بریدههایی از کتاب خاطرات سفیر
۴٫۵
(۱۹۸۸)
صداش میلرزید. ادامه داد: «من هم بهش گفتم که من هم خیلی دوستش دارم، اما خدا رو خیلی بیشتر از اون دوست دارم. به همین دلیل دیگه حاضر نیستم به ازدواج با اون فکر کنم.» رو کرد به من. خدا توی چشماش چشمه جاری کرده بود. با بغض گفت: «این یعنی من به خاطر خدا به عزیزترین دوستم گفتم نه. پس، من برای خدا زندگی میکنم. این همون چیزیه که تو اون روز به ویدد میگفتی؛ نه؟ اینکه آدمایی هستن که همۀ زندگیشون برای خداست و نه فقط ساعات دعا کردنشون ... من هم جزء اونام ... مگه نه؟»
philobiblic
گرچه لنز آبی خریده بود و موهاش رو طلایی کرده بود و دو برابر فرانسویا به فرانسه عشق میورزید، خیلی راحت میشد فهمید که فرانسوی نیست؛ چون اصالت چیزیه که توی هیچکدوم از رفتارای التقاطی دیده نمیشه.
philobiblic
خانوم وکیل هر بار با شنیدن صدای کف زدن حضار بیشتر مطابق خواست اونا سخن میگفت، شاید برای اینکه صدای کف زدن بلندتر بشه. خانوم وکیل، در حالی که فریاد میزد، گفت: «من از همۀ شما روزنامهنگارا و آزادیخواها میخوام که به داد زنان و کودکان ایرانی برسید ...»
کاش در دروس رشتۀ حقوق مؤکداً بنویسن که وکیلمدافع باید دفاعیه رو به قاضی عادل ارائه کنه، نه به قاتل.
philobiblic
صاحبِ سگ، که به طرزی مسخره و واضح به سمت سگش عشق روونه میکرد، خیلی خوشش نیومد. فرانسویا خیلی جدّی به سگاشون حس پدرانه یا مادرانه دارن و انتظار دارن همه بهبه و چهچه کنن و لابد لپ سگشون رو بکشن و بگن که تا حالا توی عمرشون همچین سگ مامانی و قشنگی ندیدهان؛ حالا اون سگ هر چی میخواد باشه.
خانومه گفت: «اما فیلوی من خیلی متفاوته. خیلی مؤدبه. میدونید ... رفتارای خیلی عاقلانهای داره (!) ... راستی، فیلو میتونه برقصه!» یا خدا! ... اگه از سگش بخواد که بلند شه برقصه، چه کار کنم؟! گفتم: «حتماً! خب، البته اینجا خیلی جای مناسبی برای رقصیدن نیست.»
n.Kh
داد: «میدونی، تو اولین کسی بودی که محمد باهاش صحبت کرد و من احساس ناامنی نکردم ...»
ریحانی
«شما چی رو به زندگی اضافه کردید که زندگی بهتر بشه؟ کشف درمان بیماریای شرمآوری که کشورای غیر اسلامی تولید کردهان افتخار نداره؛ شرمندگی داره. مگه این مشکلات از کشورای مسلمون ظهور کرده؟ ما باید جوابگوی گندی باشیم که کشورای غیر اسلامی زدهان و الان به کشورای مسلمون هم رسیده؟ تازه، نکنه شما خیال میکنید اونایی که دنبال راهحل این مسئلهان به عشق مسلمونا دارن دربهدر دنبال راهحل میگردن! نخیر، اونا دنبال راهحلان چون مشکل اصلی کشورای خودشونه
minoo_tt
«دنبال حق بودن» مهمترین عاملیه که اختلافات رو ناپدید میکنه؛ که اونقدر که اشتراکات اعتقادی آدما رو به هم نزدیک میکنه اشتراک زبان و ملیت و رنگ و نژاد حرفی برای گفتن نداره.
امیرحسین شیرخدا
ـ که چی؟
ـ خب، فلان جا مسلمونا بد رفتار میکنن ... اینطوری میگن ... اونطوری میپوشن ... این اسلامه که شما دارید؟
ـ نه، وقتی اینقدر اشتباه رفتار میکنن واضحه اونی که اونا دارن اسلام نیست. اما اینا خطای مسلموناست؛ به اسلام چه؟
ـ خب، ما هم ممکنه اشتباه کنیم. پس یکسانیم.
دقت فرمودید؟ تا چند دقیقۀ قبل از اون اینا بالاتر از ما بودن! بعد رسیدیم به اینکه ثابت کنه اونا همسطح ما هستن.
ـ نخیر، این دو مورد که شما گفتید یکسان نیست. ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست. اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش میرسه. اما در مورد شما اشکال اتفاقاً از ایدئولوژیه. حالا اگه کسی هم بخواد همۀ تلاشش رو بکنه تا به این ایدئولوژی متعهدتر باشه، بیشتر تو قعر فرومیره.
kamrang
حجم
۱۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
۴۶,۹۰۰۳۰%
تومان