گریه نکن، نگذار که تو را گریان ببیند.
Book
یک روز ملا پیش مریم اعتراف کرد که خودش معنی بعضی از کلمات قرآن را نمیداند ولی از لحن سحرآمیز کلمات عربی روی زبان خوشش میآید و به او آرامش میدهد و قلبش را راحتی میدهد.
«مریم جون، به تو هم آرامش میدهد، هر موقع که درمانده شدی، بخوان و مطمئن باش که جواب میگیری. دختر جان، هیچ وقت کلام خدا به تو بیوفایی نمیکند.»
یاغیش
مار گزیده خوابش میرود، ولی گرسنه نه
معین کرمانی
این فرجام مشروع آغازی نامشروع بود.
نفیسه خبوشانی
یوسف گم کشته باز آید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شود روزی گلستان، غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
فریبا
فیضالله را تجسم کرد که تسبیح در دست دارد و با صدای لرزانش زمزمه میکند؛ دخترم، این خداست که آنها را کاشته. مریم جون، ارادهٔ اوست که تو به آنها تمایل پیدا کردهای.
فریبا
لیلا دربارهٔ زمان یک واقعیت را فهمیده بود: زمان مانند آکاردئونی که پدر طارق با آن آهنگ پشتو میزد، بسته به بودن یا نبودن طارق فشرده میشد یا کش میآمد.
hiba
یک روز ملا پیش مریم اعتراف کرد که خودش معنی بعضی از کلمات قرآن را نمیداند ولی از لحن سحرآمیز کلمات عربی روی زبان خوشش میآید و به او آرامش میدهد و قلبش را راحتی میدهد.
«مریم جون، به تو هم آرامش میدهد، هر موقع که درمانده شدی، بخوان و مطمئن باش که جواب میگیری. دختر جان، هیچ وقت کلام خدا به تو بیوفایی نمیکند.»
hiba
«دخترم، همیشه این حرفم را آویزان گوشت کن، همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست،
مژگان تبریزی
«دخترم، همیشه این حرفم را آویزان گوشت کن، همانطور که همیشه عقربهٔ قطبنما سمت شمال را نشان میدهد، انگشت اتهام مردها هم همیشه به سمت زنهاست، مریم این را همیشه یادت باشد.»
Fzk