بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

بریده‌هایی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

انتشارات:نکوراد
امتیاز:
۴.۰از ۱۵۳ رأی
۴٫۰
(۱۵۳)
همیشه مارا با وعده و وعیدهای پوچ دلگرم می‌کردند که برگرفته از هدایایی خفت‌بار بود... فرزند من آیا آن فردای وعده داده شده برای تو خواهد رسید؟! هزاران سال است که انسان‌ها به امید "فردای بهتر" زادوولد می‌کنند و دل خوش می‌کنند به این که فرزندانشان "فردای بهتری" نسبت به خودشان داشته باشند و این "فردای بهتر" در داشتن خانه‌ای گرم و نرم خلاصه می‌شود. البته که اگر از سرما بلرزی، داشتن یک خانهٔ گرم خیلی دوست‌داشتنی و مفید است؛ اما به طور قطع عامل خوشبختی تو نیست و از حقوق تو دفاع نخواهد کرد و تو همچنان باید دروغ‌ها و تزویرها و سنگدلی‌ها را تحمل کنی.
zahra
پس از ارتش به ظاهر دوست انگلیس، ارتش آمریکا وارد عمل شد. همه می‌گفتند که ارتش آمریکا صادق‌تر و مطمئن‌تر است و دختر کوچولو امیدوار بود که این حرف درست باشد، به خصوص که آمریکایی‌ها همیشه چهره‌ای خندان داشتند. ولی زود متوجه شد که آن‌ها هم در پشت چهرهٔ خندانشان، خصلت زورگویی نهفته و قصد ریاست دارند.
زهرا
به راستی که "زندگی" واژهٔ عجیبی است. زخم‌های روی بدن خیلی زود التیام می‌یابند و کم‌کم که اثر زخم‌ها از بین خواهند رفت، فراموش می‌کنیم که روزی از همین زخم‌ها خون می‌چکید.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
در این دنیا زندگی به عطوفت وابسته نیست، بلکه به خشونت وابسته است. راز بقا تنها در داشتن قدرت و خشونت است.
arash
زندگی با پدر تو تنها یک نتیجه برای من داشت و آن هم این‌که دانستم هیچ چیز به اندازهٔ جذب دو موجود به طرف هم نمی‌تواند آزادی را از آن‌ها سلب کند، زیرا این باعث می‌شود که خود را فراموش کرده و همهٔ حقوق و عزت نفس و آزادی‌مان را از دست بدهیم؛ درست مثل یک تلاش مذبوحانه برای رسیدن به ساحلی که اصلاً وجود ندارد، ساحلی به نام عشق و اگر هم بر فرض محال به آن رسیدی از خودت می‌پرسی آیا ارزشش را داشت؟!...
arash
دنیای ما توسط مردان و برای آن‌ها ساخته شده و ظلم و زورگویی در ضمیرشان نهادینه است. در داستان‌هایی که مردان برای توجیه زورگویی‌های خود ساخته‌اند اولین انسانی که خلق شد موجودی است به اسم «آدم» و بعد از او «حوا» آفریده می‌شود تا آدم را از تنهایی دربیاورد و زندگی‌اش را پر از دردسر سازد. اگر هم به نقاشی‌های درب و دیوار کلیساها دقت کنی می‌بینی که «خدا» از نظر آن‌ها پیرمردی ریش سفید است، نه پیرزنی سپیدموی.
arash
کودک من، زندگی یعنی خستگی، یعنی یک جنگ تکراری که هر روز باید آن را تجربه کنی و برای هر لحظه شادی کوتاه‌مدتش باید تاوان سنگینی بپردازی
operana
با این حال در اوج بدبختی باز هم فکر نمی‌کنم دوست نداشتم به این دنیا بیایم، چون فکر می‌کنم چیزی بدتر از نبودن نیست.
sh ka
کودک من، زندگی یعنی خستگی، یعنی یک جنگ تکراری که هر روز باید آن را تجربه کنی و برای هر لحظه شادی کوتاه‌مدتش باید تاوان سنگینی بپردازی.
sh ka
خنده‌ای دارد بس دلنشین... نمی‌دانم چرا این‌گونه می‌خندد؛ شاید به این علت که پیش از این زیاد گریه کرده است؛ زیرا تنها کسانی که در گذشته‌شان زیاد گریه کرده‌اند می‌توانند قدر لحظات شاد اکنون‌شان را به خوبی بدانند و این‌گونه بخندند.
مریم طباطبایی
در اوج بدبختی باز هم فکر نمی‌کنم دوست نداشتم به این دنیا بیایم، چون فکر می‌کنم چیزی بدتر از نبودن نیست.
BM
تنها دو خواسته از تو دارم: اول این‌که از نعمت به دنیا دعوت شدنت به خوبی استفاده کنی و دوم این‌که زیر بار خفت و خواری نروی... خفت مثل یک حیوان درنده همیشه در کمین ما نشسته و هرروز با چهرهٔ عقل و کمال و مصلحت خود را نمایان می‌کند و به ندرت هستند کسانی که در مقابلش تسلیم نشوند. انسان‌ها وقتی خود را در خطر می‌بینند تن به خفت می‌دهند و به محض این‌که خطر رفع شد، به جایگاه انسانی خود بازمی‌گردند. پس دقت کن که هیچگاه در برابر خطر، انسانیتت را از دست ندهی، حتی اگر ترس تمام وجودت را گرفته باشد. متولد شدن خودش به اندازهٔ کافی خطر دارد: خطر پشیمانی از به دنیا آمدن...
Farshid
یک مرد چگونه می‌تواند احساس یک مادر را درک کند؟! مردها هیچ وقت این حس را تجربه نخواهند کرد و حال باید دید که این برای مردان یک نقص است یا برتری؟!... شاید تا دیروز این‌گونه فکر می‌کردم که یک برتری است، اما امروز مطمئنم که یک نقص بزرگ است؛ چرا که این حس خیلی قشنگ و غرورآفرین است که یک انسان بتواند یک انسان دیگر را در خود پرورش دهد و روحی دیگر را در کنار روح خود بدمد و خود را به جای یک نفر، دو نفر احساس کند. لحظاتی هست که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجی و هیچ عاملی نمی‌تواند این خوشحالی را از تو بگیرد. نه دردهایی که پیش رو داری و نه محدودیت‌هایی که به آن‌ها دچار خواهی شد و نه آزادی‌هایی که از دست خواهی داد، هیچ کدام نمی‌تواند تو را از این حس آرامش‌بخش دور کند.
Farshid
این سؤال اکثر زنهاست که چرا فرزندی به دنیا بیاورم که از گرسنگی و سرما عذاب بکشد یا مورد تحقیر و خیانت واقع شود و یا در اثر یک بیماری یا جنگ از بین برود؟!.... این‌ها مادرانی هستند که به آیندهٔ خوب فرزندشان امیدی ندارند و از کوتاهی عمر و عواقب بدش می‌ترسند. البته شاید آن‌ها حق داشته باشند و شاید هم نه. کسی چه می‌داند؟!.... اما آیا نیستی و عدم بهتر از درد و رنج است؟!... من این‌طور فکر نمی‌کنم؛ چرا که حتی در زمانی‌که بابت تمام دردها و رنج‌ها و ناکامی‌هایم در حال اشک ریختن هستم باز هم فکر می‌کنم زجر کشیدن بهتر از نبودن است و اگر با همین طرز فکر به زندگی و عدم زندگی بیاندیشم، قاطعانه می‌گویم که متولد شدن بهتر از هرگز به دنیا نیامدن است.
Farshid
هزاران سال است که انسان‌ها به امید "فردای بهتر" زادوولد می‌کنند و دل خوش می‌کنند به این که فرزندانشان "فردای بهتری" نسبت به خودشان داشته باشند
mashver

حجم

۸۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۸۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۶
۱۷
صفحه بعد