بریدههایی از کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی ( بار هستی )
۳٫۹
(۱۰۱)
وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
اسب دریایی
تفاوت یک شخص خودآموخته با یک تحصیلکردهٔ دانشگاه نه در وسعت دانش که در وسعت سرزندگی و اعتمادبهنفس است.
rezghkhah
این بدترین حرفی بود که هرکسی میتوانست به او بگوید!
shokoufeh
ما هیچوقت نمیدانیم چه میخواهیم؛ چون تنها یک زندگی داریم و نه میتوانیم آن را با زندگیهای قبلیمان مقایسه کنیم و نه میتوانیم در زندگیهای پیش رویمان آن را تکمیل کنیم.
rezghkhah
او برای مقابله با دنیای ناهنجاریهایی که پیرامونش را گرفته بود تنها یک سلاح داشت: کتابها
Travis
مردهها مانند کودکان پاک هستند. مهم نیست که زندگی چقدر بیرحم باشد، در گورستان همیشه صلح برقرار است. حتی در دوران جنگ، دوران هیتلر، دوران استالین و دوران اشغال.
اسب دریایی
شخصی که میخواهد جایی را که در آن زندگی میکند، ترک کند، مسلماً شاد نیست.
اسب دریایی
«در سطح دروغی قابلدرک وجود داشت و در عمق، حقیقتی غیرقابل درک.»
k.t
هیچ محکی برای امتحان اینکه کدام تصمیم بهتر است، وجود ندارد؛ زیرا هیچ مبنایی برای مقایسه وجود ندارد. ما زندگی را، همانطور که رخ میدهد و بدون هشدار زندگی میکنیم؛ مثل هنرپیشهای که برای اولین بار نقشش را تمرین میکند. و اگر اولین تمرین برای زندگی خود زندگی باشد، آنگاه زندگی چه ارزشی میتواند داشته باشد؟ به همین دلیل است که زندگی همیشه شبیه به یک طرح است. نه، طرح کلمهٔ مناسبی نیست؛ چون طرحْ نمای کلی یک چیز است، زمینهٔ یک تصویر؛ درحالیکه این طرحی که زندگی ماست، طرحی برای هیچ است، یک نمای کلی بیهیچ تصویری.
کاربر ۸۷۰۷۰۸
مهم نیست که زندگی چقدر بیرحم باشد، در گورستان همیشه صلح برقرار است. حتی در دوران جنگ، دوران هیتلر، دوران استالین و دوران اشغال
mahsa
توماس با خود گفت.Einmal ist keinmal این ضربالمثل آلمانی میگویدآنچه یکبار رخ میدهد، احتمالاً اصلاً رخ نداده است. اگر ما تنها یک زندگی برای زیستن داشته باشیم، احتمالاً اصلاً زندگی نکردهایم.
maryamn75
هرکسی که هدفش چیزی بالاتر باشد، باید انتظار این را داشته باشد که روزی سرگیجه بگیرد. سرگیجه چیست؟ ترس از سقوط است؟ پس چرا حتی وقتی از بالای برجی که مجهز به نردههای محکمی هم هست، باز سرگیجه میگیریم؟ نه! سرگیجه چیزی فراتر از ترس از سقوط است. سرگیجه، ندای خالی بودن زیر پایمان است که ما را اغوا میکند و فریب میدهد؛ سرگیجه تمایل به سقوط است؛ و ما وحشتزده در برابر آن از خود دفاع میکنیم.
کاربر ۸۷۰۷۰۸
۲
اگر هر لحظه از زندگی ما بینهایت بار تکرار شود، پس همانطور که عیسی مسیح به صلیب میخ شده بود، ما نیز به ابدیت میخ شدهایم. این دورنمایی وحشتناک است.
vahid
سابینا دوست داشت به آنها بگوید که پشت کمونیسم، فاشیسم، پشت همهٔ تجاوزها و اشغالها، شری اساسیتر و نافذتر وجود دارد و تصویر آن شر تظاهرات مردمانی است که با مشتهای گرهکرده شعارهای مشخصی را فریاد میزنند. اما میدانست که نمیتواند منظورش را به آنها بفهماند. بنابراین موضوع گفتگو را عوض کرد.
k.t
ما همچنین میتوانیم سرگیجه را سرمستیِ ضعف بنامیم. انسان با آگاهی از ضعفش تصمیم میگیرد بهجای مقاومت کردن، تسلیم شود. او سرمست از ضعف آرزو میکند ضعیفتر شود، آرزو میکند جلوی چشم همه مردم، وسط میدان اصلی شهر، به زمین بیفتد، و آرزو میکند هرچه بیشتر سقوط کند.
کاربر ۸۷۰۷۰۸
وقتی انسان در تاریکی درونی خودش بزرگتر شود، شکل خارجیاش کوچکتر میشود.
Mohammad Ahmadi
رژیمهای تبهکار توسط تبهکاران ایجاد نمیشود، بلکه هواخواهانی که این رژیمها را متقاعد میکنند که آنها تنها راه بهشت را پیدا کردهاند، سازندگان واقعی این رژیمها هستند. آنان با چنان قدرتی از این راه دفاع میکنند که مجبورند بسیاری از مردم را اعدام کنند. بعدها روشن شد که هیچ بهشتی وجود ندارد و طرفداران هم جانی بودهاند.
Travis
او موسیقی را نیروی رهاییبخش میدانست: موسیقی او را از تنهایی، درونگرایی و گردوخاک کتابخانه رها میکرد.
Travis
وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
کاربر ۸۷۰۷۰۸
«در سطح دروغی قابلدرک وجود داشت و در عمق، حقیقتی غیرقابل درک.»
arash
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۵۰%
تومان