بریدههایی از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
۴٫۶
(۱۸۹۹)
ک آیۀ قرآن هست که نیمۀ اولش را همه شنیدهاند: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکمْ؛ مرا بخوانید، جوابتان را میدهم.» این قسمت از آیه را همه بلد هستند چون پر از مهربانی است، معمولاً همۀ ما هر چه آیۀ محبتآمیز هست بلدیم. اما بقیه این آیه را خیلیها بلد نیستند. چرا؟ چون بقیۀ آیه از عظمت خدا صحبت میکند و میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ؛ کسانی که نسبت به عبادت من تکبر وزرند، به زودی با کمال ذلت و خواری داخل جهنم خواهند شد.»
این خداست که در جایجای قرآن از عظمت خود سخن میگوید. به نظر شما اگر خدا از عظمت خودش سخن بگوید و عظمت خودش را نشان دهد، دیگر کسی طرف او نمیرود و عاشق او نمیشود؟ اتفاقاً عشق به خدا از رؤیت عظمت مقام ربوبی آغاز میشود. چه کسانی خدا را ملاقات میکنند؟ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبیت بترسد.
parisa
یک چشمه از محبت خدا را در این روایت ببینید. رسول خدا (ص) صدا زد: «خدایا، روز قیامت روز رسوایی است، میشود امت مرا رسوا نکنی؟ اینها پیروان من هستند، من از تو میخواهم گوشهای از صحرای محشر به اعمالشان رسیدگی کنی که فقط من و تو گناهانشان را بفهمیم، و کسی خبردار نشود.» ببینید چقدر رسول خدا (ص) ما را دوست دارد. خداوند متعال هم صدا زد: «یا حَبیبی أنا اَرأفُ بِعبادِی مِنکَ اُحاسِبُهُم وَحدی بِحَیثُ لایطَّلِعُ عَلی أثَراتِهِم غَیری» یعنی ای حبیب من، عزیز دلم، من به بندگان خودم مهربانتر از تو هستم. اصلاً این محبتی که تو نسبت به امت خود داری منبعش خودم هستم. حالا که این حرف را زدی، من امت تو را به گوشهای از صحرای محشر میبرم که فقط خودم بفهمم، به تو هم خبر نمیدهم اینها چه کردهاند که آبرویشان پیش تو هم نرود.
parisa
کسی که عظمت خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یکمقدار لذت میبرد، اما نمیتواند این محبت را پاسخ دهد. خداوند هم روز قیامت به او میفرماید: «مگر من به تو نگفتم که چقدر دوستت دارم؟ اما تو چکار کردی؟!» یعنی کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمیتواند محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد.
parisa
مشکل جهان مسیحیت چیست؟ مشکلشان این است که خدای آنها عظمت ندارد، فقط مهربان است. تنها کاری که خدایشان بلد است انجام دهد، این است که ببخشد. خدایی که انسان از او حساب نبرد، عاشق او هم نمیتواند بشود.
مشکل عرفانهای کاذب این است که خدای آنها مهربان و بخشنده است ولی عظمت ندارد. میدانید این چه فاجعهای درست میکند؟ خدایی که عظمت نداشت، همه میخواهند دوستش داشته باشند، ولی در عمل هیچ کس دوستش نخواهد داشت. همه دوست دارند عاشق این خدای عشقپرور باشند، ولی کسی عاشق خدایی که عظمت ندارد، نخواهد شد.
parisa
حذف عظمت خدا در برخی عرفانهای کاذب
بعضیها دوست دارند قدرت و عظمت خدا را حذف کنند، و فقط با خدا عشقبازی کنند! الان سرزمین نازنین ما که پر است از معنویت و نعمات معنوی، دارد مینگذاری میشود! عرفانهای وارداتی و کاذب که از غرب و شرق عالم میآیند تا با ظاهری جذاب، مانع رسیدن انسانها به عرفان و معنویت واقعی شوند. تا دلتان بخواهد از نویسندگان مختلف غربی و شرقی کتاب فارسی چاپ میکنند. نویسندگانی که هیچ دینی ندارند اما با خدا حرف میزنند و به اصطلاح خودشان، با خدا عشقبازی میکنند! کتابهایشان پر است از حرفهای خوب درباره اینکه خدا ناز و مهربان است، خدا حرف ما را میشنود، خدا ما را دوست دارد و از اینجور حرفها.
parisa
چرا اینقدر عاشق علیبنابیطالب (ع) هستی؟ چون از ذوالفقار علی (ع) و از غضب و هیبت علی (ع) هم خبر داری. چرا از بین شهدای کربلا، از همه بیشتر به قمر بنیهاشم اباالفضل العباس (ع) علاقمندی؟ چون قدرت او، هیبت او و علمداری او از همه بیشتر بود. ما برای عباس (ع) یک حساب ویژهای قائل هستیم، ضمن اینکه علاقۀ شدیدی هم به ایشان داریم. این شدت علاقه به حضرت عباس (ع)، بعد از شدت عظمت و هیبت او در دلهای ما پدید میآید.
اگر به شما بگویند: «اباالفضل العباس (ع) یک آقایی بود که خیلی خوب بود، خیلی به برادرش امام حسین (ع) وفادار بود، امّا حیف که ضعیف و نحیف و لاغر بود؛ به حدّی که هر کسی به او تنه میزد، درجا زمین میخورد! و همان اول جنگ هم شهید شد!» در این صورت آیا باز هم عباس (ع) اینقدر پیش شما عزیز میشد؟!
parisa
آیا میخواهی تا روز قیامت صبر کنی تا عظمت خدا را در آنجا ببینی؟ همانجایی که میفرماید: «یا مَن فِی الحِسابِ هَیبَتُهُ؛ ای کسی که هنگام محاسبه اعمال بندگان، مشخص میشود که هیبتش چقدر است...یا مَن فِی القَبرِ قُدرَتُه؛ ای خدایی که قدرتت را در قبر به بندهات نشان خواهی داد.» انسان تازه هنگام جان دادن میفهمد که در عالم چه خبر است و خداوند چقدر قدرت دارد؛ آیا آنجا میخواهی بفهمی؟ آدم در این دنیا چگونه میتواند عظمت خدا را بفهمد؟ به کمک «نماز خوب».
parisa
من هر کاری میکنم نمیتوانم گناه را ترک کنم، چکار کنم؟!
ـ به خاطر خدا گناه را ترک کن.
ـ به خاطر خدا هم نمیتوانم ترک کنم.
ـ معلوم میشود که از خدا زیاد حساب نمیبری. معلوم میشود که خدا پیش تو عظمت و ابهتی ندارد که این عظمت باعث شود از دستور خدا اطاعت کنی.
اگر عظمت خدا در جانهای ما رسوخ کند، آثار و برکات بسیاری به دنبال دارد. درک عظمت خدا غیر از اینکه باعث میشود از او اطاعت کنیم و اوامرش را درست و دقیق اجرا کنیم،
parisa
نماز برای چیست؟ برای اینکه حال تو را بگیرد. برای اینکه یکدفعهای وسط کار و بارت، تو را از این کار و بار دربیاورد، و بلند شوی و بگویی «اللهاکبر».
parisa
اگر بخواهیم نماز خوب را برای خودمان تعریف کنیم و بشناسیم، طبیعتاً بهترین معرِّف آن، خود خداوند است که در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر؛ نماز از فحشاء و باز میدارد» بر این اساس، هرچقدر نماز انسان او را از بدیها بازدارد، به همان اندازه، نمازش خوب بوده است.
parisa
باید درک کنی که خدا میخواهد با نماز حال تو را بگیرد. حال خودت را بده به خدا، بگو قبولت دارم! میخواهد بزند؟ بگذار بزند. مگر نماز چقدر سختی دارد؟ مگر به موقع بلندشدن و نمازخواندن چقدر سختی دارد؟ مگر از نماز دزدی نکردن چقدر سختی دارد؟ مگر چقدر سخت است که آدم به اندازۀ کافی برای نماز وقت بگذارد؟ نگو «عجله دارم.» کجا میخواهی بروی؟ از خدا بترس!
parisa
شدهای که یک دفعه مؤذن اذان میگوید و تو باید بلند شوی بروی نماز بخوانی. طبیعتاً حالت گرفته میشود، اما عیبی ندارد، همین الان بلند شو برو نماز بخوان تا آدم شوی. کتک نماز را بخور و تلخی آن را تحمل کن تا آدم شوی.
بعضیها خیلی زود با خدا پسرخاله میشوند و میگویند: «خدایا الان حال نماز خواندن ندارم!» مگر فوتبال است که فقط هر وقت حال داشتی، به سراغش بروی؟ اصلاً تا حالا فکر کردهای که چرا خداوند صبحها خواب نازنین و نوشین تو را بههم زده و دستور داده که باید موقع اذان صبح بلند شوی و نماز بخوانی؟ برای اینکه میخواهد حال تو را بگیرد و تو را رشد دهد. تو باید با نماز حال خودت را بگیری و خودت را تربیت کنی.
parisa
اگر کسی بخواهد آدم شود باید با نفس خودش مبارزه کند و این کار در ابتدا لذتبخش نیست. خداوند هم عبادتی را طراحی کرده و به تو پیشنهاد داده که از آن لذت نبری! طبیعتاً تکراری بودن نماز، لذتش را از بین میبرد. خدا خواسته است که تو در جریان سختیها و تلخیهای این امر تکراری، آدم شوی، رشد کنی و بالا بروی. اگر در ابتدای راه بخواهی از نماز خواندن لذت ببری که رشد پیدا نمیکنی.
نماز خواندن زمانی شروع به رشد دادن انسان میکند، که انسان از آن لذت نبرد. نماز زمانی چرک روح آدم را میگیرد، که لبۀ زبر نماز روح تو را بسابد.
parisa
عبادتی که هر روز، و روزی پنج مرتبه انسان باید انجام دهد، معلوم است که لازمه این عبادت اصلاً این نیست که حتماً سر آن عبادت، گریه کنیم. اگر لازم بود هر وقت که نماز میخوانی حتماً گریه کنی، خدا میفرمود «هر موقع حال داشتی نماز بخوان.» اما اتفاقاً خداوند متعال دستور نماز را به گونهای صادر کرده که حال ما را هم بگیرد! یعنی مواقعی که برای ما سخت هم هست مجبوریم نماز بخوانیم. لذا نماز خوب خواندن، برای امثال ما که در ابتدای راه هستیم، اصلاً به معنای لذت بردن از نماز نیست و این دقیقاً سؤالی است که خیلی از اوقات جوانها میپرسند:
parisa
فعلاً دنبال لذت بردن از نماز نباش!
نماز عبادتی نیست که لازم باشد انسان آن را حتماً با حال معنوی و همراه با اشک و گریه و سوز و گداز بخواند و لزوماً از آن لذت ببرد. چون حتی اگر کسی خیلی اهل سوز و گریه و اشک باشد، اینطور نیست که همیشه حال عبادت داشته باشد. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً» یعنی دلهای ما انسانها حالت اقبال و ادبار دارد. به همین دلیل گاهی انسان حال عبادت دارد، گاهی هم ندارد و این در حالی است که نمازهای واجب را همیشه باید بخوانیم، چه حال داشته باشیم، چه حال نداشته باشیم.
parisa
بنا نیست تو از نماز لذت ببری، بناست تو خوب نماز بخوانی تا خدا از نماز تو لذت ببرد و خوشش بیاید. بعد که خوشش آمد، ممکن است انشاءالله با تو رفیق شود و تو را بغل بگیرد و کمکم همه چیز درست شود و لذت هم ببری.
گاهی آدم دنبال نماز نیست، بلکه دنبال لذت بردن و هوسرانی خودش است. دنبال شیرینی نماز است، چون میخواهد همۀ زندگیش پر از شیرینی باشد. فکر میکند نماز خواندن هم مثل کارتون «تام و جری» است که وقتی پای آن بنشیند، مست شود، سِحر شود و کیف بکند! گاهی آدم فکر میکند نماز خواندن مثل فیلم سینمایی است. اگر خداوند میخواست، خودش میتوانست نماز را برای همۀ آدمها شیرین و لذتبخش قرار دهد تا همه جذب نماز شوند. امّا اتفاقاً خدا حال آدمها را با نماز گرفته است و البته این کار خدا هم مانند تمام کارهایش حکیمانه است.
parisa
نماز در مرحله اول عشقبازی با خدا نیست. نماز در ابتدا سختی دادن به خود است، نه رسیدن به لذت معنوی. خداوند متعال میدانست در ابتدای راه، ما عاشق او و عارف به او نیستیم، خداوند متعال میدانست تازه بعد از چهل سال عبادت، ما کمکم میتوانیم شیرینی گفتگوی با او را حس کنیم؛ به همین دلیل چنین دستوری به ما داده است، آنوقت ما تصور میکنیم فقط وقتی نمازمان خوب است که از آن لذت ببریم!
parisa
ما نمیتوانیم در مرحله اول نماز عاشقانه بخوانیم. خیلیها دست روی دست گذاشتهاند که «انشاءالله یک روزی عاشق شویم و نمازخوانِ خوبی شویم!» همینجوری دست روی دست گذاشتهاند و فقط منتظر هستند که «انشاءالله آدم شویم و عاشق خدا بشویم.» نمیدانم اینها این سبک دینداری را از کجا آوردهاند؟!
ـ شما مخالف این هستی که اگر عاشق خدا شدی و دلت برای گفتگوی با خدا لک زد، یک نماز عاشقانه بخوانی؟!
ـ نه آقا، هیچ کس مخالف این مطلب نیست. آن موقع قطعاً برای خدا میمیرم. آنکه معلوم است. پس الان چکار میکنی؟
ـ هیچکار! منتظریم انشاءالله عاشق شویم.
ـ شاید هیچوقت عاشق نشدی! راه عاشق شدن که این نیست! باید رنج و زحمت بکشی. تو چه رنج و زحمتی در این راه کشیدهای که حالا انتظار داری عاشق شوی؟!
parisa
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «بدان که تمام اعمالت تابعی از نمازت است (سایر اعمالت به نسبت قبولی نمازت ارزش پیدا میکند) پس کسی که نماز خود را ضایع کند، سایر اعمال خود را ضایعتر خواهد کرد.»
parisa
مثلاً نمازی که از سر رفع تکلیف باشد یا نمازی که توأم با کسالت باشد، چنین آثاری ندارد. ضمن آنکه نماز بیرونق، موجب عذاب وجدان آدمهای با ایمان است. و انسان مدام احساس میکند بدهی خود را به خدا پرداخت نکرده است؛ تازه بعد از هر نماز کسالتبار، انسان بدهکارتر هم میشود. با نماز توأم با کسالت، نمیشود کسالت روح را برطرف کرد. پس نیاز به یک نماز خوب داریم. البته اینها فقط بخشی از دهها دلیل برای ضرورت نماز خوب است.
parisa
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان