بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
شما نماز خود را زیبا کنید نه به خاطر شاد زندگی کردن، بلکه به این خاطر که تنها در صورتی عبادت ارزشمند است و تقرب حاصل میشود که به خوبی اجرا شود و البته چنین آثاری را هم به دنبال خواهد داشت.
hosseinbaghbani
خواستی صورت به خاکم بنگری
بهر مویت در هلاکم بنگری
هان ببین از پا فتادم در برت
سودهام سر تا قدم را بر درت
mikaiyl
روح انسان خیلی ظریفتر، پیچیدهتر و آسیبپذیرتر از موتور ماشین است. جنس موتور ماشین از فولاد است، اما روح انسان لطیف و حساس است. روح انسانها، در جریان زندگی روزمره آسیب میبیند، دچار اختلال میشود و تنظیمش به هم میخورد. نماز، دستگاه تنظیمکنندۀ روح آدمی است. انسان، روزی پنج مرتبه باید روح خودش را تنظیم کند. وقتی تنظیم روح انسان به هم میخورد، باید زود برود و روح خودش را با نماز تنظیم کند.
رعنا
چیزی ما را از شیعیان خود محبوس نمیکند مگر آن چیزهایی که از شیعیان ما به ما میرسد و ما کراهت داریم و آن را نمیپسندیم (معصیت شیعیان)»
shiravand
اساساً مهمترین دلیل حقانیت یک مؤمن این است که دیگران ببینند او چقدر از ایمانی که دارد در تقویت احساس خوشبختی خودش بهره برده است و دین و ایمان او چقدر توانسته او را شاد و سرزنده نگه دارد. این سرزندگی و نشاط مهمترین عامل جذب دیگران به ایمان شماست. و الا مردم میگویند ادعاهای دین شما در تأمین سعادت همهجانبۀ انسان، دروغین است و به همین دلیل به آن گرایش پیدا نمیکنند و از جهتی حق هم خواهند داشت.
رعنا
نماز مؤدبانه خواندن یعنی چه؟ یعنی موقع نماز بگویی: «خدایا، اگر من حال دارم یا ندارم، اگر عشق به تو دارم یا ندارم، اگر از تو میترسم یا نمیترسم، اگر زورم میآید نماز بخوانم یا زورم نمیآید، به هر حال من باید ادب را رعایت کنم.»
آقا رسول
ما آدمها نیاز اصلیمان به خود خداوند است، نه اینکه نیاز اصلی ما به نعماتی باشد که میخواهیم از او بگیریم.
Yas Balal.جواد عطوی
یک روز در خانه با پسرم مشغول توپبازی بودم که وقت اذان شد. به او گفتم:
ـ خُب، الان اذان گفتند، باید بروم نماز بخوانم.
ـ اِی بابا؛ بیا ادامه بدهیم!
ـ نه دیگه، الان اذان شده باید بروم نمازم را بخوانم. بعد میآیم ادامه میدهیم.
ـ من هم بیایم؟!
ـ نمیدانم. اگر میخواهی بیا!
ـ آخه الان برایم سخت است نماز بخوانم، بازی شیرین است.
ـ اتفاقاً من هم برایم سخت است. من هم بازی برایم شیرین است. ولی چون خدا خواسته، باید بگویم چشم.
ـ واقعاً برای تو هم سخت است؟
ـ بله!
ـ اگر برایت سخت است، پس چرا الان میخواهی بروی نماز بخوانی؟!
ـ تا آدم کار سخت نکند که آدم نمیشود. میخواهم آدم شوم.
ـ پس من هم میآیم نماز بخوانم.
تمام شد؛ ما دیگر در خانهمان به کسی نگفتیم نماز بخوان.
آقا رسول
رسول اکرم (ص) فرمود: خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمیخواند و از خدا چیزی نمیخواهد، به ملائکهاش چنین میفرماید: «ملائکه من، این بندۀ مرا نگاه کنید. امر مرا انجام داد ولی از من حاجتی نخواست. انگار از من بینیاز است. نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید» اصلاً بندهای که به من نیاز ندارد، برای چه آمده امر مرا اجرا میکند؟ نکند با این کارش میخواهد بگوید «نه تو خدا هستی و نه من بندۀ تو هستم»؟!
hossein fattahi
درست نیست که ما برای تبلیغ نماز به جوانمان بگوییم: «ای جوان عزیز، بیا حال کن. سجده هم نرفتی بیخیال. یا اگر دیدی حال داری، سه بار سجده کن، عیبی ندارد!» باید به جوانمان بگوییم رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشقبازی تقدم دارد.
ز.س.مرتضوی
تأثیر سجده در جاانداختن عظمت خدا در دل
اگر بخواهیم نماز در وجود ما تأثیرگذارتر باشد، غیر از رعایت احکام و آداب در کل نماز، قسمتی از نماز که باید آن را با طول دادن و توجه بیشتر اجرا کنیم «سجده» است. سجدۀ طولانی و با توجه، در از بین بردن کبریایی ما و جا انداختن عظمت و کبریایی خدا در دل ما خیلی اثر دارد.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
به این میگویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمیکند.»
کاربر ۳۵۹۱۶۵۹
بناست ما از خدا حساب ببریم، و یکی از مقدماتش این است که مو به مو احکام و آداب نماز را رعایت کنیم. اگر سرِ نماز نسبت به این مسأله توجه و مراقبت داشته باشیم، کمکم عظمت خدا در دلمان مینشیند. به محض اینکه عظمت خدا در دلمان نشست، چشمههای محبتش هم باز میشود.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
اما چرا باید عظمت خدا در دل ما بیفتد؟ چون مهمترین مانع برای برقراری ارتباط انسان با پروردگارش، تصور اشتباهی است که از خودش، نسبت به خدا دارد. مرکز این تصور اشتباه هم «خودبزرگبینی» انسان است. ما معمولاً آنطور که باید، خودمان را در برابر خدا کوچک و حقیر احساس نمیکنیم. تا وقتی انسان خودش را بزرگ بداند، و به کوچک بودن خودش در برابر خدا نرسیده باشد و عظمت خداوند را درک نکرده باشد، تمام تلاشهایش برای برقراری ارتباط با خدا بیثمر بوده و هیچ ارتباط مؤثری شکل نمیگیرد. نه محبتی رد و بدل میشود، نه دعایی بالا میرود و نه دریافتی صورت میگیرد.
کارکرد ساده اما بسیار مهم نماز رفع همین مانع یعنی تکبر انسان است. احکام واجب نماز طوری طراحی شده است که با تکرار چندبارۀ آن در هر روز، دو مفهوم کلیدی، یعنی «بزرگی و عظمت خدا» و «حقارت انسان در برابر خدا» را به انسان القاء میکند.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
کی از مهمترین کارهایی که آیات قرآن با ما انجام میدهد این است که ابهت خدا را به دل ما میاندازد. به عنوان مثال، خداوند در سورۀ زلزال میفرماید: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ؛ هر کس ذرهای کار خوب انجام بدهد نتیجۀ آن را میبیند، و هر کس ذرهای کار بد انجام بدهد، نتیجۀ آن را میبیند.» اگر ابهت همین دو آیه در دلت بیفتد، سحرها دیگر نمیخوابی.
نماز؛ القاء عظمت و کبریائی خدا در دل
اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند، با آن انس پیدا کنیم و عمیقاً آن را درک کنیم، عظمت و کبریائی خداوند است. اگر مدتی دقت کنیم و نمازمان را درست بخوانیم و احکام و آداب نماز را بهتر رعایت کنیم، کمکم عظمت خدا در دل ما خواهد افتاد.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
کی از مهمترین کارهایی که آیات قرآن با ما انجام میدهد این است که ابهت خدا را به دل ما میاندازد. به عنوان مثال، خداوند در سورۀ زلزال میفرماید: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ؛ هر کس ذرهای کار خوب انجام بدهد نتیجۀ آن را میبیند، و هر کس ذرهای کار بد انجام بدهد، نتیجۀ آن را میبیند.» اگر ابهت همین دو آیه در دلت بیفتد، سحرها دیگر نمیخوابی.
نماز؛ القاء عظمت و کبریائی خدا در دل
اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند، با آن انس پیدا کنیم و عمیقاً آن را درک کنیم، عظمت و کبریائی خداوند است. اگر مدتی دقت کنیم و نمازمان را درست بخوانیم و احکام و آداب نماز را بهتر رعایت کنیم، کمکم عظمت خدا در دل ما خواهد افتاد.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
عظمت خدا در این دنیا تولیدی خود انسان است. یعنی خودت باید عظمت خدا را در دلت تولید کنی. حالا با چه چیزی عظمت خدا را در دلمان تولید کنیم؟ با حساب بردن از امر خدا؛ با رعایت ادب در نماز. هر چقدر احکام و آداب نماز را بیشتر و بهتر رعایت کردی نشان میدهد که از امر خدا حساب بردهای و به این ترتیب خدا در دل تو عظمت پیدا میکند. نسبت به هر کسی ادب رعایت کنی، ابهتش به دلت مینشیند. آیا دوست نداری ابهت خدا به دلت بنشیند؟
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
میدانی چرا نمازی که تعقیبات نداشته باشد قبول نیست؟ چون خدا بعد از نماز به تو میفرماید: «بنده من نماز خواندی؟ از من حساب بردی؟ امر مرا اجرا کردی؟ احسنت! حالا تو یک دعای مستجاب پیش من داری، از من بخواه تا به تو بدهم.» بعد یک دفعهای خدا نگاه میکند میبیند که بندهاش بدون اینکه چیزی بخواهد، دارد از سر سجاده بلند میشود و میرود! این کار معنایش چیست؟ آیا بیاعتنایی به خدا نیست؟ آیا تکبر و اعلان استغناء و بینیازی از خدا نیست؟
رسول اکرم (ص) فرمود: خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمیخواند و از خدا چیزی نمیخواهد، به ملائکهاش چنین میفرماید: «ملائکه من، این بندۀ مرا نگاه کنید. امر مرا انجام داد ولی از من حاجتی نخواست. انگار از من بینیاز است. نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید» اصلاً بندهای که به من نیاز ندارد، برای چه آمده امر مرا اجرا میکند؟ نکند با این کارش میخواهد بگوید «نه تو خدا هستی و نه من بندۀ تو هستم»؟!
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
یک چشمه از محبت خدا را در این روایت ببینید. رسول خدا (ص) صدا زد: «خدایا، روز قیامت روز رسوایی است، میشود امت مرا رسوا نکنی؟ اینها پیروان من هستند، من از تو میخواهم گوشهای از صحرای محشر به اعمالشان رسیدگی کنی که فقط من و تو گناهانشان را بفهمیم، و کسی خبردار نشود.» ببینید چقدر رسول خدا (ص) ما را دوست دارد. خداوند متعال هم صدا زد: «یا حَبیبی أنا اَرأفُ بِعبادِی مِنکَ اُحاسِبُهُم وَحدی بِحَیثُ لایطَّلِعُ عَلی أثَراتِهِم غَیری» یعنی ای حبیب من، عزیز دلم، من به بندگان خودم مهربانتر از تو هستم. اصلاً این محبتی که تو نسبت به امت خود داری منبعش خودم هستم. حالا که این حرف را زدی، من امت تو را به گوشهای از صحرای محشر میبرم که فقط خودم بفهمم، به تو هم خبر نمیدهم اینها چه کردهاند که آبرویشان پیش تو هم نرود.
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
میدانید چرا اینقدر عاشق علیبنابیطالب (ع) هستی؟ چون از ذوالفقار علی (ع) و از غضب و هیبت علی (ع) هم خبر داری. چرا از بین شهدای کربلا، از همه بیشتر به قمر بنیهاشم اباالفضل العباس (ع) علاقمندی؟ چون قدرت او، هیبت او و علمداری او از همه بیشتر بود. ما برای عباس (ع) یک حساب ویژهای قائل هستیم، ضمن اینکه علاقۀ شدیدی هم به ایشان داریم. این شدت علاقه به حضرت عباس (ع)، بعد از شدت عظمت و هیبت او در دلهای ما پدید میآید.
اگر به شما بگویند: «اباالفضل العباس (ع) یک آقایی بود که خیلی خوب بود، خیلی به برادرش امام حسین (ع) وفادار بود، امّا حیف که ضعیف و نحیف و لاغر بود؛ به حدّی که هر کسی به او تنه میزد، درجا زمین میخورد! و همان اول جنگ هم شهید شد!» در این صورت آیا باز هم عباس (ع) اینقدر پیش شما عزیز میشد؟!
کاربر ۱۹۸۱۳۳۰
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان