بریدههایی از کتاب پیش از آنکه بمیرم
۳٫۵
(۲۴۵)
با فکرکردن به اینکه چقدر آسون میشه در مورد مردم اشتباه کرد، به خودم میلرزم که یه قسمت کوچیک از وجود اونا رو ببینی و اونو به همهی شخصیتشون تعمیم بدی، اینکه علتو ببینی و فکر کنی معلوله یا برعکس.
narges
انگار تمام زندگیم اون بوده که هرشب منو میخوابونده.
teo;
مال ماست. ما مال همیم، میدونی؟»
teo;
چه میشد اگر فقط یک روز برای زندگیکردن وقت داشتید...
teo;
گاهی وقتا فکر میکنم حق با لیندزیه و پسرا درست شبیه حیوونن.
استودیوس
وقتی به کالج میرسیم، یه چیزی هست که باید توی اتاق رزها درستش کنم. بنابراین، از لیندزی و الودی جدا میشم. بعد چون دیگه دیرم شده، تصمیم میگیرم بقیهی ساعت اولو هم بپیچونم. توی راهروها و حیاط میگردم و به این فکر میکنم که چقدر عجیبه که میتونین تمام عمرتونو در یه جا زندگی کنین و هرگز بهش واقعاً نگاه نکنین. حتا دیوارای زرد چیزیکه قبلاً بهش میگفتیم راهروهای استفراغ هم بهنظرم الآن قشنگن، درختای لاغر و برهنهی وسط حیاط باشکوه و نامتراکم فقط منتظر برفن.
امیر.ر.چقامیرزا_کاربر ۳۲۱۸۰۴۴
اون یه بار اسممو به زبون میآره، و من هیچوقت فکر نمیکردم یه تکهجا تمام بدنمو تبدیل به یه جسم رقصان درخشنده کنه.
مریم
معمولاً کار خوب رو فقط برای لذتبردن از اون انجام نمیدم. این کار خوب منه.
مریم
آیا واقعاً کاری که من کردم انقدر بد بود؟ انقدر بد که بهخاطرش بمیرم؟
"vida : )
انگار تو مردم هیچ حس تداومی وجود نداره. انگار وقتی دوازده یا سیزده سالتون میشه، یا هر سنی که دیگه بچه نیستین و یه «بزرگسال جوونین»، یه چیزی در هم میشکنه، و بعد از اون آدم کاملاً متفاوتی میشین. شاید حتا آدم کمتر شادی باشین. حتا یه آدم بدتر.
مهدیه
اگه از خطی عبور کنین و اتفاقی نیفته، اون خط معناشو از دست میده.
مهدیه
ترسناکترین راز همهمون، گذشتهای که همهمون سعی میکنیم فراموشش کنیم.
merry
و حالا همهچیز بیهوده بهنظر میرسه، و البته شانسی و اتفاقی. یه نفر با سرعت بالا میآد، و یکی دیگه پایین میافته اتفاقی و بیمعنی. بهسادگیِ بودن در جای درست یا اشتباه یا هرجوری که میخواین بهش نگاه کنین. بهسادگیِ هوسکردن یه نوشابهی رژیمی توی مهمونی؛ بهسادگیِ نه نگفتن.
merry
بهترین دوست به شما کمک میکنه رازهاتون رو نگه دارین
somaye
میآد یه بار داستانی در مورد غرقشدن خوندم: که وقتی توی آب سرد میافتین، اینطور نیست که در همون لحظه غرق بشین، اما سرما باعث میشه فکر کنین پایین بالاست و بالا پایینه. بنابراین، ممکنه بهخاطر زندگیتون بهجهت اشتباهی شنا کنین، و اونقدر پایین برین که غرق بشین.
hazel grace
موندهم که هیچ روزی تو زندگیم بوده که ارزش دوباره زندگیکردنو داشته باشه؟
sogand
اینم یه موضوع دیگه که باید یادتون باشه: امید زنده نگهتون میداره. حتا وقتی مردین، تنها چیزیه که زنده نگهتون میداره.
book worm...
نکته اینه که ما میتونیم همچین کارایی بکنیم. میدونین چرا؟ چون محبوبیم. و محبوبیم چون میتونیم از همهچیز قسر دربریم. پس تأثیرش دایرهواره.
book worm...
شاید برای شما فردایی باشه. شاید برای شما هزاران یا سههزار یا دههزار فردا وجود داشته باشه، اونقدر وقت که میتونین توش حموم کنین، دور و برش غلت بزنین، اجازه بدین مثل سکه از بین انگشتاتون سُر بخوره. اونقدر وقت که میتونین هدرش بدین. اما برای بعضی از ما فقط امروز وجود داره. و حقیقت اینه که واقعاً هیچوقت نمیفهمین.
Saeed Fakour
لبهی سیاهچال زمان کاملاً متوقف میشه. بنابراین، اگه یهوقت به اونجا رفتین، تا ابد توش گیر میکنین، تا ابد تکهتکه میشین، تا ابد میمیرین
(:Ne´gar:)
حجم
۳۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۳۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان