بریده‌هایی از کتاب عاشق آزادی

جنگجویان، تنها می‌توانند در اندیشه‌ی خوردن و مقام باشند و سهم مرا از شادی و احساس و آرامش و حافظه، سلب کنند. اما هیچ‌کس نمی‌تواند آزادی را از بال‌های من دور کند، و افق دوردست و گسترده را از برابر چشمانم بزداید...

از خود می‌پرسیم چگونه این مادر زیبا، این بانوی آزادی، نجات خواهد یافت

آیا برای آن‌که من، زن هستم و عربم، و برای آن‌که از شادی و عشق به زیستن، سراپا آتشم؟ آیا آن‌چه هستم گناهی نابخشودنی است، که شایسته‌ی اعدام در لحظه‌ی ولادت باشد؟ جلّادم مرا اعدام کرد، سپس کسی آمد جلّاد را اعدام کرد!... هر جلّادی بر طریق پیشینیانش بود... آیا اندوه یگانه‌حاکم خواهد شد؟ و سوک جنازه‌ها جشن عروسی امت عرب خواهد بود؟

حق با تو بود وقتی گفتی، من جغدی یخ‌زده در یخچال‌های سوپرمارکت غربت هستم. اما مرا درون فر مکروویو مگذار! مرا با دستان عشق لمس ‌کن، تا با شگفتی ببینی چگونه یخ‌بندان سرخم را به سوی سلامتی ترک می‌گویم تا به سوی شب و گرمای عشق تو پرواز کنم.

مرا زیر میکروسکوپ دلتنگی مگذار و منگر زیرا عیب‌های من بیش از ظرفیت عدسی آن است، و زخم من بسیار ژرف‌تر از گستره‌ی نمودار خط‌کش توست. اما من ادامه خواهم داد، شاید به خاطر لقاح درد به تمامی و شهوت آزادی. این کلام را قویِ دریاچه با تو می‌گوید... کی می‌خواهی زبان قوها را بیاموزی؟

آزادی یا عشق به آزادی بیش از عشق به دل‌دارم، عشق می‌ورزم. سینه‌ی یار همچون قفس است، و جدایی برای من درِ این قفس را می‌گشاید. آزادی و عشق یکدیگر را ملاقات نمی‌کنند، و از غالب و مغلوب بودن، گزیری نیست. آزادی آخرین کلمه‌ای است که همواره در دل دارم. آزادی ‌من، خط قرمز من است!

من اما همواره بر این پای می‌فشارم که برضدّ حرکت امواج شنا کنم، و گواهی دهم برخلاف باد، و همواره بدانم که واژه‌ی «‌نَه» را چگونه بنویسم، با خطی روشن و با دستی استوار و نستوه، زیرا من زنی هستم که عشق به آزادی و صداقت و عشقی عظیم به اندازه‌ی حجم زخمم مرا رویین‌تن کرده‌ است.

یخ‌ها به‌راستی بلورهای o۲h نیستند چنان ‌که کتاب‌های شیمی می‌پندارند! یخ‌ها پروانه‌های زنده‌ای هستند که به طور نامنظم و جهانی فوران می‌کنند و در نهایت خاموش می‌گردند، چونان عشق و عمرهای با نشاطِ ما که ازبلورهای آماده‌ی یخ برای ذوب شدن شادمانه‌تر است...

آزادی آخرین کلمه‌ای است که همواره در دل دارم. آزادی ‌من، خط قرمز من است!

هر که گنجینه‌اش آزادی باشد، در پرواز خواهد بود... زمان‌ها و روزگاران