بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بن لادن؛ پدری که تروریست شد | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب بن لادن؛ پدری که تروریست شد اثر جین ساسون

بریده‌هایی از کتاب بن لادن؛ پدری که تروریست شد

۳٫۹
(۲۲)
عقیده‌ای داشت که مورد قبول فرزندانش نبود، ولی البته ما اجازه مخالفت با پدرمان را نداشتیم. اگر اعتراضی می‌کردیم، امکانی برای بحث و گفتگوی آرام بین پدر و پسر نبود. عوضش، بی‌سروصدا دستور می‌داد بیاییم و کتک نوش جان کنیم. عصای چوبی‌اش سلاح دلخواهش بود، ولی پیش می‌آمد موقع زدن پسرانش چنان هیجان‌زده می‌شد که عصای سنگین می‌شکست. عصایش که دو تکه می‌شد، می‌پرید یکی از صندل‌های ما را از جلوی در برمی‌داشت و با آن می‌زدمان. برای پسران اسامه بن‌لادن مسئله پیش‌پاافتاده‌ای بود که پشت و پایشان پوشیده از رد و ورم‌های قرمز باشد.
مروارید ابراهیمیان
ضمن اینکه پدرم همچنان ملزم و متقاعد بود ما به‌عنوان مسلمان باید تا جای ممکن ساده و بی‌تکلف زندگی کنیم، وسایل راحتی و رفاه و تسهیلات مدرن را تحقیر می‌کرد. با اینکه اجازه استفاده از لامپ و روشنایی برقی را در ویلایمان داشتیم، استفاده از یخچال، اجاق برقی، یا سیستم‌های گرمایشی یا سرمایشی برای همه قدغن بود. باز مادر و خاله‌هایمان مجبور بودند برای خانواده بزرگمان روی اجاق‌گازهای سفری پخت‌وپز کنند و با وجود آب‌وهوای داغ سودان، همگی بدون دستگاه تهویه مطبوع در رنج و زحمت بودیم.
مروارید ابراهیمیان
واقعیتش، منطقه جنوب خارطوم تا مرز اتیوپی از نظر همگان به‌عنوان سبد نان سودان شناخته می‌شد. همان ناحیه‌ای که پدرم مزارع فراوانی داشت و انواع و اقسام سبزیجات و آفتابگردان کشت می‌شدند. او درگیر فعالیت ساخت‌وساز، کشاورزی و پرورش اسب نیز بود.
مروارید ابراهیمیان
به‌یقین طی آن سال‌های سودان پدرم درگیر علایق تجاری زیادی بود. یک‌بار با این حرفش به حیرتمان انداخت: «الان سودان خانه و وطن ماست. من عمر و زندگی‌ام را در این سرزمین سر می‌کنم.» خاطرم هست از شنیدن حرفش چه حال عجیب و غریبی پیدا کردم، برایم سوال بود چطور وقفه و جدایی دائمی از موطن و زادگاهش را تاب می‌آورد. پدرم اما با وجود خدمات صادقانه و وفاداری‌اش که حالا نسبت به سودان داشت، هم‌وغمش این هدف شده بود که کشور ضعیف و فقیر را به استانداردهای نوین برساند. از دوره خودش در عربستان، رونق اقتصادی واقعی را به چشم دیده بود و حالا این موفقیت و کامیابی را برای سودان می‌خواست.
مروارید ابراهیمیان
از فوریه ۱۹۹۰ سخنان درشت از عراق به سوی شهر کویت و ریاض روانه می‌شد، از جانب صدام حسین دست از نقد شسته‌ای که می‌خواست کویتی‌ها و سعودی‌ها از ۴۰ میلیارد دلاری که برای جنگیدن با ایرانی‌ها به او قرض داده بودند، بگذرند.
plato

حجم

۵۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۵۱۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد