بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
نماز هم آنقدر تکرار میشود که دیگر به خاطر تازه بودنش، برای آدم لذت نداشته باشد، آنوقت به آدم ادب یاد میدهد.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
به این فکر کنیم که چرا خدا نماز را تا این اندازه تکراری، با یک روال ثابت، به سوی یک قبله ثابت، و با یکسری اذکار ثابت برای ما قرار داده است؟
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشقبازی تقدم دارد.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
وقتی رزمندگانی که به خاطر شرایط عملیات مجبور شده بودند نمازشان را خیلی کوتاه و در حال دویدن بخوانند از آیت الله مشکینی در مورد صحت نمازشان پرسیدند، آیتالله مشکینی شروع کردند به گریه کردن و خطاب به رزمندگان فرموده بودند: «من حاضرم چند سال عبادتم را با یک رکعت نماز شما عوض کنم». یادم هست یکبار که در جبهههای جنگ، با بعضی از این رزمندگانی که عبادتهایشان خیلی برای خدا عزیز بود، گفتگو میکردیم و میگفتیم که: «راستی بچهها تا حالا سر سجادۀ عبادت، رنگتان از خوف خدا پریده است؟» همان رزمندگان نازنین میگفتند: «نه!» ولی همانها بعداً شهید میشدند. یعنی نباید ملاک خوب بودن نماز را فقط اشک و گریه و لرزیدن از خوف خدا سر نماز، بدانیم.
Fghasemi
اگر بخواهیم نماز خوب را برای خودمان تعریف کنیم و بشناسیم، طبیعتاً بهترین معرِّف آن، خود خداوند است که در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر؛ نماز از فحشاء و باز میدارد» بر این اساس، هرچقدر نماز انسان او را از بدیها بازدارد، به همان اندازه، نمازش خوب بوده است
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
مگر نماز چقدر سختی دارد؟ مگر به موقع بلندشدن و نمازخواندن چقدر سختی دارد؟ مگر از نماز دزدی نکردن چقدر سختی دارد؟ مگر چقدر سخت است که آدم به اندازۀ کافی برای نماز وقت بگذارد؟ نگو «عجله دارم.» کجا میخواهی بروی؟ از خدا بترس!
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
بعضیها خیلی زود با خدا پسرخاله میشوند و میگویند: «خدایا الان حال نماز خواندن ندارم!» مگر فوتبال است که فقط هر وقت حال داشتی، به سراغش بروی؟ اصلاً تا حالا فکر کردهای که چرا خداوند صبحها خواب نازنین و نوشین تو را بههم زده و دستور داده که باید موقع اذان صبح بلند شوی و نماز بخوانی؟ برای اینکه میخواهد حال تو را بگیرد و تو را رشد دهد. تو باید با نماز حال خودت را بگیری و خودت را تربیت کنی.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
نماز خواندن زمانی شروع به رشد دادن انسان میکند، که انسان از آن لذت نبرد. نماز زمانی چرک روح آدم را میگیرد، که لبۀ زبر نماز روح تو را بسابد.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
اگر کسی بخواهد آدم شود باید با نفس خودش مبارزه کند و این کار در ابتدا لذتبخش نیست. خداوند هم عبادتی را طراحی کرده و به تو پیشنهاد داده که از آن لذت نبری! طبیعتاً تکراری بودن نماز، لذتش را از بین میبرد. خدا خواسته است که تو در جریان سختیها و تلخیهای این امر تکراری، آدم شوی، رشد کنی و بالا بروی
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
«بوعلی سینا» وقتی نمیتوانست یک مسأله علمی را حل کند، به مسجد میرفت و دو رکعت نماز میخواند، بعد آن مسأله را حل میکرد.
Nesa Karimi
اگر همۀ مردم شهر به تو لبخند بزنند یا برایت کف بزنند نباید خوشحال بشوی یا اگر بیدلیل بگویند تو آدم بدی هستی نباید نارحت بشوی.
SKUY
ادب به من میگوید لبخند بزن
parniangh
ادب یعنی اینکه حتی اگر حال عشقبازی و محبت نداشتند و بیحوصله بودند، اما باز هم باید احترام بگذارند.
SKUY
خدا میگوید: «فکر کردی اگر یک دقیقه وقتت را قشنگ برای من بگذاری، من از تو تشکر نمیکنم؟ من که نگفتم دلت را برای من بیاور! میدانم که دل به این سادگیها گیر نمیافتد و در میرود. من فقط گفتم بدنت را بیاور و مؤدبانه نماز بخوان.»
monahlj
اگر دیدی داری وضو را تند تند میگیری، به خودت بگو: «صبر کن! آرام وضو بگیر. قبول نیست، اصلاً از اول، دوباره وضو بگیر!» با هوای نفس خودت لج کن. به این میگویند «جهاد با نفس». جهاد با نفس برای عبادتی مثل نماز چقدر شیرین خواهد بود!
افسان
هر کس نماز برایش خستهکننده است، وقت نماز بگوید: «خدایا اینکه خسته میشوم، مشکلی نیست. من محکم ایستادهام.» تا دیدی دلزده شدهای و میخواهی نماز را زود تمام کنی، مثلاً در حال سجده که هستی، یک «سبحان ربی الاعلی و بحمدة» دیگر بگو. مگر چوب خدا چقدر دردناک است؟! از نماز نترس! در نرو! دنبال شیرینیاش نباش! که اگر دنبال شیرینیاش باشی، میگویی هر موقع شیرین شد میخوانم. تلخی نماز را بپذیر.
شرط اینکه نماز به آدم ادب بدهد، این است که آدم سختی آن را بپذیرد. اگر حال نماز خواندن نداشتی، بلند شو بایست، محکم نمازت
افسان
اولین فلسفۀ نماز تکراری این است که به آدم «ادب» یاد میدهد. خیلیها بلد هستند وقتی به یک غریبه میرسند، لبخند بزنند. امّا هنر این است که وقتی به کسانی که برایت تکراری شدهاند میرسی، احترام بگذاری و لبخند بزنی؛ حتی اگر حال و حوصله نداشته باشی. یعنی وقتی به پدرت، مادرت، همسرت و بچههایت، میرسی، عین غریبهها لبخند بزنی. این است که نشان میدهد تو آدم با ادبی هستی.
کسی که ادب نداشته باشد، برای آدمهای تکراری لبخند نمیزند، فقط برای غریبهها لبخند میزند و تحویلشان میگیرد. به تکراریها که میرسد، عین ماست نگاه میکند! چنین کسی در واقع ادب ندارد؛ یعنی هر چه دلش بخواهد انجام میدهد.
افسان
حرم امام رضا (ع) که مشرف میشوی، گاهی مؤدبانه دم در میایستی، میگویی «آقا جان! تا راهم ندهی، تا اجازه ندهی داخل حرم نمیشوم، من جسارت نمیکنم. خوش به حال این مردم، همه را راه دادهای. من به اینها چکار دارم؟! تو باید به من اجازه بدهی تا وارد شوم. من که خودم را میشناسم... .» اگر اینطور از خودت ادب نشان بدهی زیارت تو زیباتر میشود. گاهی اینچنین مؤدبانه زیارت میخوانی، گاهی هم صورت به ضریح امام رضا (ع) میگذاری و هر چه دل تنگت میخواهد با او در میان میگذاری. میگویی «آقای من! عزیز من! خستهام، درماندهام، جز تو پناهی ندارم، دستم را بگیر... .»
افسان
باید ترکیبی کار کردن و جمع اضداد بودن را یاد بگیری. مثلاً باید یاد بگیری که وقتی دلت گرفته لبخند بزنی. جمع اضداد بودن اس
افسان
انسان در سجده، نهایت کوچک شدن پیش خدا را تمرین میکند
کاربر ۲۱۹۰۹۶۴
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان