی که وزیران، دیپلماتها، ژنرالها و کشیشها به بار آوردهاند، فراخوانده میشوند.»
شهریار
گفتن یک دروغ کوتاه آسان است، اما گفتن دروغ طولانی بسیار دشوارتر است، زیرا همپوشانیهای دروغین پیشین، با دروغهای بعدی متناقض در میآیند.
شهریار
«اهانت کلامی روش رفتاریِ درستی نیست، مگر وقتی که با آلمانها سروکار داری.»
شهریار
روباه دیگر فقط محافظ لانهٔ مرغ نبود، بلکه خودش داشت آن را میساخت
شهریار
اوستینوفِ فربه با عینک یکچشمیِ خود، غلطاندازانه دستوپا چلفتی رفتار میکرد. دیک وایت، افسر مافوق او، که پس از آن رئیس امآی ۵ و امآی ۶ شد، بعدها اظهار کرد: «او بهترین و باهوشترین مأموری بود که افتخار همکاری با او را داشتم.»
فاطمه ناظریان
در اِیتون بود که نیکلاس استعدادش را در دوستیابی کشف کرد. بعدها، او از این ویژگی بهعنوان مهمترین استعداد خود و پایهٔ اصلی مسیر حرفهایاش یاد کرد.
فاطمه ناظریان
حجم
۹۵۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۹۵۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
قیمت:
۷۷,۵۰۰
۵۴,۲۵۰۳۰%
تومان