بریده‌هایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان

فقط زمان می‌تونه نشون بده احساسات ما چقدر واقعی هستن.

فرصت برای سوگواری زیاد است. کارهای مهمی دارم که باید هرچه سریع‌تر آن‌ها را انجام دهم.

تصمیمی که با احساست می‌گیری، امکان پشیمونی داره. و وقتی پشیمون بشی، هیچ توجیهی برای تصمیمت نخواهی داشت. پس عاقلانه تصمیم بگیر و همیشه برای انتخابت دلیل کافی داشته باش.

پادشاهی که از اوضاع کشورش خبر نداشته باشه، رضایت مردمش رو از دست میده. ـ تا به حال ندیده بودم این‌طور از کیقباد و دربار انتقاد کنید. ـ جنگ، خشکسالی، تفرقه، آشوب... این مالیات‌ها هم که ظلم آشکار به مردمه.

پدرم همیشه میگه اگر زمانی احساس کردی تو زندگی مشکلی نداری و همه‌چیز داره به خوبی پیش میره، بدون که داری در مسیر اشتباه حرکت می‌کنی.

دوست داشتن کسی که نمی‌توانی او را داشته باشی، غمگین و آزاردهنده است.

اشتباه یک انسان عادی فقط به خودش یا خانوادش ضربه می‌زنه. اما اشتباه یک پادشاه می‌تونه یک کشور رو نابود کنه.

من مخالف دین نیستم. اما به ادعای موبدان و این اوستای هزارساله نمی‌تونم اعتماد کنم.

ما همون آدمی هستیم که متولد شدیم. موقعیت پدر و مادرمون تعیین می‌کنه چه کسی باشیم.

وقتی مردم توجیهی برای اتفاقات پیدا نمی‌کنن، داستان می‌سازن.

همهٔ آدم‌ها تنهان. دوستان و اطرافیان‌مون فقط باعث میشن این تنهایی رو برای مدت کوتاهی فراموش کنیم.

در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن.

صورتم درست روبه‌رویش قرار می‌گیرد. همچنان چشمانم را از چشمانش دور نگه می‌دارم. شاهزاده می‌گوید: ـ در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن. ـ تعبیر جالبیه. لبخند تلخی بر لب می‌آورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان می‌دهد و سپس زمزمه می‌کند: ـ روح زیبایی داری... دایانا.

اصلاً اومدم اینجا که همین رو بگم. بگم یاد گرفتم فقط زمان می‌تونه نشون بده احساسات ما چقدر واقعی هستن.

شاهزاده می‌گوید: ـ در کتابی خوندم که چشم‌ها دریچهٔ روحن. ـ تعبیر جالبیه. لبخند تلخی بر لب می‌آورد. سرش را آرام به چپ و راست تکان می‌دهد و سپس زمزمه می‌کند: ـ روح زیبایی داری... دایانا. ناخودآگاه نگاهم به سمت چشمانش می‌رود.

ـ زمانی که پادشاه بشم ترجیح میدم مثل جدم اردشیر بابکان به شهرسازی مشغول بشم. شهرهای زیادی بسازم و برای آبادانی ایران تلاش کنم. من حتی اسم این شهرها رو هم انتخاب کردم. ـ سرش را بلند می‌کند و به آسمان خیره می‌شود.

اهمیت جملات فقط به مفهوم‌شون نیست. بستگی داره که چه کسی چنین جمله‌ای رو میگه.

فقط مردان شجاع می‌تونن عاشق بشن.

من که نمی‌توانم پیروز این میدان باشم، بهتر است بروم تا قربانی این رقابت نشوم.

ـ به امید روزی که رونق و آبادانی ایران‌زمین همچون گذشته در تمام جهان زبانزد باشد.