بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ | صفحه ۵۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

بریده‌هایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟

۴٫۶
(۱۸۹۹)
آن کسی از دوستان خاص اهل‌بیت (ع) خواهد بود که تا این اندازه مستقل باشد. حالا مستقل بودن را کجا تجربه کنیم؟ مثلاً آن‌جایی که یک‌دفعه‌ای همۀ مهمان‌ها در خانه نشسته‌اند و موقع نماز می‌شود. بگو «من کار دارم. می‌خواهم نماز بخوانم.» به این کاری نداشته باش که «آخر بد است. آخر اینجا ناجور است. ضایع است...» حتی نمی‌خواهد دیگران را هم دعوت کنی. نگو چرا من نماز بخوانم او نخواند؟ شاید خدا از او نمی‌خواهد. شاید او بندۀ ضعیف خداست. تو چکار داری؟ سر نماز دعایش هم بکن! برگرد به او لبخند هم بزن
محمد
بعضی‌ها انگار زیر مهرشان فنر گذاشته‌اند! هنوز سجده نرفته، بلند می‌شوند. به نظر شما این طرز نماز خواندن، مؤدبانه است؟!
محمد
اولین قدم برای اینکه کسی با خدا عشق‌بازی کند و برای اینکه کسی بصیرت و معرفت پیدا کند، این است که تکبر نداشته باشد. انسان موجودی است که دوست دارد مثل خدا شود، دوست دارد بزرگ شود و اصلاً خودش خدا شود. او اول باید بیاید درِ خانه خدا دست از تکبر بردارد.
محمد
مؤمن خصلتش این گونه است که «بُشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه» یعنی غم و غصه‌اش در دلش است، و لبخند روی لب‌هایش است. چرا؟ چون ادب اقتضا می‌کند.
محمد
بعضی‌ها می‌گویند: «خدایا، مشکل مرا حل کن، تا بنشینم برای تو نماز بخوانم!» کار اینها مثل کسی است که به سربازی برود و به فرمانده پادگان بگوید: «تو اول بیا حسابی مرا تحویل بگیر و کارهای مرا انجام بده، تا من پس‌فردا برای تو بجنگم!» اگر فرمانده بخواهد این‌طوری با سرباز رفتار کند، ابهت و عظمت فرمانده در دل این سرباز نمی‌نشیند. اثرش این خواهد بود که پس فردا در لحظات حساس و خطرناک جنگ، دستور فرمانده را اجرا نمی‌کند.
محمد
باید درک کنی که خدا می‌خواهد با نماز حال تو را بگیرد. حال خودت را بده به خدا، بگو قبولت دارم! می‌خواهد بزند؟ بگذار بزند. مگر نماز چقدر سختی دارد؟ مگر به موقع بلندشدن و نمازخواندن چقدر سختی دارد؟ مگر از نماز دزدی نکردن چقدر سختی دارد؟ مگر چقدر سخت است که آدم به اندازۀ کافی برای نماز وقت بگذارد؟ نگو «عجله دارم.» کجا می‌خواهی بروی؟ از خدا بترس!
محمد
خدا به ما می‌گوید: «بندۀ من اگر مشکلی داری و اگر گرفتار هستی، لااقل در این چند دقیقه‌ای که سر نماز هستی، مشکل و گرفتاری خودت را به من بسپار، مطمئن باش خرابش نمی‌کنم. اوضاعت بدتر نمی‌شود، نترس!» کافی است سر نماز مشکلت را فراموش کنی. حتی فراموش نکن، فقط موقتاً از ذهنت دربیاور و بیرون بیانداز. اگر سر نماز مسأله و مشکلی به ذهنت آمد،‌ بگو نه! الان وقتش نیست. یک وقت دیگر در موردش فکر می‌کنم. منِ بیچاره بیست و چهار ساعته در مشکلات دنیا دست و پا می‌زنم، حالا این دو دقیقه را نمی‌خواهم به آنها فکر کنم. بگو «الله اکبر»؛ خدا بزرگتر از مشکلات من است. من الان عبدم، من الان مأمورم بگویم «بسم الله الرحمن الرحیم»،
sumana
عبادت، وصل شدن روح به منبع قدرت و حیات است
Min.sho
نماز چیزی جز القاء کبریائی خدا در دل انسان نیست.
م.ا
موقعی که ایستاده‌اید، چشم‌ها باید به محل سجده باشد. امّا موقعی که رکوع می‌روید اگر چشمت به مُهر (محل سجده) باشد، پلک تو بالا می‌آید و بی‌ادبی می‌شود. آدم پیش خدا این‌قدر چشمش را بالا نمی‌آورد، بی‌ادبی می‌شود. آن موقع باید نگاهت را به کجا بیاندازی؟ به بین پاها.
.
همۀ بدبختی‌های ما نتیجه دل بستن به دنیاست. همۀ گرفتاری‌ها، همۀ اعصاب خُردی‌ها، همۀ افسردگی‌ها نتیجۀ دل بستن به دنیاست. به نظر شما یک شیعۀ مؤمن باید برای رفع اضطراب و افسردگی قرص بخورد؟!
erfan
نگویید ما نیاز به سرزندگی و سرِحال بودن نداریم، که پاسخ‌های دندان‌شکنی دریافت خواهید کرد! بله یک گروه از کسانی که نیاز به سرزندگی ندارند و نیازهای مهم‌تری دارند دزدها هستند؛ که فقط نیاز دارند پلیس آنها را دستگیر نکند و به هیچ چیز دیگری نمی‌اندیشند. گروه دیگر معتادهای حرفه‌ای و فقیر هستند که تنها به پول مواد فکر می‌کنند، موادی که اگر نباشد از شدت درد می‌میرند؛ و به این ترتیب تمام خوشبختی‌شان به فرار از درد کشندۀ اعتیاد است و به لذتی که دیگر نمی‌توانند به آن برسند فکر نمی‌کنند. بعضی از آدم‌های افسرده هم راحت‌ترند که در اندوه خود غرق باشند و از این بیماری خود چه بسا لذت هم ببرند و از اینکه دربارۀ خود قضاوت می‌کنند که آدم‌های سیاه‌بختی هستند و دیگر روی شادی را نخواهند دید، احساس رضایت می‌کنند. اما هر کسی که انسان مؤمن و معتقدی است بداند که امام باقر (ع) فرمود: «مَنْ کسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَکسَل؛
مهدی
با نماز توأم با کسالت، نمی‌شود کسالت روح را برطرف کرد
িមተєကє .నមժមተ
بعضی‌ها وقتی گرفتار می‌شوند، می‌گویند: «خدایا مگر من چکار کرده‌ام که این‌قدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز می‌خوانم که این‌قدر گرفتار می‌شوم؟!»
erfan
جالب اینجاست که این دختر خانم اعتراف می‌کند و می‌گوید: ـ من خودم نه خدا را می‌شناسم و نه پیغمبر را، اما می‌خواهم شوهری داشته باشم که برای من آدم بماند. تو که به خدای خودت معتقد هستی، چرا حرفش را گوش نمی‌کنی؟ حتماً از سر هوسرانی حرفش را گوش نمی‌کنی؟ من هم با یک مرد هوسران نمی‌توانم زندگی کنم. تو اگر خودت و خودخواهی‌ات را زیر پای نماز، لِه نکرده باشی، معلوم است که عاشق‌پیشه هم نیستی. به خدا قسم دروغ می‌گویی اگر می‌گویی مرا دوست داری. تو هوس خودت را دوست داری، پس‌فردا هم به خاطر هوس، از من بیچاره متنفر می‌شوی.
-Sara-
اثر دیگر نماز مؤدبانه این است که رابطۀ تو را با خودت تنظیم می‌کند، نماز مؤدبانه آدمِ با اراده و مستقل می‌سازد؛ آدمی که روی پای خودش می‌ایستد، آدمی که می‌شود رویش حساب کرد. آدم با اراده و مستقل یک جاهایی برای خودش برنامه دارد و علیه هوای نفس خودش اقدام می‌کند. این آدم اولاً مستقل است، ثانیاً روی محبتش می‌شود حساب کرد، ثالثاً روی عقلش هم می‌شود حساب کرد.
-Sara-
«شاکرانه بندگی کردن» زیباترین نوع عبادت است. اما این‌جور عبادت مخصوص آدم‌های خوشبخت است که سرشار از طراوت و نعمتند و از سرِ شادی سجده می‌کنند و سجده‌هایشان طول می‌کشد، برای اینکه خیلی در لذائذ عالم غرق هستند و خیلی می‌خواهند از خدا تشکر کنند. اما چه کنیم که زندگی ما شیرین شود و بتوانیم با حلاوت زندگی کنیم و بالطبع با حلاوت بندگی کنیم؟
یارا
اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند، با آن انس پیدا کنیم و عمیقاً آن را درک کنیم، عظمت و کبریائی خداوند است. اگر مدتی دقت کنیم و نمازمان را درست بخوانیم و احکام و آداب نماز را بهتر رعایت کنیم، کم‌کم عظمت خدا در دل ما خواهد افتاد.
pejman53
های خوب درباره اینکه خدا ناز و مهربان است، خدا حرف ما را می‌شنود،
pejman53
بخواهیم محبت خدا را درک کنیم و این محبت در ما اثر بگذارد، اول باید عظمت خدا در دل ما
pejman53

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان