بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
«بسم الله الرحمن الرحیم. خوشا آنان که دائم در نمازند. والسلام علیکم.»
0_0
نوبت این است که شلاق را برداری، بر اندیشۀ خودت بکوبی، و نگذاری فکر و اندیشهات سرِ نماز هرزگی کند. تا فکرت خواست جایی برود، اجازه نده. قبل از نماز، تمام افکار و گرفتاریهای خودت را در کفشت بگذار و به کفشدار درِ خانه نماز تحویل بده. کفشدار درِ خانه نماز هم خود خداست. میگوید «کفشت را به من بده! مشکلاتت را به من بسپار! نترس! مشکلاتت را بیشتر نمیکنم. تازه، بخشی از مشکلاتت را هم حل میکنم.»
این توصیه فقط در مورد گرفتاریها نیست، بلکه در خوشیها هم همینطور است. یعنی هنگام خوشحالی هم وقتی سرِ نماز میایستی، خوشیهایت را فراموش کن. مثلاً چقدر خوب است که عروس و داماد در شب زفاف، اول شب، خوشحالی را کنار بگذارند و بگویند «خدایا من الان چیزی نیستم، من الان عبد تو هستم» و بعد به نماز بایستند. اگر زندگی خود را اینطوری شروع کنند، زندگیشان آنقدر آباد خواهد شد که همۀ عالم حسرتش را بخورند.
0_0
«بد است، زشت است که آدم سرِ نماز به چیزی غیر از خدا فکر کند
0_0
ایشان گفتند: «من اصلاً متوجه بزغاله نشدم!»
0_0
خودش ضمانت کرده برای اهل تقوا گرهگشایی میکند. چه تقوایی بالاتر از نماز خوب خواندن که دستور اول خداست؟
0_0
حالا سعی کن در آن چند دقیقهای که سر نماز ایستادهای همۀ مشکلات را فراموش کنی و بگویی: «من الان فقط عبد و بندۀ خدا هستم
0_0
بگو «الله اکبر»؛ خدا بزرگتر از مشکلات من است. من الان عبدم، من الان مأمورم بگویم «بسم الله الرحمن الرحیم»، مأمورم بگویم «الحمد لله رب العالمین»، دستور دارم بگویم «الرحمن الرحیم»، به من فرمان داده شده الان بگویم «مالک یوم الدین»، من الان چیزی نیستم جز بندهای که باید بگوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و ... .
0_0
منِ بیچاره بیست و چهار ساعته در مشکلات دنیا دست و پا میزنم، حالا این دو دقیقه را نمیخواهم به آنها فکر کنم.
0_0
خدا به ما میگوید: «بندۀ من اگر مشکلی داری و اگر گرفتار هستی، لااقل در این چند دقیقهای که سر نماز هستی، مشکل و گرفتاری خودت را به من بسپار، مطمئن باش خرابش نمیکنم. اوضاعت بدتر نمیشود، نترس!»
0_0
نترس! او کفشت را نگه میدارد. اتفاقاً این کفشهایت (تعلقات، مشکلات و گرفتاریهایت) آنقدر بیارزش است که کسی آنها را نخواهد بُرد. خیالت راحت باشد، بعد از نماز بیا کفشهایت را بگیر و برو!
0_0
«فَاخْلَعْ نَعْلَیک إِنَّک بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی؛ کفشهای خود را در بیاور، که تو در سرزمین مقدس طوی هستی» به تعبیری معنایش این است که «کفشهایت را دربیاور، بده به من، برو با خدا صحبت کن!» حالا منظور از کفش چیست؟ فکر و خیال مشکلات و گرفتاریهای دنیا و تعلقات دنیوی. مشکلات دنیا را عین کفش از خودت جدا کن، بده به کفشدار، و تکبیر نمازت را بگو. نمازت را با خیال راحت بخوان. نترس! او کفشت را نگه میدارد.
0_0
در نماز، مشکلاتت را فراموش کن! بگو بیادبی است درِ خانه خدا به مشکلاتم فکر کنم. با مشکلاتت مثل کفش، رفتار کن! آنها را دمِ در بگذار و با خودت داخل نیاور.
0_0
قدم اول؛ فکر نکردن به غیر خدا
نماز متفکرانه در قسمت اول، یک کار سلبی است، بخش سلبی نماز متفکرانه «فکر نکردن به غیر خدا» است. یعنی اول باید سعی کنی سرِ نماز به غیر خدا فکر نکنی، تا کمکم بتوانی به خدا فکر کنی.
0_0
بعد از اینکه مدتی نماز مؤدبانه خواندیم به تدریج میتوانیم از نماز مؤدبانه به نماز متفکرانه برسیم و بعد از نماز متفکرانه است که میتوانیم نماز عاشقانه و با محبت و با احساس قلبی بخوانیم.
0_0
فقط نمازخوانها اینگونه نیستند. چرا؟ چون نمازخوانها همیشه سر نماز با خودشان درگیر میشوند و این بدیها در وجودشان از بین میرود. نماز تا این حد تأثیر میگذارد.
0_0
میدانید چه چیزی خلاقیت، قدرت تفکر و حافظۀ آدم را ضعیف میکند؟ هوسرانی. پس اگر خواستی حافظهات قوی شود، نماز اول وقت و تر و تمیز بخوان! یعنی نماز خوب خواندن، عامل تقویت تفکر و خلاقیت و تمرکز انسان میشود. هر کس درسش ضعیف است یا ذهن و فکرش درست کار نمیکند، باید چه کاری انجام دهد؟ معلوم است باید نماز تر و تمیز بخواند. ابوعلی سینا هر موقع یک مسألۀ علمی را نمیتوانست حل کند، دو رکعت نماز میخواند بعد میرفت و مسأله را حل میکرد.
0_0
گفتیم که نماز برای آدم استقلال روحی میآورد. وقتی مستقل شدی و با هوای نفس خودت مبارزه کردی، اهل محبت و عشق و مهرورزی میشوی، و اِلا آدم بینماز اهل هوس خواهد بود! هوسرانی خیلی با محبت داشتن فرق میکند. همۀ آدمها از موجود هوسران فرار میکنند.
0_0
حتماً دیدهاید مادری که بچهاش ترسیده است، سریع او را بغل میگیرد و نوازش میکند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بندهاش از او حساب میبرد، شروع به نوازش کردن میکند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بندهاش خواهد گذاشت و محبتش را به او میچشاند.
کاربر ۲۴۸۳۰۴۷
آیا وقتی میبینی که برای همه اذان میگویند، فکر میکنی خداوند وضعیت و شرایط تک تک افراد را در وقت اذان، در نظر نگرفته و رعایت نکرده است؟ فکر کردهای وقتی اذان عمومی میگویند شرایط و حالات خصوصی تو در وقت اذان، در نظر گرفته نشده است؟
0_0
عاقل با اندرز و آداب پند میگیرد، ولی چهارپایان ادب نمیشوند مگر با چوب» آدمها با چه ادب میشوند؟ با نماز.
0_0
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان