چیزی سنگینتر از ترحم وجود ندارد. حتی درد یک انسان هم به سنگینی احساس همان درد توسط دیگری نیست.
من
چیزی سنگینتر از ترحم وجود ندارد. حتی درد یک انسان هم به سنگینی احساس همان درد توسط دیگری نیست.
من
چیزی سنگینتر از ترحم وجود ندارد. حتی درد یک انسان هم به سنگینی احساس همان درد توسط دیگری نیست.
من
چیزی سنگینتر از ترحم وجود ندارد. حتی درد یک انسان هم به سنگینی احساس همان درد توسط دیگری نیست.
من
چیزی سنگینتر از ترحم وجود ندارد. حتی درد یک انسان هم به سنگینی احساس همان درد توسط دیگری نیست.
من
شخصی که میخواهد جایی را که در آن زندگی میکند، ترک کند، مسلماً شاد نیست.
من
توماس با خود گفت.Einmal ist keinmal این ضربالمثل آلمانی میگویدآنچه یکبار رخ میدهد، احتمالاً اصلاً رخ نداده است. اگر ما تنها یک زندگی برای زیستن داشته باشیم، احتمالاً اصلاً زندگی نکردهایم.
من
توماس با خود گفت.Einmal ist keinmal این ضربالمثل آلمانی میگویدآنچه یکبار رخ میدهد، احتمالاً اصلاً رخ نداده است. اگر ما تنها یک زندگی برای زیستن داشته باشیم، احتمالاً اصلاً زندگی نکردهایم.
من
ما زندگی را، همانطور که رخ میدهد و بدون هشدار زندگی میکنیم؛ مثل هنرپیشهای که برای اولین بار نقشش را تمرین میکند. و اگر اولین تمرین برای زندگی خود زندگی باشد، آنگاه زندگی چه ارزشی میتواند داشته باشد؟ به همین دلیل است که زندگی همیشه شبیه به یک طرح است. نه، طرح کلمهٔ مناسبی نیست؛ چون طرحْ نمای کلی یک چیز است، زمینهٔ یک تصویر؛ درحالیکه این طرحی که زندگی ماست، طرحی برای هیچ است، یک نمای کلی بیهیچ تصویری.
maryamn75