بریده‌هایی از کتاب آنٰ‌چه اتفاق افتاد

باید سخت باشد. اگر سخت نباشد هرکسی می‌تواند از پسش بر بیاید. سختی است که فوق العاده اش می‌کند.

دلم می‌خواهد به اندازه‌ای زنده بمانم که شاهد پیروزی یک زن باشم.

زن بودن ساده نیست. باید مردانه فکر کنی، زنانه رفتار کنی، شبیه یک دختر جوان باشی، و مثل یک اسب کار کنی. تابلویی که در خانه‌ام آویزان است.

گوش سپردن به حرف‌های ترامپ تقریباً این حس را داشت که گویی دیگر چیزی به نام حقیقت وجود ندارد. هنوز هم همان حس را دارد.

نشستن در مراسم و تماشای تحلیف دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور بعدی چه‌قدر دردناک خواهد بود. سرسختانه جنگیده بودم تا شاهد چنین اتفاقی نباشم. اعتقاد من این بود که او خطری واضح و آشکار هم برای کشور و هم دنیاست. حالا بدترین اتفاق ممکن افتاده بود و او در آستانهٔ ادای سوگند به‌عنوان رئیس‌جمهور بود.

اکنون هروقت مردم از من می‌پرسند حالم چطور است می‌گویم به عنوان یک امریکایی از همیشه نگران تر هستم. اما به عنوان یک فرد حالم خوب است.

«پرونده سیاست خارجی آمریکا را در هر جا که باز کنیم وضع را به همین قرار می‌بینیم. اول زبان‌آوری و سخنان فریبنده و اندکی اقدام ترقی‌خواهانه و بعد اغلب رفتاری مزورانه و مرتجعانه»(لئوهیوبرمن ۱۳۹۳؛ ۴۸۰)

«آمریکا یکی از ۱۹۰ کشور عضو سازمان ملل است، جمعیت آن به تقریب ۳۱۸ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ میلادی برابر با ۴/۳ درصد جمعیت کل دنیا است. در عین حال بودجه نظامی آن در سال ۲۰۱۴ میلادی از مجموع بودجه نظامی تمام کشورهای دنیا بیشتر بوده است.»

ونالد ترامپ را از سال‌ها پیش می‌شناختم اما هرگز تصورش را نمی‌کردم که روی پلکان عمارت پارلمان بایستد و به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده سوگند یاد کند. زمانی که نمایندهٔ مجلس سنا بودم عضو ثابت مجلس نیویورک بود مثل خیلی از سرمایه‌داران با نفوذ شهر فقط کمی پرزرق‌وبرق‌تر و خودنماتر. سال ۲۰۰۵ ما را به جشن عروسی‌اش با ملانیا در پام بیچ فلوریدا دعوت کرد. هیچ دوستی‌ای با هم نداشتیم بنابراین گمان کردم می‌خواهد تا جایی که ممکن است از قدرت آشنایی با ستاره‌ها (افراد معروف) بهره ببرد.

باید سخت باشد. اگر سخت نباشد هرکسی می‌تواند از پسش بر بیاید. سختی است که فوق العاده اش می‌کند.