بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفرنامه‌ی ابن فطومه | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفرنامه‌ی ابن فطومه

بریده‌هایی از کتاب سفرنامه‌ی ابن فطومه

نویسنده:نجیب محفوظ
امتیاز:
۴.۵از ۲۱ رأی
۴٫۵
(۲۱)
«اینجا بهشتی بی‌آدم است»
plato
ما برای تحمل حقایق و ایستادگی آفریده شده‌ایم
plato
در جست‌وجوی چه هستی مسافر؟ کدامین احساس در سینه‌ات می‌جوشد؟ چگونه زمام غریزه‌ها واندیشه‌هایت را در دست می‌گیری؟ چرا چون سواران قهقهه سر داده‌ای و چون کودکان اشک می‌ریزی؟ شادمانی جشن‌ها و پایکوبی‌ها را می‌بینی. شمشیر جلاد را می‌بینی که بر گردن‌ها فرود می‌آید و هر عمل زیبا و زشت با «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» آغاز می‌شود.
زهراء ✨
شمشیر جلاد را می‌بینی که بر گردن‌ها فرود می‌آید و هر عمل زیبا و زشت با «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» آغاز می‌شود.
جودی اَبوت
سرزمین حلبه هدفی داشت که آن را به‌طور کامل محقق ساخته بود. سرزمین امان هم به‌همین شکل. اما سرزمین اسلام، وطنم، هدفی را اعلام می‌کند و با پرده‌دری و بی‌شرمانه و بدون آنکه کسی بتواند آن را مورد محاسبه و بازخواست قرار دهد به‌دنبال هدف دیگری می‌رود.‌
plato
ـ طبیعت بشر خالی از انحراف و زشتی نیست.
plato
می‌خواهم بدانم. می‌خواهم با دارویی شفابخش به وطن بیمارم باز گردم.
plato
. پرسیدم: ـ زمان جنگ نزدیک است؟ سامیه گفت: ـ جنگ تنها زمانی آغاز می‌شود که طرفی احساس کند قوی‌تر است یا آنکه احساس یأس کند.
کاربر ۱۲۶۰۰۹۱
«کدام بدتر و وحشتناک‌تر است سرورم؟ کسی که از روی نادانی و جهل ادعای خدایی دارد یا کسی که قرآن را برای برآورده ساختن اهداف شخصی‌اش به کار می‌گیرد؟»
مهرداد حیدری
جنگ‌ها پایانی ندارند و نفع آن‌ها برای تجارت و تاجران بیش از ضرر آن‌ها است.
amirhossein
ما دین بزرگی داریم اما در عمل بت پرستیم.
amirhossein
با خود می‌اندیشیدم که چگونه ما انسان‌ها هوس‌هایمان را با کلمات نورانی که حاکی از پرهیزکاری است زیبا جلوه می‌دهیم و چگونه شرم و حیامان را با کلام خداوند همراه می‌کنیم.
amirhossein
اگر اسلام آن است که شما می‌گویید پس چرا خیابان‌ها پر از آدم‌های فقیر و بی‌سواد و شرور است؟ با اندوه پاسخ داد: ـ اسلام، امروز در مساجد مانده است.
amirhossein
اگر این نابسامانی نتیجهٔ یک پیروزی قاطع است، شکست می‌خوردیم چه می‌شد؟! شیخ با لبخند گفت: ـ این ماهیت آزادی است. با صراحت گفتم: ـ این مرا به‌یاد هرج و مرج می‌اندازد! شیخ این بار خنده‌ای کرد و گفت: ـ این تصور همهٔ کسانی است که تا حالا آزادی ندیده‌اند!
کاربر ۲۰۱۱۳۰۱
ـ شیخ حماده! به‌همین دلیل بود که دست به سفر زدم. می‌خواستم وطنم را از بیرون ببینم. می‌خواستم آن را از دور و زیر نور دیگر سرزمین‌ها ببینم تا شاید بتوانم سخن سودمندی برایش به ارمغان ببرم.
کاربر ۲۰۱۱۳۰۱
در این زندان همیشگی از عقلانیت استادم شیخ مغاغه، هیچ نفعی نمی‌دیدم اما در جبرگرایی مادرِ ساده‌ام راحتی یأس را می‌یافتم. گویی این جبرگرایی فلسفه‌ای برای زندان ابدی بود. تسلیم سرنوشت شدم و گفتم «هر چه خدا بخواهد... هر چه دارم از او است». خودم را به تقدیر سپردم. آرزوها و رویاهایم را دفن کردم و اطمینان یافتم که گذشته، حال و آینده‌ام فنا شده است. تنها روزنهٔ امیدِ اسیری چون من، کشتن امید، سازگارشدن با گوری که مرا بلعیده بود و آمیختن با یأسی بود که بر وجودم چنگ می‌انداخت.
کاربر ۱۲۶۰۰۹۱
گفت: ـ ممکن است در بازار برده فروش‌ها به فروش گذاشته شود! با تردید گفتم: ـ مگر این جنگِ آزادی نبود؟! گفت: ـ نه برای زنان اسیر! با آن‌ها به‌نحوی دیگر رفتار می‌شود!
کاربر ۱۲۶۰۰۹۱
دتی سرگردان بودم. سپس یکباره دختری را دیدم که چون تیری از سمت مهمانسرا به‌طرف جمعیتی می‌دود. به میان مردم فرو رفت و از چشمم پنهان شد. شاید موقع آمدنش نیز او را دیده بودم. شاید هنگامی‌که سرگرم صحنه‌ها و منظره‌های مردم بودم او را دیده بودم و در حال گیجی اثر خود را بر من نهاده بود. او فراتر از تأثیرات عمیقی است که در ژرفنای جان به آن‌ها مبتلا شده‌ام.
کاربر ۱۲۶۰۰۹۱
ـ ببین قندیل! تو خودت در وطنت سرزمین اسلام چه دیده‌ای؟ حاکمی مستبد که با هوا و هوس خود حکومت می‌کند. پس اصول اخلاقی کجاست! روحانیان هم دین را برای خدمت به حاکم به کار گرفته‌اند. پس کو اصول اخلاقی؟ ملت هم که فقط در فکر لقمه‌ای نان است. کو آن اصول اخلاقی که از آن دم می‌زنی؟
محمد حیدری سیروانی
آنچه ما را در اینجا جمع کرده است جرم‌های عقیدتی و سیاسی است. اندکی آرامش و تسلای خاطر پیدا کردم. آن‌ها مشتی افراد شرافتمند و آزاده بودند که فضای فاسد شهر برایشان غیر قابل تحمل شده بود.
محمد حیدری سیروانی

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۲,۴۹۰
تومان