بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

داستان هر ثروت کلانی با روزی شروع می‌شود که یک آفرینندهٔ تفکر و یک فروشندهٔ تفکر با هم نشستند و با مسالمت کار کردند.

دنیا سرشار از وفور فرصت‌هاست که خیالبافان گذشته هرگز آن‌ها را نمی‌شناختند. اشتیاقی سوزان برای بودن و عمل کردن نقطهٔ شروعی است که خیالبافان باید از آنجا به پرواز درآیند. رؤیاها زاییدهٔ بی‌اعتنایی، تنبلی یا نبود جاه‌طلبی نیستند. دنیا دیگر آدم‌های خیالباف را نه تمسخر نمی‌کند و نه آن‌ها را بی‌عرضه می‌خواند. علاوه بر این، فراموش نکنید همهٔ کسانی که در زندگی موفق هستند از شروعی بد راه افتادند، و قبل از این‌که برسند، از موانعی کمرشکن عبور کردند. نقطهٔ عطف زندگی کسانی که موفق می‌شوند، در لحظهٔ یک بحران است که آن‌ها از طریق آن به «خودهای دیگر» خویش معرفی می‌شوند. جان بنیان کتاب سیاحت زائر را زمانی نوشت که به علت عقاید مذهبی خود در زندان محبوس و به‌شدت تنبیه شد.

ایمان «اکسیری جاودانه» است که به تکانهٔ فکر حیات، قدرت و تأثیر می‌بخشد. جملهٔ فوق ارزش دو بار، سه بار، و چهار بار خواندن را دارد. ارزش بلند خواندن را دارد!

به‌راستی که «افکار، سازندهٔ شرایط هستند» و آن هم شرایطی قدرتمند، اگر با هدف، پشتکار و اشتیاقی سوزان برای تبدیل آن‌ها به ثروت زیاد یا اهداف مادی دیگر توأم باشند.

«همهٔ موقعیت‌ها پیش می‌آیند تا به ما درس ایمان بدهند. ما باید فقط اطاعت کنیم. برای هر یک از ما راهکاری هست، و اگر به‌آرامی گوش کنیم، واژهٔ درست را می‌شنویم.»

وقتی ثروت زیاد شروع به آمدن می‌کند، آن‌چنان سریع و با چنان فراوانی می‌آید که آدم به فکر می‌رود در طول همهٔ آن سال‌های نداری کجا قایم شده بود.

نزدیک‌ترین اقوام انسان اغلب بدترین مجرمان هستند. عمل هر پدر یا مادری که از طریق انتقاد غیرضروری عقدهٔ حقارت در ذهن بچه‌اش ایجاد کند باید به‌عنوان یک مجرم شناخته شود (درحقیقت، بدترین نوع جرم است).

نقطهٔ شروع همهٔ موفقیت‌ها اشتیاق است. نقطهٔ پایان آن نوع دانشی است که منجر به درک می‌شود ـ درک خویشتن، درک دیگران، درک قوانین طبیعت، و شناخت و درک خوشبختی.

مهم‌ترین محرکی که می‌توان با آن این تشدید ارتعاشات را ایجاد کرد، انرژی جنسی است. صِرف داشتن این انرژی برای پروراندن یک نابغه کافی نیست. این انرژی باید از میل به تماس جسمانی به شکل دیگری از میل و عمل تبدیل شود تا فرد را به مقام یک نابغه ارتقا دهد.

برجسته‌ترین دستاوردهای آقای فورد از زمانی شروع شد که وی با هاروی فایرستون، جان بروگز و لوتر بربانک آشنا شد (هر یک از این آقایان قدرت تعقل عظیمی داشتند) و حال گواه دیگری پیدا خواهید کرد که قدرت می‌تواند از طریق اتحاد دوستانهٔ مغزها ایجاد شود.

«طلایی که از مغز انسان‌ها استخراج می‌شود، بیشتر از طلای

بیندیشید و ثروتمند شوید نویسنده: ناپلئون هیل مترجم: مهین خالصی انتشارات نسل نواندیش

«پروردگار به شیوه‌های اسرارآمیز وارد عمل می‌شود و معجزه می‌کند

. فرصت، عادتی موذیانه دارد که از در پشتی وارد می‌شود، و اغلب در قالب بدشانسی یا شکست موقت خود را نشان می‌دهد.

شما فقط بر یک چیز کنترل کامل دارید، و آن افکارتان است. این مهم‌ترین و امیدوارکننده‌ترینِ همهٔ حقایق شناخته‌شده است و ماهیت الهی ما را منعکس می‌کند.

اصل عقل کل حاوی راز قدرتی است که گردانندهٔ آن افرادی هستند که خود را با افراد مغزدار دیگر احاطه کرده‌اند.

هیچ محدودیتی برای ذهن وجود ندارد، به‌جز آن‌هایی که ما تأییدشان کنیم. هم فقر و هم ثروت هدیهٔ فکر هستند.

انسان باید درک کند که همهٔ کسانی که ثروت‌های کلان اندوخته‌اند، قبل از کسب ثروت، مقدار زیادی خیالبافی، امید، آرزو، اشتیاق و برنامه‌ریزی داشته‌اند.

فقط افرادی می‌توانند ثروت‌های کلان بیندوزند که «هوشیار به پول» می‌شوند. هوشیار به پول یعنی ذهن به‌قدری با اشتیاق برای ثروت اشباع شده باشد که شخص بتواند ازقبل خود را صاحب آن ببیند.

چه خوب گفته‌اند روان‌شناسان، که «وقتی دل کسی به‌راستی چیزی را بخواهد، آن چیز خودش را نشان می‌دهد.»