بریدههایی از کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی ( بار هستی )
۳٫۹
(۱۰۱)
اگر بازگشت جاویدان سنگینترین بارها باشد، زندگی ما میتواند با سبکی باشکوهش در برابر آن بایستد.
ولی آیا واقعاً سنگینی رقتبار و سبکی باشکوه است؟
نسترن
چطور میتوانیم حکم دهیم که چیزی که در جریان است، بیدوام خواهد بود؟
نسترن
همانطور که حلزون خانهاش را با خود حمل میکند، او نیز روش زندگیاش را با خود حمل میکند.
shokoufeh
همانطور که حلزون خانهاش را با خود حمل میکند، او نیز روش زندگیاش را با خود حمل میکند.
shokoufeh
و در اینجا کارهایی میکرد که کمترین توجهی به آنها نداشت و از این مسئله لذت میبرد. حالا میفهمید وقتی مردم حرفهای را انتخاب میکنند که احساس اضطرار «Es muss sein» درونی را در خود ندارد از چه چیزی خوشحال میشوند؛ و هر روز عصر وقتی کارشان تمام میشود، دیگر بهکلی آن را فراموش میکنند. این اولین باری بود که چنین بیتفاوتی خوشایندی را احساس میکرد. وقتی پشت میز جراحی، کارها درست پیش نمیرفت، ناراحت میشد و نمیتوانست بخوابد
نغمه میلانی
هدفی که به دنبال آن هستیم، همیشه در حجاب است. یک دختر در پی ازدواج است، یعنی بهدنبال چیزی است که اصلاً شناختی از آن ندارد. پسری که در آرزوی شهرت است، هیچ شناختی از اینکه شهرت چیست، ندارد. چیزی که در هر گامی که برمیداریم معنایش را گامبهگام به ما میدهد، همیشه بهطور کلی برایمان ناشناخته است.
نغمه میلانی
اولین خیانت جبرانناپذیر است. بعد از آن در واکنش به آن، زنجیرهای از خیانتهایی به وجود میآید که هرکدام از آنها ما را از خیانت اولیه دور و دورتر میکنند.
نغمه میلانی
(مردمان چک هالهای از بدبختی به دور سر خود داشتند، و سوئیسیان خوب آنها را درک میکردند)
naomi
هر چیزی که خارج از ضرورت رخ میدهد، یعنی چیزی که انتظارش میرود و هر روز تکرار میشود، خاموش است.
naomi
مسئله اصلی این نیست که آنها میدانستند یا نه؛ مسئلهٔ اصلی این است که آیا یک انسان بهصرف ندانستنش بیگناه است یا نه. آیا نادانی که بر تخت شاهی نشسته است، بهصرف نادانیاش از هر مسئولیتی مبراست؟
Shabnam Salami
وحشت یک شوک است، دورهٔ کوری مطلق. وحشت فاقد کوچکترین نشانی از زیبایی است. همهٔ چیزی که میتوانیم ببینیم، نوری نافذ از رویدادی ناشناخته است که چشمانتظارمان است. از دیگر سو، غم مستلزم شناختمان است.
پندار
زمان انسان در یک دایره نمیچرخد؛ بلکه مستقیم و رو به جلو میرود. به همین دلیل است که انسانها نمیتوانند شاد باشند: شادی اشتیاق به تکرار است.
پندار
شاید دلیل اینکه نمیتوانیم عشق بورزیم این است که مشتاق دوست داشته شدن هستیم؛ یعنی بهجای اینکه خودمان را بدون هیچ توقعی به شریکمان تقدیم کنیم و چیزی جز مشارکت از او نخواهیم، چیزی (عشق) را از او طلب میکنیم
پندار
قبلاً گفته بودم که استعاره خطرناک است. عشق هم با یک استعاره شروع میشود. به دیگر سخن، عشق زمانی آغاز میشود که یک زن اولین حرفش را وارد حافظهٔ شاعرانهٔ ما میکند.
پندار
وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
پندار
اما وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
هیچ محکی برای امتحان اینکه کدام تصمیم بهتر است، وجود ندارد؛ زیرا هیچ مبنایی برای مقایسه وجود ندارد. ما زندگی را، همانطور که رخ میدهد و بدون هشدار زندگی میکنیم؛ مثل هنرپیشهای که برای اولین بار نقشش را تمرین میکند. و اگر اولین تمرین برای زندگی خود زندگی باشد، آنگاه زندگی چه ارزشی میتواند داشته باشد؟ به همین دلیل است که زندگی همیشه شبیه به یک طرح است. نه، طرح کلمهٔ مناسبی نیست؛ چون طرحْ نمای کلی یک چیز است، زمینهٔ یک تصویر؛ درحالیکه این طرحی که زندگی ماست، طرحی برای هیچ است، یک نمای کلی بیهیچ تصویری.
بهرام
ما هیچوقت نمیدانیم چه میخواهیم؛ چون تنها یک زندگی داریم و نه میتوانیم آن را با زندگیهای قبلیمان مقایسه کنیم و نه میتوانیم در زندگیهای پیش رویمان آن را تکمیل کنیم.
بهرام
بیایید این افسانهٔ بازگشت جاویدان را وارونه در نظر بگیریم؛ یعنی زندگیای که یکبار و برای همیشه نابود میشود، که دیگر بازنمیگردد، مثل سایه، بیوزن، از پیش مرده؛ و چه این زندگی ترسناک باشد، یا زیبا و یا عالی، ترس، خوبی و زیباییاش هیچ معنایی ندارد.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
نیچه از هتلش در تورین بیرون میآید و اسبی را میبیند که گاریچی با شلاق او را میزند؛ نیچه بهسمت اسب میرود و پیش چشمان گاریچی دستانش را به دور گردن اسب حلقه میکند و میگرید.
این اتفاق در ۱۸۸۹ افتاده است؛ یعنی زمانیکه نیچه خود را از جهان انسانی جدا کرد. یعنی همان زمانی که بیماری ذهنیاش تازه شروع شده بود. ولی بنا به دلایل بسیار، احساس میکنم که این حرکت او، اشارات بسیاری در خود داشته است:
نیچه سعی میکرد که بهخاطر دکارت از اسب عذرخواهی کند. جنون او (یعنی آخرین گسستاش از انسانها) در همان لحظهای آغاز شد که جلوی اسب گریه کرد.
arash
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۵۰%
تومان