بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری | صفحه ۳۳ | طاقچه
کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری اثر میچ البوم

بریده‌هایی از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

۴٫۴
(۲۳۸)
برای اینکه به زندگی‌ات معنا ببخشی باید خودت را وقف دوست داشتن دیگران کنی، خودت را وقف جامعه اطرافت کنی و خودت را وقف ساختن چیزی کنی که به تو انگیزه و مفهوم بدهد.
Fatemeh
«خیلی از مردم به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند درحالی‌که زندگی‌شان هیچ معنا و مفهومی ندارد. حتی زمانی که به‌زعم خود مشغول انجام کار مهمی هستند هم به نظر در عالم خواب‌وبیداری سیر می‌کنند. تنها علتش هم این است که به دنبال چیزهای اشتباه هستند.
Fatemeh
فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمی‌دهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمی‌روم.»
Fatemeh
فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمی‌دهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمی‌روم.»
Fatemeh
فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمی‌دهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمی‌روم.»
Fatemeh
بااین‌حال روزها و هفته‌ها از زندگی‌شان را با اعتیاد به ماجراهای زندگی شخص دیگری تلف می‌کردند.
Fatemeh
«مسابقه‌ی کشتی. بله می‌توان زندگی را این‌گونه هم تفسیر کرد.» و من می‌پرسم که کدام طرف برنده می‌شود؟ «کدام طرف برنده می‌شود؟» موری با دندان‌ها کج‌ومعوج و چشمانی پر از چین‌وچروک به من لبخند می‌زند. «عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است.»
Fatemeh
«زندگی مجموعه‌ای است از پس‌روی‌ها و پیش‌روی‌ها. تو می‌خواهی کاری را انجام بدهی اما مجبور می‌شوی به کار دیگری تن بدهی. گاهی چیزی باعث آزارت می‌شود با اینکه به‌خوبی می‌دانی که نباید این‌گونه باشد. قدر برخی چیزها را نمی‌دانی درحالی‌که به‌خوبی می‌دانی که نباید هیچ‌چیز را به دست فراموشی بسپاری.»
Fatemeh
او خیلی خوب نمره می‌دهد و درواقع نمره هیچ ارزشی برایش ندارد. می‌گفتند که یک سال، در زمان جنگ ویتنام، به تمام دانشجویانش نمره الف داده بود تا به آن‌ها کمک کند که راهی خدمت نظام نشوند.
Fatemeh
موری ادامه داد: «مردن امری طبیعی است. این‌که ما از آن‌یک هیولا می‌سازیم تنها به این دلیل است که خودمان را به‌عنوان بخشی از طبیعت نمی‌بینیم. ما فکر می‌کنیم چون انسان هستیم، چیزی ماورای طبیعت هستیم»
Mona Noroozi
آن روز موری، تمام آن حرف‌های احساسی، تمام آن سخن‌هایی که ته قلبمان می‌ماند و هیچ‌گاه فرصت نمی‌کنیم به کسانی که دوستشان داریم بگوییم را به زبان آورد. مراسم تدفین زنده او یک موفقیت تکان‌دهنده بود. تنها تفاوتش این بود که موری همچنان زنده بود.
محمود رضایی
آیا می‌خواهم مأیوس شوم و از بین بروم یا از زمان باقی‌مانده بهترین استفاده را بکنم؟
محمود رضایی
دلیلش این است که فرهنگی که ما داریم به مردم این اجازه را نمی‌دهد تا حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند. ما درس‌های اشتباهی را به آن‌ها می‌آموزیم؛ و تو باید خیلی قوی باشی تا بتوانی بگویی که من زیر بار فرهنگی که برایم کارایی ندارد، نمی‌روم. این‌که فرهنگ خودت را بسازی. بیش‌تر مردم نمی‌توانند این کار را انجام بدهند.
drxsw
«در کشورمان نوعی شستشوی مغزی وجود دارد. می‌دانی مردم را چطور شستشوی مغزی می‌دهند؟ یک‌چیز را بارها و بارها برای آن‌ها تکرار می‌کنند؛ و این همان کاری است که ما در این کشور انجام می‌دهیم. مالک چیزی بودن، خوب است. پول خوب است. صاحب املاک بیش‌تر شدن، خوب است. تجارت بیش‌تر، خوب است. هر چه بیش‌تر، بهتر. هر چه بیش‌تر، بهتر. ما این را تکرار می‌کنیم و این جملات برای ما هم تکرار می‌شود...آنقدر تکرار می‌شود که حتی کسی به خودش این زحمت را نمی‌دهد که فکر کند حقیقت چیزی غیرازاین است. ذهن یک انسان معمولی آنقدر درگیر این موضوع است که دیگر دید درستی نسبت به آنچه واقعاً حائز اهمیت است، ندارد.
Hadith
ما برای چیزهای اشتباهی ارزش قائل هستیم و این باعث می‌شود زندگی‌مان معنا و مفهوم نداشته باشد.
Hadith
چرا مردم مدام می‌گویند: «آه، اگر من دوباره جوان می‌شدم.» هیچ‌وقت نمی‌شنوی که کسی بگوید: «ای‌کاش شصت‌وپنج‌ساله بودم.» او لبخند زد: «می‌دانی این تفکر به چه چیزی برمی‌گردد؟ نارضایتی از زندگی. زندگی‌های خالی. زندگی‌هایی که هیچ معنایی نیافته‌اند. چون اگر بتوانی معنای زندگی‌ات را پیدا کنی، دیگر هیچ‌گاه نمی‌خواهی به گذشته برگردی. دلت می‌خواهد روبه‌جلو حرکت کنی. دلت می‌خواهد چیزهای بیش‌تری ببینی، کارهای بیش‌تری انجام بدهی. حتی نمی‌توانی صبر کنی تا شصت‌وپنج‌ساله‌ات شود.
Hadith
معلم هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید که تأثیراتی که می‌گذارد تا چه حد است؛ معلم بر روی ابدیت اثر می‌گذارد.» هنری آدامز
Hadith
«چون این نشانه‌ی بیش‌ترین حد وابستگی است: این‌که کسی بخواهد ماتحتت را بشورد؛ اما سعی می‌کنم روی این موضوع کار کنم. سعی می‌کنم از این مرحله هم لذت ببرم.» لذت ببرید؟ «بله. بالاخره، من این فرصت را دارم که یک‌بار دیگر دوران بچگی را تجربه کنم.» خب، این یک دیدگاه خاص برای دیدن قضیه است.
معصومه
همیشه عادت داشتم موری را اذیت کنم و بگویم که شما در دهه‌ی شصت گیرکرده‌اید. او جواب می‌داد که دهه‌ی شصت در برابر عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم، آن‌قدرها هم بد نبود.
Masoud Masih Tehrani
«می‌بینی. تو چشمانت را بستی. تفاوتش همین‌جا بود. گاهی نمی‌توانی آنچه می‌بینی را باور کنی، باید هر آنچه حس می‌کنی را باور کنی؛ و اگر می‌خواهی بقیه به تو اعتماد داشته باشند، تو هم باید به آن‌ها اطمینان کنی- حتی زمانی که در تاریکی به سر می‌بری. حتی زمانی که در حال سقوط هستی.»
خانوم شین

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۹۹
تومان