بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری | صفحه ۳۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

۴٫۴
(۲۴۰)
«کارهایی را انجام بده که از قلبت برمی‌آیند. زمانی که این کار را انجام بدهی، احساس نارضایتی نخواهی کرد، حسادت نخواهی کرد، حسرت اموال دیگران را نخواهی خورد. برعکس، تمام وجودت پر می‌شود از احساس خوبی که از سایرین پس می‌گیری.»
شاداب
کمک به دیگران باعث می‌شود حس کنم که زنده هستم. نه خانه‌ام و نه ماشینم. نه چیزی که در آینه می‌بینم...هیچ‌کدام این حس را در من ایجاد نمی‌کنند. زمانی که وقتم را در اختیار سایرین قرار می‌دهم، زمانی که می‌توانم بر روی صورت یک فرد غمگین لبخند بنشانم، حس می‌کنم از همیشه سالم‌تر هستم.
شاداب
اما کمک به دیگران باعث می‌شود حس کنم که زنده هستم. نه خانه‌ام و نه ماشینم. نه چیزی که در آینه می‌بینم...هیچ‌کدام این حس را در من ایجاد نمی‌کنند
شاداب
ما برای چیزهای اشتباهی ارزش قائل هستیم و این باعث می‌شود زندگی‌مان معنا و مفهوم نداشته باشد.
شاداب
هیچ تجربه‌ای مانند بچه‌دار شدن وجود ندارد. همین. هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. نه دوستان و نه معشوقه... هیچ‌کدام نمی‌توانند جای آن را بگیرند. اگر می‌خواهی، تمام و کمال مسئول زندگی یک انسان دیگر باشی و یاد بگیری چگونه به عمیق‌ترین وجه عشق بورزی و به کسی دل‌بسته باشی، باید بچه‌دار شوی.»
شاداب
بخشی از مفهوم خانواده است؛ این‌که خانواده فقط عشق نیست، بلکه این است که به سایر اعضا نشان بدهی که مراقبشان هستی. این همان چیزی است که زمانی که مادرم مرد، دلتنگ‌اش شدم- چیزی که من امنیت معنوی می‌نامم- این‌که بدانی خانواده‌ات مراقبت خواهند بود. هیچ‌چیز دیگر در این دنیا این حس را به تو نخواهد داد؛ نه پول. نه شهرت.»
شاداب
زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم خواهی آموخت.»
شاداب
قول دیگری به خودش داد که تا آخرین لحظه‌ی عمرش آن را حفظ کرد: هرگز شغلی را انتخاب نکند که به‌واسطه‌ی آن از دیگران کار بکشد و اینکه هیچ‌گاه به خودش اجازه ندهد که از عرق ریختن دیگران صاحب‌مال و ثروت شود.
شاداب
هشت سال بیش‌تر سن نداشت. یک تلگراف از بیمارستان آمد و ازآنجاکه پدرش یک مهاجر روسی بود، انگلیسی نمی‌دانست، موری مجبور بود تا خبر را بخواند؛ خبر مرگ مادرش را مانند دانش‌آموزی که مقابل کلاس انشا می‌خواند، اعلام کرد. این‌گونه شروع کرد «متأسفیم که به اطلاع شما برسانیم...»
شاداب
موری گفت: «این بیماری تنها در صورتی وحشتناک است که آن را این‌گونه ببینی. قبول دارم که دیدن این‌که اندام‌هایم یکی پس از دیگری و به‌آرامی، نیست و نابود می‌شوند، وحشتناک است؛ اما هم‌زمان فوق‌العاده هم هست چون من این فرصت را پیدا می‌کنم تا خداحافظی کنم.» او لبخند زد: «همه این‌قدر خوش‌شانس نیستند.»
شاداب
«مردن تنها چیزی است که می‌توان برایش غمگین شد، میچ. با غم زندگی کردن بحث دیگری است. خیلی از مردمی که به من مراجعه می‌کنند غمگین‌اند.»
شاداب
من تصمیم گرفتم که زندگی کنم- یا حداقل سعی کنم آن‌گونه که می‌خواهم زندگی کنم؛ با شرافت، شجاعت، شوخ‌طبعی و آرامش.
شاداب
«می‌دانی این تفکر به چه چیزی برمی‌گردد؟ نارضایتی از زندگی. زندگی‌های خالی. زندگی‌هایی که هیچ معنایی نیافته‌اند. چون اگر بتوانی معنای زندگی‌ات را پیدا کنی، دیگر هیچ‌گاه نمی‌خواهی به گذشته برگردی. دلت می‌خواهد روبه‌جلو حرکت کنی. دلت می‌خواهد چیزهای بیش‌تری ببینی، کارهای بیش‌تری انجام بدهی. حتی نمی‌توانی صبر کنی تا شصت‌وپنج‌ساله‌ات شود. «گوش کن. تو باید این نکته را بدانی. تمام افراد جوان باید این را بدانند. اگر قرار باشد همواره با پیری مبارزه کنی، همیشه ناراحت خواهی بود چون این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است.
Hadise Zare
یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.
کسی درونم ، من است :)
«روی خانواده انسانی سرمایه‌گذاری کن. روی مردم سرمایه‌گذاری کن. یک جامعه‌ی کوچک از مردمانی که دوستشان داری و دوستت دارند تشکیل بده.»
کسی درونم ، من است :)
«هیچ فرمول خاصی برای روابط ما وجود ندارد. باید از طریق راه‌های عاشقانه به توافق رسید؛ توافقی که در آن جایی برای هر دو طرف باشد، این‌که چه می‌خواهند و به چه چیزی نیاز دارند، می‌توانند چه‌کاری انجام دهند و زندگی‌شان چطور خواهد بود.
کسی درونم ، من است :)
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.» بعد از مدتی، موری بیش از پنجاه جم
_sam_
او گفت: عشق تنها عملکرد منطقی بشر است.»
کسی درونم ، من است :)
«خیلی از مردم به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند درحالی‌که زندگی‌شان هیچ معنا و مفهومی ندارد. حتی زمانی که به‌زعم خود مشغول انجام کار مهمی هستند هم به نظر در عالم خواب‌وبیداری سیر می‌کنند. تنها علتش هم این است که به دنبال چیزهای اشتباه هستند. برای اینکه به زندگی‌ات معنا ببخشی باید خودت را وقف دوست داشتن دیگران کنی، خودت را وقف جامعه اطرافت کنی و خودت را وقف ساختن چیزی کنی که به تو انگیزه و مفهوم بدهد.»
کسی درونم ، من است :)
«آیا کسی را یافته‌ای که قلبت را با وی سهیم شوی؟» «آیا در کارهای داوطلبانه اجتماعی شرکت می‌کنی؟» «آیا آرامش درونی داری؟» «آیا تلاش می‌کنی تا حدی که می‌توانی انسانیت داشته باشی؟»
Laya Sadegh

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۹۹
۱۴,۹۹۹
۵۰%
تومان