بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوبیتی‌های باباطاهر | صفحه ۴۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوبیتی‌های باباطاهر

بریده‌هایی از کتاب دوبیتی‌های باباطاهر

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۲۴۵ رأی
۴٫۷
(۲۴۵)
جدا از رویت ای ماه دل افروز نه روز از شو شناسم نه شو از روز وصالت گر مرا گردد میسر همه روزم شود چون عید نوروز
sima
گر شیری اگر میری اگر مور گذر باید کنی آخر لب گور دلا رحمی بجان خویشتن کن که مورانت نهند خوان و کنند سور
sima
دمی بوره بوین حالم ته دلبر دلم تنگه شبی با مو بسر بر ته گل بر سر زنی ای نو گل مو به جای گل زنم مو دست بر سر
sima
محبت آتشی در جانم افروخت که تا دامان محشر بایدم سوخت عجب پیراهنی بهرم بریدی که خیاط اجل میبایدش دوخت
sima
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی‌وفا ای بیمروت گریبانم ز دستت چاک چاکو نخواهم دوخت تا روز قیامت
sima
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل بود قدر تو افزون از ملایک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
alirezazal
از آن روزیکه ما را آفریدی بغیر از معصیت چیزی ندیدی خداوندا بحق هشت و چارت ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی
کاربر ۲۳۰۹۷۸۱
دوبیتی شمارهٔ ۴۸ خوشا آنان که با ته همنشینند همیشه با دل خرم نشینند همین بی رسم عشق و عشقبازی که گستاخانه آیند و ته بینند
کاربر ۲۳۰۹۷۸۱
دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت
شیوا
هزاران لاله و گل در جهان بی همه زیبا به چشم دیگران بی آلالهٔ مو به زیبایی درین باغ سرافراز همه آلالیان بی
کاربر ۸۶۷۴۰۷
دلا راهت پر از خار و خسک بی گذرگاه تو بر اوج فلک بی شب تار و بیابان دور منزل خوشا آنکس که بارش کمترک بی
کاربر ۸۶۷۴۰۷
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
ɦⓐⓢⓣɨ
نفس شومم بدنیا بهر آن است که تن از بهر موران پرورانست ندونستم که شرط بندگی چیست هرزه بورم بمیدان جهانست
m.h
مو آن دلدادهٔ بی خانمانم مو آن محنت نصیب سخت جانم مو آن سرگشته خارم در بیابان که چون بادی وزد هر سو دوانم
هانیه
دلا از دست تنهایی بجانم ز آه و نالهٔ خود در فغانم شبان تار از درد جدایی کند فریاد مغز استخوانم
هانیه
دل عاشق به پیغامی بسازد خمار آلوده با جامی بسازد مرا کیفیت چشم تو کافیست ریاضت کش ببادامی بسازد
کاربر ۱۵۳۶۰۰۴
دوبیتی شمارهٔ ۳۱ غریبی بس مرا دلگیر دارد فلک بر گردنم زنجیر دارد فلک از گردنم زنجیر بردار که غربت خاک دامنگیر دارد
HajKhalil
دوبیتی شمارهٔ ۵ دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت
HajKhalil
تن محنت کشی دیرم خدایا دل با غم خوشی دیرم خدایا زشوق مسکن و داد غریبی به سینه آتشی دیرم خدایا
yasinds
اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دل و دلرا چه نام است دل و دلبر بهم آمیته وینم ندونم دل که و دلبر کدام است
محمد

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

حجم

۲۵۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

قیمت:
رایگان