
۳٫۵ از ۶۵ نظر
برای خرید و دانلود بازجویی از صدام نوشته هوشنگ جیرانی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
صدام از تهدید وهابیت آگاه بود و نگاهش به تروریسم در منطقه و پیوندهای ایران با گروههای شیعۀ عراق، بالاخص قاطع و ژرفبینانه بود. او عراق را بهعنوان خط مقدم دفاع عربی در برابر فارسهای ایران و خود را محافظ سنیها در مقابل جمعیت گستردۀ شیعۀ کشورش میدید.
علی اکبر
ولی نمیتوانست نفرتش را از ایرانیها پنهان کند.
ادریس
ناکامی بهار عربی در برخی موارد، پایداری رهبری اقتدارگرای «دولت متمرکز» عربی را نشان داد، و در بقیۀ موارد، هنگامی که خلاء قدرتْ جایگزین رهبری مقتدرانه شد، آشوب و هرجومرج به پا کرد.
arash
در یکی از شبهای نخست پس از ترک بغداد، سمیر اتومبیل را کنار خانهای پارک میکند و صدام از او میخواهد که از صاحبخانهها بپرسد آیا به او و مهمانانش برای آن شب جا میدهند؟ پیرزنی در را باز کرده، از پذیرش آنها سر باز میزند. وقتی سمیر اشاره میکند که رییسجمهوری فقط یک جای خواب میخواهد، پیرزن سمیر را سرزنش میکند که او زمانی آمده است که برای مهمانی رفتن دیر است. به گفتۀ سمیر، صدام از این نکتهسنجی زن خندهاش گرفته بود.
Firooz
صدام تصویر رهبری کاملاً نترس را از خود به نمایش گذاشته بود، ولی در عین غافلگیریام، به من گفت که نگران ظهور افراطیگری در کشورش بوده است.
علی اکبر
صدام معتقد بود که تنها یک نفر باید حرف آخر را بزند و گفته بود، «باید این نکته را بدانید: عراقیها همواره بر ضد شما توطئه میکنند- بهویژه شیعیان!»
علی اکبر
بلندپروازی مغرورانهاش برای ایفای نقش بازیگر اصلی، زمینه را برای ناکامیاش فراهم کرد.
usofzadeh.ir
در عالم واقع، صدام فقط با ارعاب حکومت نمیکرد. او ستایشگران بسیاری داشت و میتوانست حمایت سنیهای بانفوذ و حتی برخی از شیعیان و کردها را جلب کند. او مردم سرزمینش را خیلی بهتر از ما - که میشناختیم یا میتوانستیم بشناسیم - میشناخت.
AliX
هر دو خود را مردانی بزرگی فرض میکردند و به نظرشان تاریخ نیز دربارۀ آنها اینگونه قضاوت میکرد.
هر دو پیش من اعتراف کردند که «بازیگران غریزی» هستند؛ سیاستمدارانی که به غریزهشان بیش از دانششان تکیه دارند.
هر دو در سالهای حضور در قدرت، از جهان واقعی منزوی شده بودند. درحالیکه بغداد در حال سقوط بود، صدام داشت نسخۀ نهایی رمانش را برای انتشار آماده میکرد. بوش نیز در مصاحبهای که پیش از ترک کاخ سفید انجام داد، گفت که از بودن در حباب لذت میبرد – زندگیای پیلهمانند در کاخ سفید که ساکن آن را از دنیای بیرون منفک میکند.
هر دو ریسکپذیر بودند؛
arash
به اعتقاد صدام، این وضعیت هیچ نتیجهای به بار نخواهد آورد جز ایجاد مشکل: «من همان سالها، از ۱۹۷۷، یقین پیدا کرده بودم- و دربارۀ آن هم نوشتهام- که هر تلاشی برای وارد کردن مذهب به حکومت و سیاست، موجب خواری مذهب شده و سیاست را تباه میکند، و حزب [بعث] این اصل را پیشۀ خود کرده بود»
arash