بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ | صفحه ۱۵۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

بریده‌هایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

۴٫۶
(۱۸۹۸)
ـ حاج آقا! چه جوری از نماز لذت ببرم؟ ـ بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کم‌کم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
زُ⁦⁦ره✿
آن بندۀ خدا برای نماز خواندن، جهاد با نفس نمی‌کند، یعنی با هوای نفس خودش درنمی‌افتد و کلنجار نمی‌رود، آن‌وقت می‌گوید: «خدایا! امام زمان ما را به ما برگردان!» خُب اگر آقا بیاید که تو باید بروی جهاد! تو که دو دقیقه برای خدا و برای نماز وقت نمی‌گذاری، می‌خواهی بروی پای رکاب حضرت برای خدا جان بدهی؟!
Zeinab
کسی که عظمت خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یک‌مقدار لذت می‌برد، اما نمی‌تواند این محبت را پاسخ دهد. خداوند هم روز قیامت به او می‌فرماید: «مگر من به تو نگفتم که چقدر دوستت دارم؟ اما تو چکار کردی؟!» یعنی کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمی‌تواند محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد.
Zeinab
ببین خداوند چه دین قشنگی برای ما آورده است. خدا به تو پیشنهاد نمی‌کند که مثل مرتاض‌های هندی بروی مدتی روی میخ بخوابی، تا رشد کنی. می‌گوید: «نمی‌خواهد روی میخ بخوابی، لازم نیست میخ‌ها در بدنت فرو برود و تحمل کنی و آخ نگویی، تا به برخی از قدرت‌ها دست پیدا کنی. اگر می‌خواهی با خودت مبارزه کنی، سر نماز با خودت مبارزه کن.»
Zeinab
اینکه به دنبال چشیدن شیرینی نماز و لذت بردن از آن باشیم، گاهی اوقات اصلاً زشت است. بعضی وقت‌ها اینکه بپرسیم: «چه کنم تا از نماز خواندن لذت ببرم؟» سؤال خوبی نیست. پرسید: ـ حاج آقا! چه جوری از نماز لذت ببرم؟ ـ بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کم‌کم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
Zeinab
تا می‌گویند «نماز خوب»، ذهن‌مان سراغ نماز اولیاء خدا می‌رود. در حالی که نماز اولیاء خدا، قله است. ما برای قدم برداشتن به سمت آن قله ابتدا باید به مقام نماز خوب برسیم. درست است که اهل‌بیت (ع) وقتی به نماز می‌ایستادند، تمام ارکان بدنشان از خوف حضرت حق می‌لرزید و از اشتیاق حضرت رب، رنگ چهره‌شان متغیر می‌شد، ولی فعلاً ما نمی‌توانیم چنین نمازهایی بخوانیم، شاید تا آخر عمرمان هم توفیق پیدا نکنیم این‌گونه نماز بخوانیم. پس قاعدتاً نماز خوب برای ما، نماز دیگری است.
Zeinab
بگو: همانا نماز و طاعت و تمام اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است.»
simin
نماز در مرحله اول عشق‌بازی با خدا نیست. نماز در ابتدا سختی دادن به خود است، نه رسیدن به لذت معنوی. خداوند متعال می‌دانست در ابتدای راه، ما عاشق او و عارف به او نیستیم، خداوند متعال می‌دانست تازه بعد از چهل سال عبادت، ما کم‌کم می‌توانیم شیرینی گفتگوی با او را حس کنیم؛ به همین دلیل چنین دستوری به ما داده است، آن‌وقت ما تصور می‌کنیم فقط وقتی نمازمان خوب است که از آن لذت ببریم! اینکه به دنبال چشیدن شیرینی نماز و لذت بردن از آن باشیم، گاهی اوقات اصلاً زشت است. بعضی وقت‌ها اینکه بپرسیم: «چه کنم تا از نماز خواندن لذت ببرم؟» سؤال خوبی نیست.
مانا
امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا عَجَّلَ فَقَامَ لِحَاجَتِهِ یقُولُ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَمَا یعْلَمُ عَبْدِی أَنِّی أَنَا اللهُ الَّذِی أَقْضِی الْحَوَائِج؛ اگر بنده‌ای عجله کند و (از درِ خانۀ خدا زود بلند شود) تا به دنبال حاجتش برود، خداوند می‌گوید: آیا بنده‌ام نمی‌داند که من باید حوایج را بر آورده کنم؟!»
fateme.mahmoudi
ـ حاج آقا من از خدا نمی‌ترسم. چکار کنم؟ ـ حتماً خدا در نظرت ابهت و عظمت ندارد. لابد نمازت را درست نخوانده‌ای، لابد در نماز سرت را خارانده‌ای! حتماً در نماز مؤدب نبوده‌ای و چشمت را به این طرف و آن طرف گردانده‌ای، لابد کلمات نماز را با دقت ادا نکرده‌ای.
fateme.mahmoudi
«مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمی‌کند.‌»
fateme.mahmoudi
اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیاندازی، اول باید از خدا حساب ببری، بعد کم‌کم خوف از خدا هم در دل تو می‌نشیند. در این صورت، کم‌کم خوف از خدا برایت شیرین و لذت‌بخش می‌شود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست.
fateme.mahmoudi
اصلاً بنده‌ای که به من نیاز ندارد، برای چه آمده امر مرا اجرا می‌کند؟ نکند با این کارش می‌خواهد بگوید «نه تو خدا هستی و نه من بندۀ تو هستم»؟! دعا نکردن و حاجت نخواستن در جایی که خداوند به ما فرموده است «اگر حاجتی بخواهید جوابتان را می‌دهم»، بی‌ادبی نسبت به پرودگار عالم است.
fateme.mahmoudi
یک چشمه از محبت خدا را در این روایت ببینید. رسول خدا (ص) صدا زد: «خدایا، روز قیامت روز رسوایی است، می‌شود امت مرا رسوا نکنی؟ اینها پیروان من هستند، من از تو می‌خواهم گوشه‌ای از صحرای محشر به اعمالشان رسیدگی کنی که فقط من و تو گناهانشان را بفهمیم، و کسی خبردار نشود.» ببینید چقدر رسول خدا (ص) ما را دوست دارد. خداوند متعال هم صدا زد: «یا حَبیبی أنا اَرأفُ بِعبادِی مِنکَ اُحاسِبُهُم وَحدی بِحَیثُ لایطَّلِعُ عَلی أثَراتِهِم غَیری» یعنی ای حبیب من، عزیز دلم، من به بندگان خودم مهربان‌تر از تو هستم. اصلاً این محبتی که تو نسبت به امت خود داری منبعش خودم هستم. حالا که این حرف را زدی، من امت تو را به گوشه‌ای از صحرای محشر می‌برم که فقط خودم بفهمم، به تو هم خبر نمی‌دهم اینها چه کرده‌اند که آبرویشان پیش تو هم نرود.
fateme.mahmoudi
- حاج آقا، اشکالی دارد بدون اینکه خدا در دل ما عظمت پیدا کند، همین جوری دوستش داشته باشیم؟ - نمی‌شود عزیز دل من! اگر می‌شد، که حرفی نداشتیم. تا حالا ما چقدر نشسته‌ایم پای داستان‌ها و صحبت‌هایی از عشق و محبت و لطف و مهربانی خدا و اشک ریخته‌ایم، حسابی هم گریه کرده‌ایم، امّا بعدش که از جلسه بیرون رفته‌ایم، باز هم اوضاع‌مان مثل قبل بوده و تغییر چندانی در ما ایجاد نشده است؟
fateme.mahmoudi
خیلی‌ها نمی‌دانند کوچه‌ای که باید از آن عبور کنند تا به خانۀ «عشق به خدا» برسند، کوچه‌ای است که در آن کوچه باید اول احساس عظمت خدا در دلشان بنشیند. هر کسی عظمت خدا به دلش نشست، عشق و علاقه‌ای به خدا پیدا می‌کند
سمیه
آدم چقدر راحت می‌تواند شانه خالی کند! یک حرف حق بزند و از آن، چهارتا حرف باطل نتیجه بگیرد! می‌گوید: «ما که نمی‌توانیم نماز بخوانیم. نماز ما که نماز نیست. نماز فقط برای امیرالمؤمنین (ع) است، حالا ما یک تِلِک‌تِلِکی می‌کنیم و خم و راست می‌شویم!» این سخن، اگر انسان را به یأس برساند و انگیزه و جدیت او را برای رسیدن به نماز کم کند، که غالباً همین‌گونه است، سخنی شیطانی است که آن را ابلیس رجیم بر زبان انسان جاری می‌کند.
سمیه
ما فعلاً نه می‌توانیم نماز خائفانه بخوانیم، نه می‌توانیم نماز عاشقانه بخوانیم. ما دلمان برای خدا تنگ نمی‌شود که مانند رسول خدا (ص) بگوییم: «أَرِحْنَا یا بِلَالُ!» یعنی بلال، اذان بگو تا راحت شوم؛ تا جگرم حال بیاید!
سمیه
خیلی‌ها تصور می‌کنند نماز خوب یعنی نمازی که از اول تا آخر آن اشک بریزی، از اول تا آخر در نماز از خوف خدا بترسی و بلرزی. تا گفته می‌شود نماز خوب، خیلی‌ها فکر می‌کنند یعنی نمازی که انسان در آن مستقیماً با خدا صحبت می‌کند؛ خدا را می‌بیند، به خدا و اولیاء خدا سلام می‌دهد و جوابشان را می‌شنود؛ در صورتی‌که منظور نماز خوب این نیست و معیار نماز خوب هم چنین چیزهایی نیست.
سمیه
انسان تا وقتی از زندگی خودش لذت نبرد که با خدا رفیق نمی‌شود. آدم دَمَغ، بدعُنق و بداخلاق، که به سمت خدا نمی‌رود. این آدم همیشه با خودش و دیگران درگیر است
سمیه

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان