بریدههایی از کتاب مقدمات روانشناسی فروم؛ زندگی در میان داشتن و بودن
۴٫۰
(۸)
ما در جامعهای بهسر میبریم که رو به سوی موفقیت و منفعت دارد، نه جامعهای که بر عشق مبتنی است. از این رو، فردی که بر اساس مفهوم عشق عمل میکند، خود را از تفکر اجتماعی خارج میکند. او مطرود میشود. تاجر قصهٔ ما، بهسختی میتواند این موضوع را با همسرش در میان بگذارد، زیرا همسرش وی را «ابله» خواهد نامید. وی حتی کمتر میتواند به همکارانش در این زمینه چیزی بگوید، زیرا اعتبار خود را از دست خواهد داد و «نیمهکودن» تلقی خواهد شد.
پویا پانا
پدرسالاری در واقع نمونهٔ نخستین استثمار محسوب میشود، آن هم نه در مورد یک طبقهٔ خاص، بلکه در مورد نیمی از طبیعت بشری، توسط نیمی دیگر. بر این باورم که با اطمینان میتوان گفت بهطور کلی استثمار به پایان نمیرسد، مگر آنکه پدرسالاری متوقف شود. امری که تاکنون رخ نداده است: زیرا پدرسالاری فینفسه آن رفتار آدمی است که به موجب آن، یک شخص از دیگری در جهت اهداف خویش استفاده میکند.
پویا پانا
اگر فردی قادر نباشد که با خود خلوت کند و به دیگران و خویشتن علاقهٔ واقعی داشته باشد، آنگاه قادر نخواهد بود که با هیچ فردی بیش از مدت معینی بماند و ملول نشود. اگر رابطهٔ بین دو جنس، تنها گریزی از تنهایی و انزوای فردی باشد، از ارزشهای بالقوهای که رابطهٔ واقعی بین زن و مرد بر آن دلالت دارد، بسیار فاصله میگیرد.
پویا پانا
قلب و مغز روشنفکران با یکدیگر پیوندی ندارند، یا به بیان فلسفی، آنان بیخویشتن (از خودبیگانه) هستند. آنچه آنان میاندیشند، بیشتر افکاری هستند که با احساسات مرتبطند. در واقع، این بهگونهای، تعریفی از اسکیزوفرنی محسوب میشود.
من بهراستی اعتقاد دارم که اجتماع ما، تصویری از یک اسکیزوفرنی خفیف مزمن را ارائه میدهد. در حالی که اجتماع در قرن نوزدهم تصویر یک هیستری خفیف عمومی را به تماشا میگذاشت
پویا پانا
اندیشه میتواند توسط احساس به حماقت آلوده شود، یا به روشنبینی برسد و برعکس.
پویا پانا
«من بر این باورم که انسانی که راه تعالی را برمیگزیند، میتواند از طریق ارتقای نیروهای بشری خویشتن، به وحدتی دوباره دست یابد، که در سه نوع جهتگیری قابل حصول است. این سه میتوانند با یکدیگر، یا بهطور جداگانه ظاهر شوند: زندهگرایی، عشق به بشریت و طبیعت و استقلال و آزادی».
sima
«لذت زندگی» معمولاً نصیب شخصی میشود که جهتگیری بودن را دارد. برعکس، آن کس که جهتگیری داشتن را اتخاذ میکند، احساس افسردگی دارد و هراسان است که «خویشتن» خود را از دست بدهد و از این رو، تمایل دارد این فقدان را عمدتاً از طریق مصرفزدگی وسواسگونه جبران کند.
احسان رضاپور
سؤال اصلی نباید این باشد که «آیا من مورد عشق و علاقه هستم؟» که تا حد زیادی معادل این پرسشهاست: «آیا مورد تأیید هستم؟»، «آیا مورد رضایت هستم؟» «آیا مورد تحسین قرار میگیرم؟» پرسش اصلی باید این باشد: «آیا میتوانم عشق بورزم؟»
این وضعیت دشواری است. مورد عشق بودن و عشق ورزیدن بسیار آسان است، تا زمانی که ملالآور و نیز ملول شوید. اما عاشق شدن و «عاشق ماندن»، همانگونه که بود، بهراستی دشوار است، اگرچه متعلق به ابرانسان نیست. در واقع این بنیادیترین ویژگی انسان است. اگر فردی قادر نباشد که با خود خلوت کند و به دیگران و خویشتن علاقهٔ واقعی داشته باشد، آنگاه قادر نخواهد بود که با هیچ فردی بیش از مدت معینی بماند و ملول نشود.
شکوه
مارکس بر این باور بود که تجملات به همان اندازهٔ فقر، یک رذیلت است.
پویا پانا
آنچنان که مارکس گفت، جامعهای قابل درک است که کارکردی منطقی دارد و مطابق با شأن بشر رفتار میکند، جامعهای که «شفاف» است، بر مبنای بینش نسبت به منابع موجود و احتمال رشد سازمان یافته است. جامعهای که در آن، القای جهانبینیهای غلط به افراد ضرورتی ندارد. در چنین جامعهای، انسان میتواند همه چیز را آشکارا ببیند و ناچار نیست نابخرد باشد.
پویا پانا
حجم
۱۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۳۴,۵۰۰
۱۷,۲۵۰۵۰%
تومان