بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ | صفحه ۱۶۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

بریده‌هایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

۴٫۶
(۱۸۹۸)
در اینجا روی سخن ما با نمازخوان‌ها است. آنها اگر خوب نماز بخوانند، بی‌نمازها عاشق نماز خواهند شد. ما گناه تمام بی‌نمازها را به گردن نمازخوان‌ها می‌اندازیم
R.R
اساساً مهم‌ترین دلیل حقانیت یک مؤمن این است که دیگران ببینند او چقدر از ایمانی که دارد در تقویت احساس خوشبختی خودش بهره برده است و دین و ایمان او چقدر توانسته او را شاد و سرزنده نگه دارد. این سرزندگی و نشاط مهم‌ترین عامل جذب دیگران به ایمان شماست. و الا مردم می‌گویند ادعاهای دین شما در تأمین سعادت همه‌جانبۀ انسان، دروغین است و به همین دلیل به آن گرایش پیدا نمی‌کنند و از جهتی حق هم خواهند داشت.
R.R
«هر کسی که خداوند از او یک نماز را قبول کند، عذابش نمی‌نماید.»
R.R
ما آدم‌ها نیاز اصلی‌مان به خود خداوند است، نه اینکه نیاز اصلی ما به نعماتی باشد که می‌خواهیم از او بگیریم. ما نیاز به خود او داریم و باید مستقیماً از خود او انرژی و حیات بگیریم؛ و الا باطری روحمان ضعیف می‌شود و کم‌کم می‌میریم؛ یعنی دل‌مرده می‌شویم.
R.R
نماز در مرحله اول عشق‌بازی با خدا نیست. نماز در ابتدا سختی دادن به خود است، نه رسیدن به لذت معنوی. خداوند متعال می‌دانست در ابتدای راه، ما عاشق او و عارف به او نیستیم، خداوند متعال می‌دانست تازه بعد از چهل سال عبادت، ما کم‌کم می‌توانیم شیرینی گفتگوی با او را حس کنیم؛ به همین دلیل چنین دستوری به ما داده است، آن‌وقت ما تصور می‌کنیم فقط وقتی نمازمان خوب است که از آن لذت ببریم!
|نستوه|
چقدر خوب است آدم استاد داشته باشد! استاد گاهی آدم را خوب راهنمایی می‌کند. گاهی نه تنها راهنمایی می‌کند، بلکه به آدم کمک می‌کند تا مشکلش برطرف شود.
|نستوه|
رسول گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «الصَّلَاةُ عَمُودُ دِینِکم؛ نماز عمود خیمۀ دین شماست»
Zahra sadat
کمترین درجۀ اهل محبت، حداقل سه شرط دارد: اول اینکه طاعت و عبادت و هر کار خوبی که می‌کند را سبک می‌شمرد. دوم اینکه گناهش را خیلی بزرگ می‌شمرد؛ چه گناه انجام داده باشد چه به ظاهر گناهی نکرده باشد. گناه انجام دادن خیلی برای او سنگین است. و سومین ویژگی این است که او خود را آقاداماد عالم هستی می‌داند؛ انگار که فقط او قرار است مورد ارزیابی و بازخواست قرار بگیرد؛ «وَ هُوَ یظُنُّ أَنْ لَیسَ فِی الدَّارَینِ مَأْخُوذٌ غَیرُهُ» یعنی احساس او این است که خدا غیر از من از هیچ کس دیگر نمی‌خواهد حساب برسد، فقط می‌خواهد از من حساب برسد. من به بقیه چکار دارم؟!
محمد
نماز اول وقت بخوان و در نماز، مشکلاتت را فراموش کن! بگو بی‌ادبی است درِ خانه خدا به مشکلاتم فکر کنم. با مشکلاتت مثل کفش، رفتار کن! آنها را دمِ در بگذار و با خودت داخل نیاور.
محمد
مربی اخلاق تو هم خداوند است. او می‌داند کِی اذان بگوید که تو با نماز اول وقت خواندن رشد کنی، تا در آن لحظه‌ای که باید از دنیا دل ببُری و در آن لحظه‌ای که باید یک صفت بد را دور بریزی، این اتفاق، به خوبی برایت بیفتد. اصلاً خدا خودش لحظات قبل از اذان را برای تو طراحی می‌کند. مثلاً اگر مغازه‌دار هستی، خدا مشتری می‌فرستد. می‌گوید با او وارد معامله شو! بعد صدا می‌زند ملائکۀ من، وسط معامله‌اش اذان بگویید. اگر در همان میانه که دارد تلاش می‌کند مشتری را برای خرید راضی کند، بلند شود، خیلی نورانی خواهد شد. اما وقتی اذان می‌گویند، این بندۀ بدبخت ول نمی‌کند برود نماز بخواند، لذا سیاه باقی می‌ماند.
محمد
هر کسی باید فکر کند که اذان برای او گفته می‌شود. اذان، پیغام خصوصی است و برای تک‌تک آدم‌ها معنای خاصی دارد. نگو خدا همه را یکجا دعوت کرده است. نه، خدا همه را دانه دانه و جداگانه دعوت می‌کند. وقتی مؤذن «الله اکبر» می‌گوید، خطاب به «تو» می‌گوید. فکر نکن دارد کلاً خطاب به همه می‌گوید.
محمد
اولین قدم در اخلاص، خواندن نماز مخلصانه است که در قرآن فرمود: «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ بگو: همانا نماز و طاعت و تمام اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است.»
محمد
هر جا مبارزه با نفس کردی و کار خوبی انجام دادی، بیا تا برایت ثابت کنم که کار تو ناخالصی دارد. لابد پلیس، سر چهارراه ایستاده بوده، یا یک مزه‌ای در آن کار بوده که آن مبارزه با هوای نفس را انجام داده‌ای.»
محمد
من خودم نه خدا را می‌شناسم و نه پیغمبر را، اما می‌خواهم شوهری داشته باشم که برای من آدم بماند. تو که به خدای خودت معتقد هستی، چرا حرفش را گوش نمی‌کنی؟ حتماً از سر هوسرانی حرفش را گوش نمی‌کنی؟ من هم با یک مرد هوسران نمی‌توانم زندگی کنم. تو اگر خودت و خودخواهی‌ات را زیر پای نماز، لِه نکرده باشی، معلوم است که عاشق‌پیشه هم نیستی. به خدا قسم دروغ می‌گویی اگر می‌گویی مرا دوست داری. تو هوس خودت را دوست داری، پس‌فردا هم به خاطر هوس، از من بیچاره متنفر می‌شوی.
محمد
خدا می‌خواهد تو خودت را در تواضع، محکم کنی. پس باید نماز بخوانی به این قصد که تکبرت درِ خانۀ خدا لِه بشود. این قصد و نیت، که دیگر حال نمی‌خواهد! اتفاقاً هر موقع اذان گفتند و تو حالش را نداشتی ولی رفتی و بلافاصله نمازت را خواندی، آن موقع تکبرت بهتر خُرد می‌شود. بگو: خدایا خواستی بزنی؟ ما که کتک‌خورده‌ات هستیم. دیدی سرِ نماز چه‌جوری مؤدب ایستادم؟ درست است که الان دلم جای دیگری است، ولی تکبر دلم زیر سنگ آسیاب نماز، در حال خُرد شدن است. ـ آقا این چه حرف‌هایی است که سر نماز می‌زنی؟ سعی کن در نماز توجهت به خدا باشد! ـ طول می‌کشد تا به جایی برسیم که توجه ما در نماز فقط به خدا باشد. بگذار اول کمی آدم شویم. همین که مؤدبانه نماز می‌خوانیم، معنایش این است که داریم کم‌کم آدم می‌شویم.
محمد
ادب را از رئیس تمام باادب‌های عالم اباالفضل العباس قمر بنی‌هاشم (ع) یاد بگیرید. آن‌قدر مؤدب بود که هر موقع به برادرش اباعبدالله (ع) می‌رسید، نمی‌گفت: «برادر!» بلکه حضرت را این‌گونه خطاب می‌کرد: «سیدی و مولای! آقای من!» همیشه عاشق‌ها، باادب بوده‌اند. اگر خواستی به عشق برسی، باید از ادب شروع کنی. یا اباالفضل العباس (ع)! کمک‌مان کن دو رکعت نماز باادب بخوانیم...
محمد
رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشق‌بازی تقدم دارد.
محمد
اگر ما بخواهیم برای نمازخوان کردن بی‌نمازها تلاشی کنیم، راهش این است که ابتدا به نماز خودمان مقداری بیشتر عنایت و توجه داشته باشیم، و نماز خودمان را رشد دهیم.
حسين
یک روز در خانه با پسرم مشغول توپ‌بازی بودم که وقت اذان شد. به او گفتم: ـ خُب، الان اذان گفتند، باید بروم نماز بخوانم. ـ اِی بابا؛ بیا ادامه بدهیم! ـ نه دیگه، الان اذان شده باید بروم نمازم را بخوانم. بعد می‌آیم ادامه می‌دهیم. ـ من هم بیایم؟! ـ نمی‌دانم. اگر می‌خواهی بیا! ـ آخه الان برایم سخت است نماز بخوانم، بازی شیرین است. ـ اتفاقاً من هم برایم سخت است. من هم بازی برایم شیرین است. ولی چون خدا خواسته، باید بگویم چشم. ـ واقعاً برای تو هم سخت است؟ ـ بله! ـ اگر برایت سخت است، پس چرا الان می‌خواهی بروی نماز بخوانی؟! ـ تا آدم کار سخت نکند که آدم نمی‌شود. می‌خواهم آدم شوم. ـ پس من هم می‌آیم نماز بخوانم. تمام شد؛ ما دیگر در خانه‌مان به کسی نگفتیم نماز بخوان.
امیر
دعا نکردن و حاجت نخواستن در جایی که خداوند به ما فرموده است «اگر حاجتی بخواهید جوابتان را می‌دهم»، بی‌ادبی نسبت به پرودگار عالم است.
-Sara-

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان