بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران اثر فرزانه نیک‌روح متین

بریده‌هایی از کتاب ۱۳ حکایت شیرین از طهران

انتشارات:نشر سیزده
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۴ رأی
۴٫۶
(۲۴)
سبزه گره زدن گره زدن سبزه در روز سیزده فروردین از جمله رسومی بود که دختران دم بخت از آن غافل نمی‌شدند. امروزه هم این رسم فراموش نشده و همچنان پابرجاست با این تفاوت که گره زدن سبزه در تهران قدیم رسوم خاص خود را داشت. در این روز دو ساقه سبزه را باید با جملات و اشعار خاصی گره می‌زدند. جعفر شهری در کتاب طهران قدیم می‌گوید: از واجبات گره‌ی اول آن بود که دختران می‌گفتند: سبزی تو از من، زردی من از تو. گره‌ی دوم برای دختران عجولی بود که می‌گفتند: سبزه و سبزه بختی، یه شووی دس به‌نقدی. گره‌ی سوم برای همه‌ی دختران بود که زمزمه می‌کردند: سیزده بدر، سال دیگر، خونه‌ی شوور، بچه بغل. گره‌ی چهارم تا آخر همه‌ی گره‌ها، حاجت‌های نگفتنی بود که آهسته و گفتنی‌ها را بلند می‌گفتند. در آخر نیز بلند بلند فریاد می‌زدند: ای سبزه به‌حق شاه مردان، حاجات دلم بکام گردان. گره زدن ساقه همیشه با دلهره و تشویش همراه بود چرا که ساقه‌ها باید هفت گره زده می‌شد و مردم بر این عقیده بودند که اگر ساقه در هنگام گره زدن‌ها پاره شود، حاجت‌شان روا نمی‌شود.
miladtj90
دوران قاجار، دوره‌ی پدیده‌ی نوظهور افرادی بود که بین عامه‌ی مردم به لوطی، داش مشدی و بابا شمل معروف بودند که جوانمردی پایه و اساس رفتارهایشان بود. در صورتی که خیلی از اراذل و اوباش آن دوران خود را به شکل و شمایل لوطی‌ها می‌آراستند و از مزایای رفتار و کردار آنان سوء استفاده می‌کردند. این افراد به ظاهر لوطی، همگی مسلح بودند و هر شب مست و قمه به دست، هر محله‌ای را قرق می‌کردند و از هیچ‌کس حساب نمی‌بردند.
سیّد جواد
پیش از حمله‌ی مغول به ری، تهران هم بر اثر باغ‌ها و میوه‌های مرغوبش و هم به سبب یاغی‌گری مردمانش شهرت یافته بود. حمله‌ی وحشیانه‌ی مغولان و زلزله‌ی ویرانگر، ری باشکوه را تخریب کرد و دومین و سومین حمله‌ی آن وحشیان، آخرین رمق تن نیمه جان شهر کوفته را گرفت و تنها به برکت وجود مرقد حضرت عبدالعظیم در قرن یازدهم از آن شهر نام «روستای شاه عبدالعظیم» باقی ماند.
سیّد جواد
آغا محمدخان در نوروز ۱۱۶۴ خورشیدی تهران را به پایتختی برگزید و در آن خطبه خواند و تاج بر سرنهاد.
ادریس
سومین و کامل‌ترین زندان پایتخت به نام زندان اوین به دستور پهلوی دوم در اراضی سید ضیاءالدین طباطبایی از عوامل کودتای ۱۲۹۹ با هزینه‌ای هنگفت توسط آمریکاییان و برخی از کشورهای اروپایی ساخته شد و لقب مجهزترین زندان کشور را از آن خود کرد. ساخت این زندان ده سال طول کشید و سرانجام در سال ۱۳۵۰ افتتاح شد. این زندان در دوران محمدرضاشاه توسط ساواک اداره می‌شد و امروزه عنوان بازداشت‌گاه موقت را دارد و تاکنون هیچ زندانی‌ای موفق نشده از آن فرار کند.
سیّد جواد
گره زدن سبزه در روز سیزده فروردین از جمله رسومی بود که دختران دم بخت از آن غافل نمی‌شدند. امروزه هم این رسم فراموش نشده و همچنان پابرجاست با این تفاوت که گره زدن سبزه در تهران قدیم رسوم خاص خود را داشت. در این روز دو ساقه سبزه را باید با جملات و اشعار خاصی گره می‌زدند. جعفر شهری در کتاب طهران قدیم می‌گوید: از واجبات گره‌ی اول آن بود که دختران می‌گفتند: سبزی تو از من، زردی من از تو. گره‌ی دوم برای دختران عجولی بود که می‌گفتند: سبزه و سبزه بختی، یه شووی دس به‌نقدی. گره‌ی سوم برای همه‌ی دختران بود که زمزمه می‌کردند: سیزده بدر، سال دیگر، خونه‌ی شوور، بچه بغل. گره‌ی چهارم تا آخر همه‌ی گره‌ها، حاجت‌های نگفتنی بود که آهسته و گفتنی‌ها را بلند می‌گفتند. در آخر نیز بلند بلند فریاد می‌زدند: ای سبزه به‌حق شاه مردان، حاجات دلم بکام گردان. گره زدن ساقه همیشه با دلهره و تشویش همراه بود چرا که ساقه‌ها باید هفت گره زده می‌شد و مردم بر این عقیده بودند که اگر ساقه در هنگام گره زدن‌ها پاره شود، حاجت‌شان روا نمی‌شود.
سیّد جواد
از اول ماه مبارک رمضان، دختران دم بخت و بیوه‌زنان به دور کوچه‌ها راه می‌افتادند و از هر مرد جوانی که به دل‌شان می‌نشست پول گدایی می‌کردند و در شب بیست و هفتم، از پولی که جمع کرده بودند، پارچه‌ای سفید می‌خریدند و در روز بیست و هفتم از صبح زود چرخ خیاطی به دست راهی مسجدها می‌شدند. پاتوق مخصوص بین مساجد برای این کار مسجد سپهسالار، پایین‌تر از میدان بهارستان بود که به حدی صحن و شبستانش شلوغ می‌شد که جای سوزن انداختن نبود. دخترانی که دوخت و دوز بلد نبودند از خیاط‌های روزمزد استفاده می‌کردند، به همین دلیل در این روز نان خیاطان در روغن بود. صدای قرقر چرخ‌ها نیز تا چند فرسخی مسجد سپهسالار به گوش می‌رسید. مهم‌ترین چیزی که نباید در دوخت پیراهن‌ها فراموش می‌شد، آن بود که پیراهن باید بین نماز ظهر و عصر کوک زده می‌شد تا با صدای اذان و نماز مغرب پیراهن‌ها آماده و قابل پوشیدن باشد. بعد از اتمام دوخت پیراهن، سکه‌ای هم در آستر پیراهن می‌انداختند و کوک می‌زدند، سپس دختران هر کدام پیراهن‌ها را به تن می‌کردند، دو رکعت نماز می‌خواندند و یک سال صبر پیشه می‌کردند، بلکه شاهزاده سوار بر اسب درِ خانه‌شان را بزند.
سیّد جواد
معتمدالدوله فرهاد میرزا در کتاب جام جم جمعیت تهران زمان ناصرالدین شاه را، ۱۵۰ هزار تن نوشته است.
سیّد جواد
محمدحسن بیگی در کتاب تهران قدیم می‌نویسد: برای فلک کردن در اکثر قسمت‌های مختلف شهر سکویی به نام فلکه وجود داشت تا شخص را به نزدیک‌ترین فلکه ببرند. اما بعد از منسوخ شدن مجازات فلک، سکوهایی که برای فلکه ساخته بودند تسطیح شدند و بعضی از آن‌ها به صورت میادین درآمدند. اما تا سال‌های بعد مردم از میادینی که بر جای فلکه درست شده بود باز به عنوان فلکه یاد می‌کردند، چنان که این واژه تا بدین روز در میان تهرانی‌ها کاربرد دارد.
سیّد جواد
امامزاده داوود به دلیل آب و هوای خوشی که داشت بیش از سایر امامزاده‌ها محبوب تهرانیان قدیم بود.
سیّد جواد

حجم

۱۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان