«قبل از مرگ ابتدا خودت را ببخش و بعد دیگران را.»
مریم صادقی
«زمانی که بچه بودم مادرم را از دست دادم...و این ضربه سختی برای من بود...آرزو میکردم که ای کاش من همگروهی مثل شما داشتم تا بتوانم دربارهی غمهایم با آنها صحبت کنم. من عضو گروهتان میشدم چون...»
صدایش مدام قطع میشد.
«...چون من خیلی تنها و بیکس بودم...»
vafa
حداقل از این طریق زنده هستم.
؟
موری گفت: «من به حضور کامل اعتقاد دارم. این بدین معناست که باید با آدمی باشی که کنارت است. میچ، در این لحظه که من با تو صحبت میکنم، سعی میکنم تمام تمرکزم را روی آنچه بین ما میگذرد، بگذارم. به حرفهایی که هفتهی پیش زدیم فکر نمیکنم. به اتفاقاتی که قرار است این جمعه بیفتد فکر نمیکنم. به حضور در یک برنامهی دیگر کاپل یا دربارهی داروهایی که باید بخورم، فکر نمیکنم.
«من با تو حرف میزنم. من به تو فکر میکنم.»
پریوش
همه یکجورهایی عجله دارند. مردم معنای زندگیشان را درنیافتهاند بنابراین دائماً به دنبال آن میدوند. آنها به ماشین بعدی، به خانهی بعدی و کار بعدی فکر میکنند. بعد متوجه میشوند که این چیزها هم خالی و بیمعنی است و به باز هم میدوند و میدوند.
کاربر ۳۵۷۹۵۲۲
«من... خوبم... فقط... چند لحظه صبر کن.»
؟
«بگذار عشق وارد وجودت شود. ما فکر میکنیم که لایق عشق نیستیم، فکر میکنیم اگر عشق در ما نفوذ کند حساس و آسیبپذیر میشویم؛ اما یک مرد خردمند به نام لِوین حرف خوبی زد. او گفت: عشق تنها عملکرد منطقی بشر است.»
دوباره حرفش را تکرار کرد و این بار برای تأثیرگذاری بیشتر روی هر کلمه مکث کرد: «عشق تنها عملکرد منطقی بشر است.»
sagheb|Terme|🌸
یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.
ghazale
زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم میآموزی.»
؟
«بگذار عشق وارد وجودت شود. ما فکر میکنیم که لایق عشق نیستیم، فکر میکنیم اگر عشق در ما نفوذ کند حساس و آسیبپذیر میشویم؛ اما یک مرد خردمند به نام لِوین حرف خوبی زد. او گفت: عشق تنها عملکرد منطقی بشر است.»
soniya