«اگر احساست درمورد چیزی بهقدر کافی قوی باشد باید جرئت آن را داشته باشی که فارغ از اینکه دیگران چه فکری میکنند، وارد آن شوی و آن را انجام دهی.»
محمدحسین
در دنیای جاسوسی، قرار نیست هیچچیز براساس تصادف رخ دهد
محمدحسین
«وقتی در کوران اخبار باشی، اطرافت را میبینی و بعد تصمیم میگیری چه مسیری را انتخاب کنی.»
محمدحسین
او اغلب لبخند میزد، اما چشمانش بهندرت میخندید. بهنظر میآمد هرگز نمیخوابد.
محمدحسین
«ظرفیت دوستیابی یک ویژگی بسیار مهم» در یک افسر اطلاعاتی است. «بخش بسیار زیادی از کار اطلاعاتی در این حوزه مربوط به شکل دادن روابط شخصی است؛ یعنی جلبِ اعتماد دیگر افراد و در برخی موارد، متقاعد کردنشان به انجام کاری خلاف قضاوت و تشخیصشان.»
محمدحسین
جرعهجرعه چای مینوشند و در کمال احترام به یکدیگر دروغ میگویند. آن دو انگلیسیاند
Amir
از اینرو نیکلاس جوان را گروهی از لَلهها تربیت کردند و بعد به مدرسهٔ درنفورد در دورسِت تحویل داده شد؛ مکانی با سنّت خشونت افراطی، حتی با استانداردهای مدارس ابتدایی بریتانیا: هر صبح بچهها را وامیداشتند برهنه داخل یک استخر آب سرد بروند، آنهم برای لذّت بردن مدیر؛ مدیری که همسرش دوست داشت عصرها، درحالیکه پاهایش را روی پشت دو پسربچه گذاشته بود و پسر سومی هم کف پایش را قلقلک میداد، با صدای بلند ادبیات اصلاحگر بخواند. از میوهٔ تازه خبری نبود، دستشوییها در نداشتند و هیچ محدودیّتی برای قلدربازی و هیچ امکانی هم برای فرار وجود نداشت.
usofzadeh.ir
او نوشت: «من دانشگاه را ترک کردم با این باور که باید زندگیام را وقف کمونیسم کنم.»
فاطمه ناظریان
فرزند یک قهرمان شایستهٔ جنگی بود که سال ۱۹۱۷ در غزه با گلولهٔ تکتیراندازی تُرک کشته شده بود.
فاطمه ناظریان
مردی با اصول تزلزلناپذیر ویکتوریایی و تعصّبات بیرحمانه.
فاطمه ناظریان