بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

ایمان نقطهٔ شروع انباشت ثروت است! ایمان پایهٔ همهٔ «معجزات» و رموزی است که با قوانین طبیعی نمی‌توانند تجزیه و تحلیل شوند! ایمان تنها پادزهر معروف شکست است! ایمان نیرویی است که ـ وقتی با دعا ترکیب شود ـ ارتباطی مستقیم با قدرت لایتناهی برقرار می‌کند. ایمان عنصری است که ارتعاش عادی فکر را، که آفریدهٔ ذهن محدود بشر است، به معادل معنوی تبدیل می‌کند.

او پولی برای شروع نداشت. هیچ‌چیز جز تحصیلاتی جزئی نداشت. اعتبار هم نداشت. ولی شوق، حرارت، ایمان و اراده برای پیروز شدن داشت. او با این نیروهای ناملموس، و با کمک بزرگ‌ترین مخترع تاریخ، خود را به مرد درجهٔ یک تبدیل کرد.

اکثریت مردم با شکست مواجه می‌شوند؛ چون در تهیهٔ برنامه‌های جدید برای جایگزین کردن برنامه‌هایی که عمل نمی‌کنند، پشتکار ندارند.

به طور کلی، تفکر یک تکانهٔ فکری است که با توسل به تخیل انسان را وادار به عمل می‌کند.

یکی از رایج‌ترین علل شکست، عادت تسلیم شدن در موقعی است که شکست موقت بر شخص مستولی می‌شود. هر شخصی، زمانی مرتکب این اشتباه می‌شود.

افکار، سازندهٔ شرایط هستند

ناامیدی حاصل از عشق و عاشقی‌ها اغلب افراد را به سوی نابودی می‌کشاند. علت این است که بیشتر مردم هیچ وقت هنر تبدیل کردن قوی‌ترین احساسات خویش به رؤیاهایی با ماهیت سازنده را یاد نمی‌گیرند.

به دنیا بگویید قصد دارید چه کار کنید، ولی اول آن را نشان بدهید

ادیسون دربارهٔ اولین دیدارشان گفت: «او جلوی من ایستاد. دوره‌گردی معمولی به نظر می‌رسید، ولی حالتی در چهره‌اش بود که به من حالی کرد مصمم است تا چیزی را که به دنبالش آمده است به‌دست بیاورد. من، به علت سال‌ها تجربهٔ بودن با آدم‌ها، یاد گرفته بودم اگر فردی به‌راستی طالب چیزی است، و برای رسیدن به آن حاضر است کل آینده‌اش را به خطر بیندازد، به‌طور قطع پیروز می‌شود. فرصتی را که خواست به او دادم؛ چون دیدم عزمش را جزم کرده است تا موفق شود. رویدادهای بعدی ثابت کرد اشتباه نکرده بودم.»

وقتی ثروت زیاد شروع به آمدن می‌کند، آن‌چنان سریع و با چنان فراوانی می‌آید که آدم به فکر می‌رود در طول همهٔ آن سال‌های نداری کجا قایم شده بود

اگر فردی به‌راستی طالب چیزی است، و برای رسیدن به آن حاضر است کل آینده‌اش را به خطر بیندازد، به‌طور قطع پیروز می‌شود.

یکی از ناشران کتاب کشفی کرد که اغلب باید برای ناشران ارزشمند باشد. وی فهمید که مردم عناوین را می‌خرند، نه محتویات کتاب‌ها را. فقط با تغییر نام کتابی که خوب فروش نمی‌رفت، فروش آن کتاب به بیش از یک میلیون نسخه رسید.

انسان باید درک کند که همهٔ کسانی که ثروت‌های کلان اندوخته‌اند، قبل از کسب ثروت، مقدار زیادی خیالبافی، امید، آرزو، اشتیاق و برنامه‌ریزی داشته‌اند.

اگر فرمول معروف امیل کویه «روز به روز، از هر لحاظ، بهتر و بهتر می‌شوم» را یک میلیون بار تکرار کنید بدون این‌که ایمان و احساسات را با گفتار خود ترکیب کرده باشید، نتیجهٔ دلخواه را تجربه نخواهید کرد. ذهن ناخودآگاه شما فقط افکاری را تصدیق و براساس آن‌ها عمل می‌کند که با عواطف یا احساسات، به‌خوبی ترکیب شده باشند.

شکست، حقه‌بازی است که در پنهان‌سازی و حیله‌گری تیز است. گمراه کردن یک نفر، آن هم هنگامی که در چند قدمی موفقیت است، خیلی لذت دارد.

افرادی که بیش از اندازه حرف می‌زنند، کمتر چشم و گوش خود را باز می‌کنند. اگر شما بیشتر حرف می‌زنید و کمترگوش می‌کنید، نه فقط خود را از فرصت‌های بی‌شماری برای اندوختن معلومات مفید محروم می‌کنید، بلکه برنامه‌ها و اهداف خود را برای افرادی فاش می‌کنید که از شکست شما بسیار خوشحال خواهند شد

این حقیقتی معروف است که آدم، سرانجام، هرچه را که برای خود تکرار کند، باور می‌کند ـ خواه آن گفته درست باشد خواه غلط

«همهٔ موقعیت‌ها پیش می‌آیند تا به ما درس ایمان بدهند. ما باید فقط اطاعت کنیم. برای هر یک از ما راهکاری هست، و اگر به‌آرامی گوش کنیم، واژهٔ درست را می‌شنویم.»

هیچ محدودیتی برای ذهن وجود ندارد، به‌جز آن‌هایی که ما تأییدشان کنیم. هم فقر و هم ثروت هدیهٔ فکر هستند.

ایمان، محدودیت را برطرف می‌کند.