بریدههایی از کتاب پلهای مدیسن کانتی
نویسنده:رابرت جیمز والر
مترجم:زهره زاهدی
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۴۰ رأی
۴٫۰
(۱۴۰)
«تو از جنس همان چیزی هستی که به وجود میآوری».
shin.shah
«من بزرگراه و غریبه و همهٔ کشتیهایی هستم که تاکنون به دریا رفتهاند».
AS4438
«تحلیل کردن، تمامیتها را خراب میکند. بعضی چیزها، چیزهای سحرآمیز، باید به صورت یک تمامیت باقی بمانند. اگر به جزئیاتشان نگاه کنی، از بین میروند
Yasminee
دوباره به عکس نگاه کرد. آن را وارسی کرد. با خود فکر کرد: خوشگل بودمها! و کمی با تحسین به عکس خود لبخند زد. «هرچند، قبل یا بعد از او هرگز به آن زیبایی نبودم. زیبایی از او بود»
Yasminee
درست پیش از مرگش. در بیمارستانی در دزموآن کنارش نشسته بودم که به من گفت: «فرانچسکا من میدانم که تو هم برای خودت رؤیاهایی داشتی. متأسفم که نتوانستم به آنها تحقق ببخشم». این لطیفترین لحظهٔ زندگی مشترک ما بود.
هانی
من در بعد صفر حرکت میکنم در حالی که دنیا در موازات من، در جای دیگری، در برش نازکی از رویدادها جریان دارد. گویی همچنان که دستدرجیب در فروشگاهی قدم میزنم، اگر کمی به جلو خم شوم میتوانم دنیا را از میان ویترین فروشگاه ببینم که به داخل نگاه میکند.
هانی
من زندهام اما قلبم را دفن کردهام. این بهترین توصیفی است که میتوانم بکنم. قبل از تو چند زن در زندگیام بودند، اما بعد از تو هیچ. نه اینکه به عمد خود را متعهد به تجرد کنم، بلکه دیگر علاقهمند نبودم
هانی
غازها همهٔ عمر فقط یک جفت انتخاب میکنند. غاز نر روزها و روزها دریاچه را دور میزد. آخرین باری که دیدمش، تنها روی آب شنا میکرد و هنوز دنبال جفتش میگشت.
هانی
«من فقط یک چیز دارم که بگویم، فقط یک چیز. آن را هرگز در زمان دیگری، یا به شخص دیگری نخواهم گفت و از تو میخواهم که آن را به خاطر بسپاری. در این جهان پر تناقض، چنین اطمینانی تنها یک بار به سراغ انسان میآید و بس، حتی اگر هزار بار زندگی کنی».
هانی
رابرت، من به نحو غریبی به تو تعلق دارم. من نمیخواستم به کسی تعلق داشته باشم، نیازی به این کار نداشتم، تو هم چنین قصدی نداشتی. اما این اتفاقی است که افتاده. من دیگر اینجا روی علفها و در کنار تو ننشستهام. تو مرا همچون اسیری شوریده، به درون خودت بردهای
هانی
همهٔ مردها مثل هم نیستند. بعضیها با جهانی که از راه میرسد مشکلی ندارند. اما بعضی، شاید عدهٔ کمی از ما مشکل دارند. این را میتوانی در کامپیوترها و آدمآهنیها و چیزهای دیگری که پیشبینی میشود ببینی. در دنیای قدیم کارهایی بود که ما میتوانستیم انجام دهیم، برای انجام آنها طراحی شده بودیم، کارهایی که کس دیگری، یا هیچ ماشینی نمیتوانست انجام دهد. ما سریع میدویم، فرز و پرقدرتیم، مهاجم و خشنیم. ما شجاعت داریم. میتوانیم نیزه را تا مسافتی طولانی پرت کنیم و در جنگ تن به تن شرکت کنیم.
سرانجام کامپیوترها و آدمآهنیها همه چیز را اداره خواهند کرد. انسانها آن ماشینها را هدایت خواهند کرد اما این کار هیچ نیازی به شجاعت، یا قدرت، یا خصوصیاتی از این دست ندارد.
هانی
وی شتابزده نبود. در واقع هیچ شتابی در کارش نبود. نوعی کیفیت غزالوار در کارش بود،
هانی
او یاد گرفته بود که هیچ وقت قدرت مخابرهٔ ناگهانی اخبار کماهمیت در شهرهای کوچک را دستکم نگیرد. دو میلیون کودک در سودان از گرسنگی میمردند و خبر مهمی محسوب نمیشد. اما اگر کسی همسر ریچارد جانسون را با یک غریبهٔ موبلند میدید، این میشد یک خبر داغ
هانی
کمی از ظهر گذشته بود که به آن کافه رفت تا نوشابه بخرد. مثل بارهای قدیمی دوران گاوچرانها، که وقتی هفتتیرکش غریبهای وارد میشد گفت و شنود مشتریان برای چند لحظه قطع میشد، آنها هم برای چند لحظه ساکت شدند و او را برانداز کردند. از این وضع بدش میآمد و احساس خجالت میکرد. اما در شهرهای کوچک، این یک روند متداول بود.
هانی
کینکید به سمت اجاق اشاره کرد و گفت: «همین حالا هم بوی خوشی میدهد. بوی ... آرامش میدهد»
هانی
بازاریابها همیشه دربارهٔ چیزی به اسم (مصرفکننده) حرف میزنند. هر وقت این اسم به گوشم میخورد مرد چاق و کوتاهی را مجسم میکنم که شورت چیندار کوتاهی به پا دارد و یک پیراهن آل و پلنگی هم تنش کرده، یک کلاه حصیری که دربازکن لیموناد به آن آویزان است، سرش گذاشته و یک مشت دلار هم در چنگش گرفته».
هانی
مشکل امرار معاش از طریق هنر هم این است. آدم با بازار طرف است و بازار، بازار بزرگ هم طوری طراحی شده که ذائقهٔ مردم عادی را ارضا کند
هانی
مجلات طرح و تقاضای مخصوص خودشان را دارند و همیشه هم با سلیقهٔ نویسندهها و عکاسیها موافق نیستند. در واقع معمولاً موافق نیستند. با آنکه نهایتاً خودشان باید تصمیم بگیرند چه چیز چاپ شود و چه چیز دور ریخته شود، این تفاوت سلیقه آزارشان میدهد.
هانی
«پس شما عکس میسازید، عکس نمیگیرید».
«بله. خودم که اینطور فکر میکنم. فرق بین عکاسهای آخر هفته و کسی که از این راه امرار معاش میکند هم در همینجاست. وقتی کارم با آن پلهایی که امروز دیدیم تمام شد، خواهید دید که عکسها دقیقاً همان چیزی نخواهد بود که انتظارش را دارید. من آنها را به شکلی که خاص خودم است درخواهم آورد. این کار را به وسیلهٔ انتخاب عدسی مخصوص، زاویه دوربین، تدوین کلی و معمولاً ترکیبی از همهٔ اینها انجام میدهم.
من چیزها را دست نخورده همانطور که به من دادهاند، نمیگیرم. آنها را به صورت چیزی درمیآورم که بازتابی از آگاهی و روحیهٔ خودم باشد. من در تصاویر به دنبال شعر میگردم.
هانی
ابرها در غرب آسمان بالا آمده بودند و اشعهٔ آفتاب را به شعاعهای گستردهای که به هر سو میتابید، تقسیم میکردند. کینکید از بالای ظرفشویی به آسمان نگاه کرد و گفت:
«نور خدا. شرکتهای سازندهٔ تقویم و همچنین مجلههای مذهبی عاشق این عکس هستند».
هانی
حجم
۱۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۵۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۵۰%
تومان