بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند

بریده‌هایی از کتاب تمام چیزهایی که پسر کوچولوی من باید درباره‌ی دنیا بداند

نویسنده:فردریک بکمن
امتیاز:
۳.۲از ۵۶ رأی
۳٫۲
(۵۶)
هرچه آمادگی آدم کمتر باشد، دانستن این نکته که از زمان بچه‌دار شدن به بعد، تمام نفس کشیدن‌هایش از طریق ریه‌های یک نفر دیگر است، ضربهٔ محکم‌تری به او وارد می‌کند.
وحید
ما زمین را از والدینمان به ارث نبرده‌ایم؛ بلکه از کودکانمان قرض گرفته‌ایم
HeLeN
هرچه آمادگی آدم کمتر باشد، دانستن این نکته که از زمان بچه‌دار شدن به بعد، تمام نفس کشیدن‌هایش از طریق ریه‌های یک نفر دیگر است، ضربهٔ محکم‌تری به او وارد می‌کند.
HeLeN
مدفوع نخستین. تمام نوزادان در اولین روزی که به‌دنیا می‌آیند، این کار را می‌کنند. این مدفوع سیاه پَرکلاغی است. انگار خود شیطان مدفوع کرده باشد، و این شوخی نیست.
HeLeN
وقتی آدم زادووَلد می‌کند، تمام روزش این‌گونه سپری می‌شود. زندگی روزمره تحت‌تأثیر تدارکات مدفوع قرار می‌گیرد. آدم ناگهان با افراد کاملاً بیگانه دربارهٔ آن حرف می‌زند؛ از میزان شل و سفت بودنش، رنگش، و اینکه چه زمانی دفع می‌شود.
HeLeN
«مردان واقعی بالای نود کیلو وزن دارند.»
HeLeN
به پسرم از تو عذرخواهی می‌کنم. به‌خاطر تمام کارهایی که در هجده سال آینده انجام خواهم داد. برای تمام اهمال‌کاری‌هایم. برای تمام چیزهایی که نمی‌فهمم.
HeLeN
بچه‌دار شدن طوری است که انگار آدم سعی دارد در یک مغازهٔ چینی‌فروشی، کاملاً مست، با پایی گچ‌گرفته و نقابی بر صورت، با یک ماشین خاک‌برداری رانندگی کند. ولی ما با وجود این سعی‌مان را می‌کنیم.
Homa Sh
خواست من فقط این است که بدانی دوستت دارم. وقتی بزرگ شوی، می‌فهمی که من در تربیت تو مرتکب خطاهای زیادی شده‌ام. خودم می‌دانم. من این موضوع را پذیرفته‌ام. ولی مایلم بدانی که من هرچه در توان داشته‌ام، انجام داده‌ام؛ حداکثر تلاشم را کرده‌ام. از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌ام. واقعاً تا آخرین مرحله هرچه در توان داشته‌ام، انجام داده‌ام. روحم را از داخل جسمم گوگل کرده‌ام.
کاربر ۱۱۰۲۱۳۴
نسل‌های قبل از ما می‌توانستند ادعا کنند که: «در همین حد می‌دونیم.» والدین خودم هنوز هم همین کار را می‌کنند. نوشیدن در دوران شیردهی؟ «از کجا باید می‌دونستیم!» شیرینی دارچینی برای صبحانه؟ نبستن کمربند ایمنی؟ مصرف ال‌اس‌دی در دوران بارداری؟ «آخ، عزیزم، اطلاعاتمون ناقص بود. هرچی باشه دههٔ هفتاد بود. می‌دونی، قدیم‌ها این چیزها کاملاً بی‌خطر بود!» ولی نسل من همه‌چیز را می‌داند، اوکی؟ ما از همه‌چیز خبر داریم! پس اگر در تعلیم و تربیت تو نقصانی وجود داشته باشد، من مسئولم. اینکه ادعا کنم نیت بدی نداشته‌ام، از لحاظ حقوقی پذیرفته نیست.
Par.ya
اگر روزی جلوی حصار مهدکودک بایستیم و من دستت را کمی، یا مدتی تقریباً طولانی محکم فشار دهم، به این دلیل است. اکثر آدم‌ها باور ندارند که فناناپذیر نیستند.
نازی
«Life's a game of inches - زندگی به چیزهای جزئی و کوچک بستگی دارد. درست مثل بازی فوتبال. چون هم در زندگی، هم در فوتبال، برای اشتباه کردن فضای بسیار کوچکی وجود دارد. منظورم این است که؛ نیم‌قدم بلندتر یا کوتاه‌تر، اغلب به این معناست که توپ را تصاحب نخواهید کرد. فقط نیم‌ثانیه سریع‌تر یا کندتر، آن وقت توپ از کنارتان رد می‌شود.
نازی
آدم روی دستمال سفره تف می‌کند. بعد صورت بچه را با آن پاک می‌کند. آدم مستقیم به صورت بچه تف نمی‌کند. اشتباه از من بود.
نازی
گاهی خیلی خوب است که آدم بتواند جایی برود که به بیش از پوشیدن یک تی‌شرت خوب نیاز نباشد. داشتن یک نفر که بهترین دوست آدم محسوب شود، بسیار مهم است. یکی که می‌داند آدم در پانزده‌سالگی چطور بوده است. یکی که لازم نباشد همه‌چیز را برایش توضیح داد. یک نفر که آدم بتواند با او وقت بگذراند. کسی که آدم بتواند خیلی راحت به او زنگ بزند و بپرسد: «می‌خوای بازی امشب رو باهم تماشا کنیم؟» یا: «راستش یه کاناپهٔ دست‌دوم خریده‌یم و اینجا آسانسور نداره، با خودم فکر کردم شاید...»
Vahid&Maryam
برایم مهم نیست چه طرز فکری داری، فقط می‌خواهم در این نکته حتماً باهم به توافق برسیم: وقتی قادر نیستی ده نفر را در یک اتاق جمع کنی و بدون اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، بگویی: «اگه از این خط عبور کنی، شاید به نفع خودت تموم شه، ولی به جمع آسیب می‌رسه»، آن وقت است که حدومرز را پشت‌سر گذاشته‌ایم و قانون‌شکنی ما دیگر در حوزهٔ مسئولیت خدا نیست. اوکی؟
Vahid&Maryam
باید همیشه بدانی که می‌توانی هرچه می‌خواهی بشوی. ولی اهمیت این موضوع تا آن اندازه نیست که بدانی، اجازه داری هر آنچه هستی باشی. امیدوارم من برایت الگو بوده باشم.
Vahid&Maryam
قبلاً، وقتی نوجوان بودم، مردم، باربط و بی‌ربط، همیشه سرکوفت می‌زدند: «مردانگی‌ت رو نشون بده.» تا بیست و چندسالگی طول کشید تا متوجه شوم که مردان هم می‌توانند بنشینند، دهانشان را ببندند و گوش کنند. و به اشتباهاتشان اعتراف کنند. بنابراین تو اشتباه مرا تکرار نکن. هرگز در بازی هاکی به هیچ‌کس طوری نگو «دختر» که انگار داری نقطه‌ضعف او را به رخش می‌کشی. روزی درحالی‌که همسرت در حال وضع‌حمل است، دستش را خواهی گرفت و بعد به‌شدت شرمنده خواهی شد؛ بیشتر از هر زمان دیگر و هر مسئلهٔ دیگر. هرگز اجازه نده آن کسی شرایط مردانگی را به تو دیکته کند که باور دارد مردانگی با تمایلات جنسی در ارتباط است
Vahid&Maryam
امیدوارم مبارزه برای تساوی حقوق، هرگز به جنگ بین جنسیت‌ها تبدیل نشود. هرگز باور نکنی که حقوق و اختیارات و آزادی‌های یک زن کمتر از توست و برای کار مشابهی که انجام می‌دهد، نباید به اندازهٔ تو دستمزد بگیرد. و به ذهنت خطور نکند که می‌توانی به این نتیجه برسی که در آینده دیگر لازم نیست در را برای خانم‌ها باز نگه داری. و اینکه یک مرد نمی‌تواند هم‌زمان جنتلمن باشد، و از حقوق مساوی هم برخوردار باشد. مادربزرگ‌هایت به تو یاد خواهند داد که این مسئله بی‌پایه و اساس است. چون درست است که می‌توانیم از نسل پدربزرگ‌هایت تعریف کنیم، ولی اگر زنانشان از آن‌ها پشتیبانی نکرده بودند، هیچ‌وقت آن‌قدر زمان در اختیار نداشتند که بخواهند دربارهٔ دنیا همه‌چیز را یاد بگیرند. و من هر کاری از دستم برمی‌آمد انجام داده‌ام تا به تو یاد بدهم که هرگز نباید از زن‌های قوی بترسی. خودم با قوی‌ترین زنی که سر راهم قرار گرفت، ازدواج کردم. جهان پیرامون ما بی‌وقفه می‌خواهد به ما بقبولاند که آدم می‌تواند تمام خصوصیات، توانایی‌ها و ویژگی‌های شخصیتی هر انسانی را به «مردانه» و «زنانه» تقسیم کند. ولی من موافق نیستم. اگر زدوخوردی راه بیفتد، شاید مادرت را همراه خودم ببرم، بله، احتمالاً. آن وقت دعوا، دعوای بین یک گوریل و یک خرس نخواهد شد، بیشتر شبیه دعوای یک گوریل با یک کوآلا خواهد شد.
Vahid&Maryam
باید بدانی که آدم در طول زندگی یک خروار خرده‌ریز جمع می‌کند که نباید به آن‌ها دل ببندد. برای سلامتی آدم خوب نیست. چون تعداد این اشیا روزبه‌روز بیشتر می‌شوند. بهتر است همین الان یاد بگیری: تعداد این اشیا بسیار زیاد خواهد شد. چیزهای کوچک. چیزهای بزرگ. چیزهایی که مفهوم وجودشان تنها در این است که چیزهای بیشتری تولید کنند. چیزهایی که در چیزهای دیگر نهفته‌اند.
Vahid&Maryam
باورنکردنی‌ترین قصه‌هایی را که می‌شناسم، فوتبال به من آموخته است؛ مثلاً اینکه آخرین‌ها، اولین خواهند شد، حتی شده برای یک روز،. تمام چیزهایی را که دربارهٔ به دست آوردن شانس مجدد آموخته‌ام. اینکه همیشه بازی جدیدی پیش روست. که هفته‌ها با یکشنبه پایان می‌یابند. اینکه ما همیشه یک فرصت دیگر به دست می‌آوریم تا کامل شویم. و بدون اینکه به توانایی‌هایت کوچک‌ترین ارتباطی داشته باشد، بازی همیشه صفر بر صفر شروع می‌شود.
Vahid&Maryam

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰
۳۰%
تومان