بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سبکی تحمل ‌ناپذیر هستی ( بار هستی ) | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سبکی تحمل ‌ناپذیر هستی ( بار هستی )

بریده‌هایی از کتاب سبکی تحمل ‌ناپذیر هستی ( بار هستی )

انتشارات:نیکو نشر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۰۱ رأی
۳٫۹
(۱۰۱)
احساس ترس هر احساس و اندیشهٔ دیگری را از میان می‌برد. حالا که به توماس تکیه داده بود
من
همهٔ گرفتاری‌های انسان در این مسئله نهفته است. زمان انسان در یک دایره نمی‌چرخد؛ بلکه مستقیم و رو به جلو می‌رود. به همین دلیل است که انسان‌ها نمی‌توانند شاد باشند: شادی اشتیاق به تکرار است.
من
شاید دلیل اینکه نمی‌توانیم عشق بورزیم این است که مشتاق دوست داشته شدن هستیم؛
من
شاید دلیل اینکه نمی‌توانیم عشق بورزیم این است که مشتاق دوست داشته شدن هستیم؛
من
ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم مطمئن شویم که کدام بخش از رفتارمان با دیگران ناشی از عواطف خودمان ـ یعنی عشق، انزجار، نیکوکاری و سوءنیت ـ است و کدام بخشش ناشی از قدرت پایداری است که میان اشخاص نقش بازی می‌کند.
من
و در نهایت، دستهٔ چهارم، که بسیار هم نادر هستند، افرادی‌اند که زیر نگاهی تخیلی زندگی می‌کنند که وجود خارجی ندارد. این افراد رویاپردازند.
من
دستهٔ سوم، دستهٔ افرادی است که همواره نیاز دارند که زیر نگاه چشمان کسی باشند که به او عشق می‌ورزند.
من
دستهٔ دوم از افرادی تشکیل شده است که نیازی حیاتی به دیده شدن توسط چشم‌های آشنا دارند. آن‌ها میزبان‌های خستگی‌ناپذیر میهمانی‌های عصرانه و شام هستند.
من
همهٔ ما نیاز داریم که دیده شویم. ما می‌توانیم بر مبنای نوع نگاهی که آرزو داریم زیر آن زندگی کنیم، به چهار دسته تقسیم شویم. دستهٔ اول نگاه چشمانی بی‌شمار، یا به دیگر سخن نگاه عموم جامعه را طلب می‌کند.
من
همهٔ ما نیاز داریم که دیده شویم. ما می‌توانیم بر مبنای نوع نگاهی که آرزو داریم زیر آن زندگی کنیم، به چهار دسته تقسیم شویم. دستهٔ اول نگاه چشمانی بی‌شمار، یا به دیگر سخن نگاه عموم جامعه را طلب می‌کند.
من
پسر استالین که خودش را روی سیم‌خاردارهای برق‌دار انداخت؛ زیرا دیگر نمی‌توانست دیدن نزدیک شدن قطب‌های انسانی را تحمل کند، وقتی دیگر تفاوتی میان رفیع و پست، فرشته و مگس، و امر روحانی و نجاست وجود ندارد.
من
پسر استالین که خودش را روی سیم‌خاردارهای برق‌دار انداخت؛ زیرا دیگر نمی‌توانست دیدن نزدیک شدن قطب‌های انسانی را تحمل کند، وقتی دیگر تفاوتی میان رفیع و پست، فرشته و مگس، و امر روحانی و نجاست وجود ندارد.
من
پسر استالین که خودش را روی سیم‌خاردارهای برق‌دار انداخت؛ زیرا دیگر نمی‌توانست دیدن نزدیک شدن قطب‌های انسانی را تحمل کند، وقتی دیگر تفاوتی میان رفیع و پست، فرشته و مگس، و امر روحانی و نجاست وجود ندارد.
من
موقعیت‌هایی وجود دارند که در آن‌ها انسان‌ها محکوم به نمایش‌اند. نبرد آن‌ها با قدرت بی‌صدا (قدرت بی‌صدای آن‌سوی رودخانه و پلیسی که به میکروفون‌های بی‌صدا در دیوارها تبدیل شده است) نبرد گروهی نمایشی است که به یک ارتش حمله کرده است.
من
هیچ‌کدام از ما آن‌قدر قدرت نداریم که به‌طور کامل از کیچ فرار کنیم. مهم نیست که چقدر آن را مسخره می‌کنیم؛ کیچ جزء جدانشدنی موقعیت انسانی است.
من
برادری انسان‌ها روی زمین، تنها بر مبنای کیچ ممکن است.
من
بنابراین ایدئال زیبایی‌شناختی توافق قطعی با هستی، واژه‌ای است که مدفوع در آن انکار شده باشد، و همه به‌نحوی عمل کنند که گویی وجود ندارد. این ایدئال زیبایی‌شناختی کیچ نام دارد. کیچ واژه‌ای آلمانی است که در میانهٔ قرن رمانتیک نوزدهم متولد شد و از آلمان وارد کل ادبیات غرب شد. هرچند که استفاده‌های متعدد از آن، معنای متافیزیکی اصلی‌اش را از میان برد: کیچْ نفی مطلق مدفوع، به معنای حقیقی و تمثیلی کلمه است؛ کیچ هرچیزی را که ضرورتاً در وجود انسانی غیرقابل پذیرش است، از دیدرس خارج می‌کند.
من
توماس با خود اندیشید: وصل کردن رابطهٔ جنسی به عشق عجیب‌ترین فکری است که خالق در سر داشته است.
من
توماس با خود اندیشید: وصل کردن رابطهٔ جنسی به عشق عجیب‌ترین فکری است که خالق در سر داشته است.
من
آیا وقتی یکی ساکت است، دیگری باید صدایش را بالا ببرد؟
من

حجم

۳۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان