بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۸)
هر موقع در زندگیات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم میگذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض میشود، گرفتار میشود، تصادف میکند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر میشود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقتفرسا شده است یا این مشکلات نباید اینقدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشتهای
سمیه
شما فکر میکنید، بزرگان و عرفای ما که به جایی رسیدند با چه چیزی رسیدند؟ با همین نماز! رفتن پیش خدا که اختصاص به علما و عرفا ندارد. رفتن به سوی خدا که تخصصی نیست. ممکن است حرف زدن از خدا تخصص بعضیها شود، ممکن است بسیاری از آگاهیهای دینی، تخصص بعضیها شود، اما رفتن به سمت خدا که تخصص خاصی نمیخواهد.
سمیه
عنوان بصری نزد امام صادق (ع) رفت و گفت: «آقا میخواهم مطلب یاد بگیرم!» آقا فرمود: «بلند شو برو، من وقت ندارم با تو صحبت کنم!» آنوقت یک نفر دیگر ساکت پیش آقا نشسته است و آقا با او سخن میگوید و بدون اینکه چیزی از حضرت بپرسد
سمیه
ما گناه تمام بینمازها را به گردن نمازخوانها میاندازیم
سمیه
اساساً مهمترین دلیل حقانیت یک مؤمن این است که دیگران ببینند او چقدر از ایمانی که دارد در تقویت احساس خوشبختی خودش بهره برده است و دین و ایمان او چقدر توانسته او را شاد و سرزنده نگه دارد
سمیه
«مَنْ کسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَکسَل؛ هرکس در امور زندگیاش بیحال باشد و سرزنده نباشد در امور اخروی و معنویاش بیحالتر و کسلتر است»
سمیه
ً عنوان بصری نزد امام صادق (ع) رفت و گفت: «آقا میخواهم مطلب یاد بگیرم!» آقا فرمود: «بلند شو برو، من وقت ندارم با تو صحبت کنم!» آنوقت یک نفر دیگر ساکت پیش آقا نشسته است و آقا با او سخن میگوید و بدون اینکه چیزی از حضرت بپرسد، آقا به او میگوید که مرگش نزدیک است. مایۀ درونی را باید درست کرد. مایۀ درونی انسان که درست باشد، اگر استاد لازم بود، خدا سر راه آدم قرار میدهد.
fateme.mahmoudi
لابد شما هم دلتان میخواهد استاد داشته باشید و از خدا میخواهید: «خدایا! یک مربی و استاد خوب برای رسیدن به خودت به ما نشان بده!» حالا اگر من، یک استاد به شما معرفی کنم، قبول میفرمایید؟ اگر قبول دارید، بدون معطلی به شما یک استاد خوب معرفی کنم: «نماز»!
همۀ ما استادی به نام نماز داریم؛ نماز استاد رساندن انسان به خداست. نماز زنده است، شعور دارد، متحرک است، فعال است، بصیر است، آگاه است. نماز مثل یک عادت شخصی یا یک مراسم عمومی نیست. نماز یک فعالیت مردۀ بیروح نیست، که خاصیتی برای ما نداشته باشد. نماز هر کسی متناسب با خود او برایش کار میکند. اگر من حب مقام دارم، نماز من، حب مقام مرا برطرف میکند. اگر حبّ مال دارم، حبّ مال مرا برطرف میکند. اگر حبّ شهوت دارم، حبّ شهوت مرا برطرف میکند. اگر تکبر دارم، تکبرم را زائل میکند. اگر محبت به خدا ندارم، محبت به خدا میآورد. نماز هر کسی میداند با او چکار کند تا اصلاح شود.
fateme.mahmoudi
اساساً مهمترین دلیل حقانیت یک مؤمن این است که دیگران ببینند او چقدر از ایمانی که دارد در تقویت احساس خوشبختی خودش بهره برده است و دین و ایمان او چقدر توانسته او را شاد و سرزنده نگه دارد. این سرزندگی و نشاط مهمترین عامل جذب دیگران به ایمان شماست. و الا مردم میگویند ادعاهای دین شما در تأمین سعادت همهجانبۀ انسان، دروغین است و به همین دلیل به آن گرایش پیدا نمیکنند و از جهتی حق هم خواهند داشت.
fateme.mahmoudi
مؤمن خصلتش این گونه است که «بُشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه» یعنی غم و غصهاش در دلش است، و لبخند روی لبهایش است. چرا؟ چون ادب اقتضا میکند.
|نستوه|
درست است که محبت زوری نمیشود، امّا ادب که زوری میشود! ادب در نماز، زوری است و احکام دارد. رعایت کردن ادب اینقدر مهم است که یک بُعد مهم بسیاری از احکام نماز، رعایت ادب است. حتی اگر آدم یک کسی را دوست هم نداشته باشد، امّا در مقابل او ادب را رعایت میکند.
|نستوه|
حتماً دیدهاید بعضیها وقتی گرفتار میشوند، میگویند: «خدایا مگر من چکار کردهام که اینقدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز میخوانم که اینقدر گرفتار میشوم؟!»
میر مهنا
بعد از نماز مؤدبانه و متفکرانه، نوبت به نماز عاشقانه میرسد. به بیان دیگر، بعد از رعایت ادب ظاهری و فکری، نوبت به این میرسد که ادب قلبی را هم رعایت کنیم.
R.R
تو را به خدا برای نماز خواندن، اصلاً به دیگران نگاه نکنید. اگر من هم پیش تو نماز بد خواندم، نرو آن طرف بگو «ایشان که روحانی بود، زیاد خوب نماز نخواند، من چطوری بهتر از او نماز بخوانم؟» نه، تو برو نماز خودت را درست بخوان، حسابت را از بقیه جدا کن. این خودِ ما هستیم که نماز همدیگر را خراب میکنیم. چون به همدیگر نگاه میکنیم و میگوییم «ما هم مثل دیگران!» این «نگاه به دیگران» یک سمّ مهلک برای ماست!
R.R
امام محمد باقر (ع) به یکی از دوستانش فرمود: «تو از دوستان خاص ما نیستی اگر مردم شهر تو جمع شوند و بگویند که تو آدم بدی هستی و تو ناراحت شوی، یا اینکه بگویند تو آدم خوبی هستی و تو خوشحال شوی.» اگر همۀ مردم شهر به تو لبخند بزنند یا برایت کف بزنند نباید خوشحال بشوی یا اگر بیدلیل بگویند تو آدم بدی هستی نباید نارحت بشوی. تو به حرف مردم چکار داری؟! آن کسی از دوستان خاص اهلبیت (ع) خواهد بود که تا این اندازه مستقل باشد.
R.R
شرط اینکه نماز به آدم ادب بدهد، این است که آدم سختی آن را بپذیرد. اگر حال نماز خواندن نداشتی، بلند شو بایست، محکم نمازت را بخوان. اگر دیدی داری وضو را تند تند میگیری، به خودت بگو: «صبر کن! آرام وضو بگیر. قبول نیست، اصلاً از اول، دوباره وضو بگیر!» با هوای نفس خودت لج کن. به این میگویند «جهاد با نفس». جهاد با نفس برای عبادتی مثل نماز چقدر شیرین خواهد بود!
آن بندۀ خدا برای نماز خواندن، جهاد با نفس نمیکند، یعنی با هوای نفس خودش درنمیافتد و کلنجار نمیرود، آنوقت میگوید: «خدایا! امام زمان ما را به ما برگردان!» خُب اگر آقا بیاید که تو باید بروی جهاد! تو که دو دقیقه برای خدا و برای نماز وقت نمیگذاری، میخواهی بروی پای رکاب حضرت برای خدا جان بدهی؟! تا من و تو برای نماز وقت نگذاریم، معلوم نیست آقایمان بیاید. و اگر ما درست شویم، انشاء الله حضرت خواهد آمد.
R.R
بناست ما از خدا حساب ببریم، و یکی از مقدماتش این است که مو به مو احکام و آداب نماز را رعایت کنیم. اگر سرِ نماز نسبت به این مسأله توجه و مراقبت داشته باشیم، کمکم عظمت خدا در دلمان مینشیند. به محض اینکه عظمت خدا در دلمان نشست، چشمههای محبتش هم باز میشود.
R.R
حالا با چه چیزی عظمت خدا را در دلمان تولید کنیم؟ با حساب بردن از امر خدا؛ با رعایت ادب در نماز. هر چقدر احکام و آداب نماز را بیشتر و بهتر رعایت کردی نشان میدهد که از امر خدا حساب بردهای و به این ترتیب خدا در دل تو عظمت پیدا میکند. نسبت به هر کسی ادب رعایت کنی، ابهتش به دلت مینشیند. آیا دوست نداری ابهت خدا به دلت بنشیند؟
R.R
اگر دیدی حافظهات دارد ضعیف میشود، اگر مشکلاتی مثل افسردگی، عصبی مزاج بودن و بسیاری از این بیماریهای روحی و روانی پیدا کردهای، اول از همه نمازت را بررسی کن، ببین نمازت چه اشکالی دارد؟ اگر ذهنت درست کار نمیکند باید حدس بزنی که شاید از ناحیۀ نمازت باشد، شاید به اصطلاح، نمازِ خونت کم شده است و اگر چند واحد نماز به روح خودت تزریق کنی، به احتمال زیاد تعادل و آرامش پیدا خواهی کرد.
R.R
شما فکر میکنید، بزرگان و عرفای ما که به جایی رسیدند با چه چیزی رسیدند؟ با همین نماز! رفتن پیش خدا که اختصاص به علما و عرفا ندارد. رفتن به سوی خدا که تخصصی نیست. ممکن است حرف زدن از خدا تخصص بعضیها شود، ممکن است بسیاری از آگاهیهای دینی، تخصص بعضیها شود، اما رفتن به سمت خدا که تخصص خاصی نمیخواهد.
R.R
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان