بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
حاج آقا، اشکالی دارد بدون اینکه خدا در دل ما عظمت پیدا کند، همین جوری دوستش داشته باشیم؟
- نمیشود عزیز دل من! اگر میشد، که حرفی نداشتیم. تا حالا ما چقدر نشستهایم پای داستانها و صحبتهایی از عشق و محبت و لطف و مهربانی خدا و اشک ریختهایم، حسابی هم گریه کردهایم، امّا بعدش که از جلسه بیرون رفتهایم، باز هم اوضاعمان مثل قبل بوده و تغییر چندانی در ما ایجاد نشده است؟
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اگر کسی بخواهد از «یا غَفُورُ یا رَحیمُ» لذت ببرد، اول باید «یا عَلِی یا عَظیمُ» برای او جا افتاده باشد.
اگر خدا به ما محبت کند، اگر خدا حاجت ما را برآورده کند، ما میفهمیم خدا «غَفُورُ» و «رَحیمُ» است. امّا خداوند متعال، باید چکار کند، تا ما بفهمیم که او واقعاً باعظمت است؟
آیا میخواهی تا روز قیامت صبر کنی تا عظمت خدا را در آنجا ببینی؟ همانجایی که میفرماید: «یا مَن فِی الحِسابِ هَیبَتُهُ؛ ای کسی که هنگام محاسبه اعمال بندگان، مشخص میشود که هیبتش چقدر است...یا مَن فِی القَبرِ قُدرَتُه؛ ای خدایی که قدرتت را در قبر به بندهات نشان خواهی داد.» انسان تازه هنگام جان دادن میفهمد که در عالم چه خبر است و خداوند چقدر قدرت دارد؛ آیا آنجا میخواهی بفهمی؟ آدم در این دنیا چگونه میتواند عظمت خدا را بفهمد؟ به کمک «نماز خوب».
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
ـ حاج آقا من هر کاری میکنم نمیتوانم گناه را ترک کنم، چکار کنم؟!
ـ به خاطر خدا گناه را ترک کن.
ـ به خاطر خدا هم نمیتوانم ترک کنم.
ـ معلوم میشود که از خدا زیاد حساب نمیبری. معلوم میشود که خدا پیش تو عظمت و ابهتی ندارد که این عظمت باعث شود از دستور خدا اطاعت کنی.
اگر عظمت خدا در جانهای ما رسوخ کند، آثار و برکات بسیاری به دنبال دارد. درک عظمت خدا غیر از اینکه باعث میشود از او اطاعت کنیم و اوامرش را درست و دقیق اجرا کنیم
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
گاهی اوقات، برخی از جوانان میگویند: «من نمیتوانم چشمم را کنترل کنم.» آن یکی میگوید: «من نمیتوانم زبانم را کنترل کنم.» هر کسی هر کار خوبی را که میگوید «نمیتوانم انجام دهد»، به خاطر این است که یک کار خوب را میتوانسته انجام دهد ولی انجام نداده، آن هم اینکه سر وقت بلند شود و نمازش را بخواند.
کاربر ۳۵۹۱۶۵۹
نماز برای چیست؟ برای اینکه حال تو را بگیرد. برای اینکه یکدفعهای وسط کار و بارت، تو را از این کار و بار دربیاورد، و بلند شوی و بگویی «اللهاکبر».
ببین خداوند چه دین قشنگی برای ما آورده است. خدا به تو پیشنهاد نمیکند که مثل مرتاضهای هندی بروی مدتی روی میخ بخوابی، تا رشد کنی. میگوید: «نمیخواهد روی میخ بخوابی، لازم نیست میخها در بدنت فرو برود و تحمل کنی و آخ نگویی، تا به برخی از قدرتها دست پیدا کنی. اگر میخواهی با خودت مبارزه کنی، سر نماز با خودت مبارزه کن.»
ـ حاج آقا! ما میخواهیم در نماز به خدا توجه پیدا کنیم!
ـ آیا اصلاً من و تو میفهمیم توجه به خدا یعنی چه؟! آیا میدانی قدرت توجه پیدا کردن هدیهای است که باید خدا از آسمان بالا به انسان بدهد؟! قدرت توجه هم بدون تحمل رنج همین نماز خوب بدست نمیآید.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
گاهی اوقات، برخی از جوانان میگویند: «من نمیتوانم چشمم را کنترل کنم.» آن یکی میگوید: «من نمیتوانم زبانم را کنترل کنم.» هر کسی هر کار خوبی را که میگوید «نمیتوانم انجام دهد»، به خاطر این است که یک کار خوب را میتوانسته انجام دهد ولی انجام نداده، آن هم اینکه سر وقت بلند شود و نمازش را بخواند.
اگر بخواهیم نماز خوب را برای خودمان تعریف کنیم و بشناسیم، طبیعتاً بهترین معرِّف آن، خود خداوند است که در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر؛ نماز از فحشاء و باز میدارد» بر این اساس، هرچقدر نماز انسان او را از بدیها بازدارد، به همان اندازه، نمازش خوب بوده است.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اگر برایت سخت است، پس چرا الان میخواهی بروی نماز بخوانی؟!
ـ تا آدم کار سخت نکند که آدم نمیشود. میخواهم آدم شوم.
ـ پس من هم میآیم نماز بخوانم.
تمام شد؛ ما دیگر در خانهمان به کسی نگفتیم نماز بخوان.
باید درک کنی که خدا میخواهد با نماز حال تو را بگیرد. حال خودت را بده به خدا، بگو قبولت دارم! میخواهد بزند؟ بگذار بزند. مگر نماز چقدر سختی دارد؟ مگر به موقع بلندشدن و نمازخواندن چقدر سختی دارد؟ مگر از نماز دزدی نکردن چقدر سختی دارد؟ مگر چقدر سخت است که آدم به اندازۀ کافی برای نماز وقت بگذارد؟ نگو «عجله دارم.» کجا میخواهی بروی؟ از خدا بترس!
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
ـ اگر کسی بخواهد آدم شود باید با نفس خودش مبارزه کند و این کار در ابتدا لذتبخش نیست. خداوند هم عبادتی را طراحی کرده و به تو پیشنهاد داده که از آن لذت نبری! طبیعتاً تکراری بودن نماز، لذتش را از بین میبرد. خدا خواسته است که تو در جریان سختیها و تلخیهای این امر تکراری، آدم شوی، رشد کنی و بالا بروی. اگر در ابتدای راه بخواهی از نماز خواندن لذت ببری که رشد پیدا نمیکنی.
نماز خواندن زمانی شروع به رشد دادن انسان میکند، که انسان از آن لذت نبرد. نماز زمانی چرک روح آدم را میگیرد، که لبۀ زبر نماز روح تو را بسابد.
مثلاً نشستهای غرق بازی، غرق کار یا غرق استراحت شدهای که یک دفعه مؤذن اذان میگوید و تو باید بلند شوی بروی نماز بخوانی. طبیعتاً حالت گرفته میشود، اما عیبی ندارد، همین الان بلند شو برو نماز بخوان تا آدم شوی. کتک نماز را بخور و تلخی آن را تحمل کن تا آدم شوی
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً» یعنی دلهای ما انسانها حالت اقبال و ادبار دارد. به همین دلیل گاهی انسان حال عبادت دارد، گاهی هم ندارد و این در حالی است که نمازهای واجب را همیشه باید بخوانیم، چه حال داشته باشیم، چه حال نداشته باشیم.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
گاهی آدم فکر میکند نماز خواندن مثل فیلم سینمایی است. اگر خداوند میخواست، خودش میتوانست نماز را برای همۀ آدمها شیرین و لذتبخش قرار دهد تا همه جذب نماز شوند. امّا اتفاقاً خدا حال آدمها را با نماز گرفته است و البته این کار خدا هم مانند تمام کارهایش حکیمانه است.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
حاج آقا! چه جوری از نماز لذت ببرم؟
ـ بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کمکم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
گاهی آدم دنبال نماز نیست، بلکه دنبال لذت بردن و هوسرانی خودش است. دنبال شیرینی نماز است، چون میخواهد همۀ زندگیش پر از شیرینی باشد. فکر میکند نماز خواندن هم مثل کارتون «تام و جری» است که وقتی پای آن بنشیند، مست شود، سِحر شود و کیف بکند!
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
بعد از هر نماز کسالتبار، انسان بدهکارتر هم میشود. با نماز توأم با کسالت، نمیشود کسالت روح را برطرف کرد. پس نیاز به یک نماز خوب داریم. البته اینها فقط بخشی از دهها دلیل برای ضرورت نماز خوب است.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اگر آدم بخواهد درست عبادت کند و به خدا برسد، اول باید درست زندگی کند. و اگر کسی بخواهد درست زندگی کند، اول باید نماز بخواند. نماز بخوان تا با همۀ رنجهایی که در دنیا هست از زندگی خودت لذت ببری و احساس رضایت کنی، بعد با خدایی که این زندگی زیبا و این حیات طیبه را به تو هدیه داده است، رفیق میشوی.
انسان تا وقتی از زندگی خودش لذت نبرد که با خدا رفیق نمیشود. آدم دَمَغ، بدعُنق و بداخلاق، که به سمت خدا نمیرود. این آدم همیشه با خودش و دیگران درگیر است. آدم اول باید درست زندگی کند، و برای اینکه درست زندگی کند، اول باید درست نماز بخواند.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اگر دیدی حافظهات دارد ضعیف میشود، اگر مشکلاتی مثل افسردگی، عصبی مزاج بودن و بسیاری از این بیماریهای روحی و روانی پیدا کردهای، اول از همه نمازت را بررسی کن، ببین نمازت چه اشکالی دارد؟ اگر ذهنت درست کار نمیکند باید حدس بزنی که شاید از ناحیۀ نمازت باشد، شاید به اصطلاح، نمازِ خونت کم شده است و اگر چند واحد نماز به روح خودت تزریق کنی، به احتمال زیاد تعادل و آرامش پیدا خواهی کرد.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
امور معنوی هم همینطور است. مؤمن گاهی دچار هوس گناه میشود، دچار وسوسههای شیطان میشود، مؤمن گاهی دچار خطا میشود. اما اگر دیدی خطاکاریهایت دارد تو را از گردونه خارج میکند، وضع معنویت دارد بد میشود، به حدی که دیگر با خدا ارتباط نداری، اولین کاری که باید بکنی این است که نمازت را درست کنی. به خودت بگو: «معلوم است که من دارم بد نماز میخوانم.»
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
هر موقع در زندگیات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم میگذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض میشود، گرفتار میشود، تصادف میکند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر میشود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقتفرسا شده است یا این مشکلات نباید اینقدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشتهای. نمازت را درست کن؛ انشاءالله مشکلات تو برطرف میشود.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اگر ما نمازمان را درست کنیم، به چیز دیگری احتیاج نداریم، چرا که خود نماز بقیه کارها را درست میکند.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
نماز، خودش به تنهایی استاد انسان است. مثلاً هر بار بعد از خواندن نماز، وقتی که میخواهی سریع از سر سجاده بلند شوی و به سراغ کارهایت بروی، اگر به خودت بگویی: «بگذار تعقیبات نماز را هم بخوانم» و بعد کمی تأمل کنی و بنشینی تعقیبات نماز را بخوانی، همین باعث میشود یکی از بدیهای روح تو از بین برود.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
برای اول راه، همین آگاهیهای عمومی که اکثر شما دارید کافی است. امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «شما به عمل به آنچه میدانید محتاجترید تا به دانستن آنچه که نمیدانید.» ما بیشتر نیاز به عملکردن به دانستههایمان داریم تا دانستن چیزهای جدید.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
پس دیگر استاد نمیخواهیم؟ پس اینکه گفتهاند: «طی این مرحله بی همرهی خضر مکن، ظلمات است بترس از خطر تنهایی» چه میشود؟
ـ اگر برایت لازم بود، حتماً خداوند کسی را سر راهت قرار خواهد داد.
بعضیها تصور میکنند که استاد میتواند جای خوبیها و بدیهای انسان را بگیرد، در صورتیکه اینطور نیست. اگر در داستانی از اولیاء خدا شنیدید که یک امام معصوم یا یک ولی خدا مثل آیت الله قاضی یا آیت الله بهاءالدینی به طور ویژهای دست یک نفر را گرفت و او را از یک مانع معنوی در مسیر سیر و سلوک عبور داد، تصور نکنید که هرکسی به آن ولی خدا مراجعه میکرد، یک کمک ویژه دریافت میکرد. یقیناً آن فرد یک زمینۀ خوبی داشته است که آن ولی خدا تشخیص داده که او شایستگی این کمک را دارد
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان