بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان اثر عبدالرضا هاشمی ارسنجانی

بریده‌هایی از کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان

۴٫۸
(۲۳)
در جوابم گفت: - موضوع که همیشه موجود است؛ خودت، حالت‌ها و زندگی‌ات! حال را هم با تمرین و تدریج در امر نوشتن به دست بیاور. هیچ وقت با قلم قهر نکن. حتی وقت‌هایی که اصلا حال نداری چیزی بنویسی قلم را بردار و همین را بنویس؛ «اصلا حال ندارم چیزی بنویسم». همین خودش یک موضوع است. یک موضوع خیلی خوب! باز هم خندیدم و گفتم: - پس من باید یک سالنامه بخرم، توی سیصد و شصت و پنج صفحه‌اش بنویسم: «امروز اصلا حال ندارم چیزی بنویسم». استاد خنده‌ام را بی‌جواب نگذاشت و با لبخند ملیحی گفت: - همین هم خیلی خوب است، چون آخر سال می‌فهمی که این یک سال را با بی‌حالی گذرانده‌ای! شاید همین تذکری بشود تا سال بعد بی‌حالی از سرت بیفتد!
مسافر
در جوابم گفت: - موضوع که همیشه موجود است؛ خودت، حالت‌ها و زندگی‌ات! حال را هم با تمرین و تدریج در امر نوشتن به دست بیاور. هیچ وقت با قلم قهر نکن. حتی وقت‌هایی که اصلا حال نداری چیزی بنویسی قلم را بردار و همین را بنویس؛ «اصلا حال ندارم چیزی بنویسم». همین خودش یک موضوع است. یک موضوع خیلی خوب! باز هم خندیدم و گفتم: - پس من باید یک سالنامه بخرم، توی سیصد و شصت و پنج صفحه‌اش بنویسم: «امروز اصلا حال ندارم چیزی بنویسم». استاد خنده‌ام را بی‌جواب نگذاشت و با لبخند ملیحی گفت: - همین هم خیلی خوب است، چون آخر سال می‌فهمی که این یک سال را با بی‌حالی گذرانده‌ای! شاید همین تذکری بشود تا سال بعد بی‌حالی از سرت بیفتد!
مسافر
ای عزیز! تو شهادت دادی که آدم آن‌گونه می میرد که زندگی کرده است. آن‌ها که راحت زندگی می‌کنند و در میان رنج‌ها و همراه عسرت، در یسار و راحت هستند، ناچار راحت می‌میرند و در میان دود و خون و آتش، درخت شهادتشان بار زندگی می‌آورد.
شهید علی بلورچی
خیلی‌ها می‌گفتند: سوره یوسف (ع) بخوان تا کودکت زیبا بشود. در پاسخ می‌گفتم: من خیلی دوست دارم فرزندم زیبا روی شود، ولی مهمتر از زیبایی این است که او را در مسیر حرکتی انبیاء قرار دهم. این بود که دائما سوره‌های انبیاء و صافات را تلاوت می‌کردم، تا ذهن کودکم، از همان دوران جنینی، سیر حرکتی انبیاء را با من زمزمه کند و با انبیائی که قرار است در آینده، او را به سمت هدفی که برای آن خلق شده هدایت کنند، آشنا شود. محمودِ من، تلاوت قرآن را از همان دوران جنینی که در شکمم حملش می‌کردم می‌شنید.
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
یک شب جمعمان با دوستان لبنانی‌مان جمع بود و دور آتش نشسته بودیم. من با چوبی، ذغال‌ها و چوب‌ها را جابجا می‌کردم. سوالی در ذهنم نقش بست. ابومیثم که بزرگترشان به حساب می‌آمد و فارسی را با لهجهٔ غلیظ عربی حرف می‌زد روبرویم نشسته بود. از او پرسیدم: سید حسن نصرالله را چقدر قبول دارید؟ چشم‌هایش را به علامت این‌که چه سوالی است که می‌پرسی گرد کرد و گفت: وقتی می‌گوید جلوی تیر بایست می‌ایستیم، می‌بینی که. - لحظاتی سکوت کردم و پرسیدم: نظرتان دربارهٔ رهبر ما، سید علی خامنه‌ای (مدظله العالی) چیست؟ گویی به او برخورده باشد که گفته‌ام رهبر ما، ابروهایش را گره زد، پیچی به حنجره‌اش داد تا تن صدایش از آن که بود هم کلفت‌تر شود و گفت: اگر بگوید سر سید حسن نصرالله را برایم بیاورید بی‌درنگ می‌بریم. حالا بگو ببینم ایشان امام شماست یا ما؟!
کاربر ۲۰۵۸۳۵۷
به قول مادر شهید سید رضا طاهر: به این‌هایی که می‌گویند مدافعین حرم ۲۰ میلیون می‌گیرند و به ماموریت می‌روند بگویید بیایند، ما خانه و زمینمان را می‌فروشیم، ۳۰ میلیون هم قرض و قوله می‌کنیم رویش می‌گذاریم، به آن‌ها می‌دهیم، حق ماموریتی هم که از سپاه می‌گیرند، بگیرند نوش جانشان، فرزندانشان را به جنگ بفرستند. آن‌هم جنگی که حتی احتمال بازگشت جنازهٔ فرزندانشان هم در آن نزدیک به صفر است. آیا حاضرند؟!
آر-طاقچه
آیا آمریکا برای حفظ منافع خود، هزاران کیلومتر به افغانستان و یمن و سوریه لشکرکشی کند، ولی ما برای حفظ امنیت خودمان به کشور مسلمانی که در همسایگی ماست و امنیت ما به امنیت او بستگی دارد کمک نکنیم؟ این است معنای مسلمانی؟!
آر-طاقچه
هیچ وقت با قلم قهر نکن. حتی وقت‌هایی که اصلا حال نداری چیزی بنویسی قلم را بردار و همین را بنویس؛ «اصلا حال ندارم چیزی بنویسم». همین خودش یک موضوع است. یک موضوع خیلی خوب!
آر-طاقچه
خدای من چقدر زیبا و دوست داشتنی است، در اوج عظمت و اقتدار دشمنت را کول بگیری و با عبور از صخره‌ها و کوه‌های صعب‌العبور، وی را برای مداوا به پایگاه‌های خودت بیاوری!
آر-طاقچه
خدایا! تو را به عزت و جلالت قسمت می‌دهم اول ما را به شهادت برسان و سپس شهید کن!
آر-طاقچه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه