بریدههایی از کتاب سهشنبهها با موری؛ مرد پیر، مرد جوان و بزرگترین درس زندگی
۴٫۱
(۵۹)
اگر واقعاً این جزء آرزوهای تو باشد، تو حتماً همهی تلاش خودت را برای رسیدن به آن خواهی کرد.
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
گاهی اوقات قادر نیستی چیزی را که میبینی، باورش کنی، ولی ناچاری آنچه را که حس تو به تو میگوید را باور کنی و اگر میخواهی اطرافیانت همیشه با اعتماد به تو نگاه کنند، تو باید این حس را داشته باشی که تو هم میتوانی به آنها اعتماد کنی، حتی زمانیکه در شرایط خوبی نیستی، حتی زمانیکه در حال افتادن و سقوط کردن هستی
Qeziii
او لبخندی زد و گفت: مرگ یک امر طبیعی است. این ما هستیم که آن را وحشتناک جلوه میدهیم. زیرا خودمان را جزئی از طبیعت نمیدانیم. فکر میکنیم چون انسان هستیم، پس از طبیعت فراتر هستیم.
موری به گیاه بامیه لبخندی زد و گفت: ولی ما فراطبیعی نیستیم. هر چیزی که متولد میشود، میمیرد.
شیوا
موری زیرلب گفت: «با یکدیگر مهربان باشید و در برابر یکدیگر احساس مسئولیت کنید! اگر همهی ما فقط همین درسها را در زندگی یاد میگرفتیم و عمل میکردیم، کرهی خاکی خیلی زیباتر میشد.»
شیوا
«زود جا نزن، خیلی هم لفتش نده.»
شیوا
نظر من زندگی کردن یعنی پاسخگوی مردم بودن. یعنی نشان دادن عواطف و احساسات خود به آنها و صحبت کردن و همراهی نمودن آنها...»
شیوا
بزرگترین عیب ما انسانها کوتاهبینی ما میباشد. ما به آن چیزی که میتوانیم باشیم، نگاه نمیکنیم و توجهی نداریم. ما باید حواسمان به قابلیتها و ظرفیتهایی وجودیمان باشد. باید خودمان را برای تمام چیزهایی که میتوانیم باشیم، آماده کنیم و به استقبالشان برویم و بهنوعی خودمان را بالا بکشیم، ولی اگر در اطراف ما پر از کسانی که حرفشان این باشد که من سهم خودم را میخواهم و همین الآن هم باید به آن برسم، با وضعیت غیر قابل پیشبینی مواجه خواهی شد.
شیوا
انسانها زمانی بدجنس میشوند که مورد تهدید واقع شوند و این همان کاری است که فرهنگ با ما میکند. حتی کسانی هم که شغل خوب و درآمد زیادی دارند، ولی باز هم تهدید میشوند، چون همیشه نگران از دست دادن شغل خود هستند و انسان زمانی هم که مورد تهدید واقع میشود، همهی فکرش مشغول خودش میشود. انگار که پول حکم خدا را برایش پیدا میکند. اصلاً همهی فرهنگ ما در همین خلاصه میشود.
شیوا
عشق کلید زنده ماندن است، حتی بعد از مرگ.
شیوا
«هر شب که میخوابم، میمیرم. و صبح روز بعد،
وقتی بیدار میشوم، دوباره متولد میشوم.»
مهاتما گاندی
شیوا
کارهایی را همیشه انجام بده که از ته دل و قلبت برمیآیند. وقتی کارهایت از ته قلبت انجام میشوند، حس رضایتمندی در تو حاصل میشود. دیگر حسودی نمیکنی و حسرت اموال دیگران را نمیخوری و تمام وجودت را بازتاب کارهایت فرا میگیرد.
شیوا
«همیشه خودت را وقف عشق ورزیدن به دیگران کن، خودت را وقف پیرامونت کن، خودت را وقف چیزی کن که با آن دارای معنا و مفهوم میشوی و تو را ارزشمند میسازد.»
شیوا
اگر باور کنی که هر لحظه ممکن است مرگت برسد ـ آنگاه امکان ندارد به اندازهی الآن دنبال جاهطلبی و آرزوهای دور و دراز باشی.
من باز لبخندی اجباری زدم.
ـ کارهایی را که وقت زیادی برایشان میگذاری ـ همهی این کارهایی که انجام میدهی ـ تا این حد هم از اهمیت برخوردار نیستند. کمی هم دنبال معنویات باش.
شیوا
برای اینکه اغلب ما انگار خواب هستیم و درخواب به اینسو و آنسو حرکت میکنیم. ما دنیای خود را بهصورت تمام و کمال تجربه نمیکنیم، و چون بین عالم بیداری و خواب هستیم و درواقع نیمهخوابیم، کارهایی را مرتکب میشویم که بهطور خودکار فکر میکنیم باید انجام شوند. و روبهرو شدن با مرگ موجب تغییر همهی اینها خواهد شد.
شیوا
من بهیاد تمام کسانیکه میشناختم افتادم که اکثر اوقات خود را صرف دل سوزاندن به حال خود میکنند. اگر همهی ما میتوانستیم برای دلسوزی به حال خودمان حد و حدودی را قایل شویم و لحظاتی اشک بریزیم و بعد ادامه روز را به کارهایمان رسیدگی کنیم، خیلی عالی میشد.
شیوا
محبت آنها را پذیرا باشیم. ما گمان میکنیم که لیاقت و ظرفیت عشق را نداریم. گمان میکنیم اگر بگذاریم عشق در وجودمان راهی یابد، خیلی حساس و با محبت میشویم، ولی شخص خردمندی به اسم لوین(۲۸) چهقدر قشنگ این مطلب را بیان کرده: «عشق تنها کار عقلانی و منطقی است.»
شیوا
مهمترین چیزی که باید بکوشیم آن را در زندگی بیاموزیم، دو چیز است؛ یک، اینکه چگونه محبت خود را به دیگران نشان دهیم و به آن عشق بورزیم. دو، چگونه محبت آنها را پذیرا شویم.
شیوا
تصمیم گرفتم خیالت را راحت کنم و به تو بفهمانم که گریهی مردها امری طبیعی است و میتوانند راحت اشک بریزند.
شیوا
او بسیار تعجب کرده بود که چرا دو طرف خیلی راحت نمینشینند و با هم وارد بحث و مذاکره نمیشوند تا اینگونه به حل و فصل مشکلات خود بپردازند.
به موری گفتم: همه که مثل شما از هوش و ذکاوت برخوردار نیستند.
شیوا
«خیلی از آدمها زندگی را بیهوده سپری میکنند. آنها حتی زمانیکه به کاری مشغول هستند که فکر میکنند مهم است، بهنظر نیمهخواب هستند. چون دنبال چیزهای اشتباهی هستند. تنها راهی که میشود به زندگی معنا بخشید این است که خود را فدای دوست داشتن دیگران کنید. خود را وقف اجتماع و آدمهای اطرافتان کنید و خود را فدای بهوجود آوردن چیزی کنید که به زندگی شما معنی و مفهوم ببخشد.»
شیوا
حجم
۱۶۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۶۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان