بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درون تو طلاست؛ عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می‌کنیم | طاقچه
کتاب درون تو طلاست؛ عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می‌کنیم اثر مسعود لعلی

بریده‌هایی از کتاب درون تو طلاست؛ عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می‌کنیم

۴٫۴
(۲۴)
عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می‌کنیم
Peyvand
طرز خودکشی در هر کس منحصر به خودشه ...! یکی دیگه شیک نمی‌پوشه ... یکی دیگه آرزویی نمی‌کنه ... یکی دیگه به تحصیل ادامه نمی‌ده ... یکی دیگه به خودش نمی‌رسه ... یکی مدام ترانه‌های غمگین گوش می‌ده ... یکی دیگه از خودش عکس یادگاری نمی‌گیره ...! یکی محبت نمی‌کنه ...! یکی دیگه محبت نمی‌پذیره ...! و ... این گونه است که اکثر آدم‌ها در سی‌سالگی می‌میرند و در هشتادسالگی دفن می‌شوند ...!
امیدوارم اندکی کمکم تاثیر...
صورت زیبا روزی پیر، پوست خوب روزی چروک، اندام خوب روزی خمیده، موی زیبا روزی سفید خواهد شد، فقط قلب زیباست که زیبا خواهد ماند.
علیرضا م
مرد دل‌شکسته گفت: «من هرگز چیزی نداشتم؟» خدا: «درسته، تو مالک هیچ‌چیز نبودی!» مرد: «پس من چی داشتم؟» خدا: «لحظات زندگی مال تو بود؛ هر لحظه که زندگی کردی مال تو بود.» زندگی فقط لحظه‌ها هستند. قدر لحظه‌ها را بدانیم و لحظه‌ها را دوست داشته باشی.
MT
فردا که اومد، یه خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشق‌ها. همگی شاخ درآورده بودیم آخه مشقامون رو یا خط می‌زد یا پاره می‌کرد وقتی به من رسید با ناامیدی مشقام رو نشان دادم. دستام می‌لرزید و قلبم به شدت می‌زد. زیر هر مشقی یه چیزی می‌نوشت. خدایا برای من چی می‌نویسه؟ با خطی زیبا نوشت: عالی. باورم نمی‌شد بعد از سه سال این اولین کلمه‌ای بود که در تشویق من بیان شده بود. لبخندی زد و رد شد. سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم. به خودم گفتم هرگز نمی‌گذارم بفهمه من تنبل کلاسم. به خودم قول دادم بهترین باشم ... اون سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همین‌طور سال‌های بعد، همیشه شاگرد اول بودم. وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم. یک کلمه به اون کوچیکی سرنوشت منو تغییر داد. چرا کلمات مثبت و زیبا رو از دیگران دریغ می‌کنیم به ویژه ما مادران، معلمان، استادان، مربیان ...
mrm1990
درخت‌ها می‌میرند؛ عده‌ای عصا می‌شوند و دستی را می‌گیرند؛ عده‌ای تبر می‌شوند بر نسل خویش؛ عده‌ای چوب کبریت می‌شوند برای سوزاندن تبار خود و عده‌ای تخته‌سیاه می‌شوند برای تعلیم اندیشه‌ها.
محمد میرحسینی
امروز دختر کوچولوی من درس عجیبی به من داد. با مداد شمعی نصف مبل کرم‌رنگ نشیمن را سیاه کرده بود. وقتی متوجه شدم صدایش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم: «عزیزم من این‌جا چیزهای ناراحت‌کننده‌ای می‌بینم. به نظرت باید چه کار کنم؟» خیلی خونسرد سری تکان داد و گفت: «خب پاکش کن. اگه پاک نمی‌شه چشمات رو ببند!» به همین سادگی! تمام فلسفهٔ آرامش رو در همین جملهٔ کوتاه به من مادر پرادعا و مثلاً تحصیلکرده یادآوری کرد وآموخت. «پاکش کن، اگه پاک نمیشه چشمات رو ببند.» و من فکر می‌کنم به تمام مشکلاتی که با این قاعدهٔ ساده می‌شود مواجه شد، ولی به بدترین شکل با آن‌ها کلنجار رفتم؛ و حالا قانون زندگی من این شد: «پاکش کن، اگه پاک نمی‌شه چشمات رو ببند.»
وهب حسینی
چرا وقتی انجام دادن پروژه‌ای را یک‌ساله تعریف می‌کنیم در یک سال انجام می‌شود و اگر همان را هشت ماه تعیین می‌کنیم در هشت ماه انجام می‌شود؟ چرا وقتی برای انجام دادن کاری یک‌ساعته سه ساعت وقت داریم انجام دادن آن سه ساعت طول می‌کشد؟ پاسخ همهٔ این سؤالات در «قانون پارکینسون» نهفته است. براساس قانون پارکینسون در مدیریت: «ذهنْ کار را به مدت زمانی که به آن اختصاص داده شده کش می‌دهد.» در واقع می‌توان این گونه بیان کرد، براساس قانون پارکینسون: وقت بیشتر = اتلاف وقت بیشتر کارمند بیشتر = بیکاری بیشتر دخل بیشتر = خرج بیشتر
امیدوارم اندکی کمکم تاثیر...
بزرگی می‌گفت: یک وقت، جلوی شما یک سبد سیب می‌آورند. شما اول برای کناری‌تان برمی‌دارید، دوباره بعدی را به نفر بعدی می‌دهید ... دقت کنید! تا زمانی که برای دیگران برمی‌دارید، سبد مقابل شما می‌ماند؛ ولی حالا تصور کنید همون اول برای خود بردارید، میزبان سبد را به طرف نفر بعد می‌بَرَد! نعمت‌های خدا این‌طور است؛ با بخششْ سبد را مقابل خود نگه دارید.
Mina Hoseiny
نیمهٔ خالی لیوان مایک: «تو یه روانی هستی و من عاشقم ...» آبی: «من روانی نیستم!» مایک: «من الان بهت گفتم عاشقتم، ولی تو فقط واژهٔ روانی رو شنیدی، این نشونهٔ آدم‌های روانیه!» ما آدم‌ها عادت کردیم که امواج منفی رو زودتر از امواج مثبت جذب کنیم. همیشه از غم‌ها می‌نالیم، ولی به همون اندازه از شادی‌ها، خوشحالی‌مون رو بروز نمی‌دیم ... باید یاد بگیریم که امواج منفی را پس بزنیم. «از کتابِ حقیقت زشت، رابرت لوکتیک»
mrm1990
فیلم خودتان را بگیرید و بگذارید جلوی خودتان، ببینید می‌خواهید این فیلم را جلوی همه پخش کنند؟ با فرزندم چطور برخورد کردم؟ با همسرم چگونه حرف زدم؟ اگر حاضر نیستی این فیلم را بقیهٔ مردم ببینند، یعنی خوب نیستی! این یک تعریف از تقواست که تمام اعمالت را روی سرت بگذاری و بروی بازار، دوری بزنی و شرمنده نشوی. «منسوب به الهی قمشه‌ای» اگر از زندگی‌ات فیلمی می‌ساختند اسم آن را چه می‌گذاشتید؟
Mina Hoseiny
سخنی که بازگو نشود، نظری که بیان نشود، احساسی که ابراز نشود، رنجشی که منعکس نشود، نیازی که برآورده نشود، باری است که سنگینی آن شانه‌هایت را در درازمدت خُرد خواهد کرد ... مسعود لعلی
محمد میرحسینی
زندگی مانند چیست؟ زندگی مانند یک پتوی کوتاه است آن را بالا می‌کشید، انگشت شستتان بیرون می‌زند؛ آن را پایین می‌کشید شانه‌هایتان از سرما می‌لرزد آدم‌های وسواسی، مدام در حال تست اندازهٔ پتو هستند و زندگی را نمی‌فهمند، ولی آدم‌های شاد زانوهای خود را کمی خم می‌کنند و شب راحتی را سپری می‌کنند.
وهب حسینی
مردی تعریف می‌کرد که با دو دوستش به جنگل‌های آمازون رفته بود و در آن‌جا گرفتار قبیلهٔ زنان وحشی شدند و آن‌ها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: «زن‌های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آن‌ها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته‌های دو دوستم را انجام دادند و آن‌ها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آن‌ها گفتم: ‘‘لطفاً زشت‌ترین شما مرا بکشد!’’»
محمد میرحسینی
او دو لیوان برداشت. در یکی از لیوان‌ها آب مقطر و در لیوان دومی الکل ریخت. سپس یک کرم خاکی را در لیوان آب مقطر انداخت. کرم آرام آرام شنا کرد و خود را به سطح آب رساند. آن‌گاه یک کرم خاکی دیگر داخل لیوان محتوی الکل خالص انداخت. کرم پیش روی همه تکه تکه شد. دکتر رو به جمعیت کرد و پرسید چه نتیجه‌ای می‌توانند از این آزمایش بگیرند. یکی از حضار جواب داد: «اگه الکل بخورید، کرم وارد معدهٔ شما نمی‌شود!» هنگامی که چیزی را، چه خوب و چه بد، باور داریم، سعی می‌کنیم به همه چیز از همان منظر نگاه کنیم. ما همان حرفی را می‌شنویم که خواهان شنیدنش هستیم و بر همان اساس نیز استنباط می‌کنیم، تا این‌که شکل عادت به خود بگیرد. مهم آن است که برای اتخاذ تصمیم عاقلانه، بر تمامی زوایای یک رخداد دقیق شویم.
Mina Hoseiny
در حسرت گذشته ماندن ... چیزی جز از دست دادن امروز نیست! تو فقط یک بار هجده‌ساله خواهی بود، یک بار سی‌ساله ... یک بار چهل‌ساله ... و یک بار هفتادساله ... در هر سنی که هستی، روزهایی بی‌نظیر را تجربه می‌کنی، چرا که مثل روزهای دیگر، فقط یک بار تکرار خواهد شد ... هر روز از عمر تو زیباست، و لذت‌های خودش را دارد ... به شرط آن‌که زندگی کردن را بلد باشی.
امیدوارم اندکی کمکم تاثیر...
هفت تابلوی موفقیت در اتاقتان تابلوی سقف: اهداف بلند داشته باش. تابلوی ساعت: هر دقیقه با ارزش است. تابلوی آیینه: قبل از هر کاری بازتاب آن را بیندیش. تابلوی پنجره: به دنیا بنگر. تابلوی دریچهٔ کولر: خونسرد باش. تابلوی تقویم: به‌روز باش. تابلوی در: در راه هدف‌هایت، سختی‌ها را هل بده و کنار بزن.
mrm1990
نیمهٔ خالی لیوان مایک: «تو یه روانی هستی و من عاشقم ...» آبی: «من روانی نیستم!» مایک: «من الان بهت گفتم عاشقتم، ولی تو فقط واژهٔ روانی رو شنیدی، این نشونهٔ آدم‌های روانیه!» ما آدم‌ها عادت کردیم که امواج منفی رو زودتر از امواج مثبت جذب کنیم. همیشه از غم‌ها می‌نالیم، ولی به همون اندازه از شادی‌ها، خوشحالی‌مون رو بروز نمی‌دیم ... باید یاد بگیریم که امواج منفی را پس بزنیم. «از کتابِ حقیقت زشت، رابرت لوکتیک»
Mina Hoseiny
این یک تعریف از تقواست که تمام اعمالت را روی سرت بگذاری و بروی بازار، دوری بزنی و شرمنده نشوی. «منسوب به الهی قمشه‌ای»
آقا سعید
من زندگی خودم را می‌کنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت می‌شوم. چاقم، لاغرم، قدبلندم، کوتاه‌قدم، سفیدم، سبزه‌ام. همه به خودم مربوط است. مهم بودن یا نبودن را فراموش کن. روزنامهٔ روز شنبه زبالهٔ روز یکشنبه است. زندگی کن به شیوهٔ خودت با قوانین خودت با باورها و ایمان قلبی خودت. مردم دلشان می‌خواهد موضوعی برای گفت‌وگو داشته باشند، برایشان فرقی نمی‌کند چگونه هستی. هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند.
Samira Keshavarz

حجم

۱۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد