بریدههایی از کتاب درون تو طلاست؛ عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی میکنیم
۴٫۴
(۲۵)
تأمل: میدانید بغرنجتر از اینکه کسی انسانی را زشت ببیند چیست؟
این است که آدمی خودش را قبول نداشته باشد به حدی که خود را نازیبا و حقیر بپندارد.
آیا از بدن خود راضی هستید؟
قد، وزن، چهره، رنگ پوست و کیفیت اندام بدن چیزی است که طبیعت و ژنتیک به ما عطا کرده و ما نقشی در آن نداریم.
.
ریاضیات چطور است؟
میخواهم یک مسئلهٔ بسیار ساده را حل کنی.
ترسهایت را اندازه بگیر به یک عدد میرسی،
آن را از مقدار تواناییهایت کم کن.
آنچه به جا میماند سهم تو از زندگی است.
ترس منهای توانایی مساوی با میزان دستاوردهای شخصی.
مسعود لعلی
.
افرادی از سازمانتان که به صورت سازنده از شما انتقاد میکنند، نیروهای باارزشی هستند. آنها را از خود طرد نکنید؛ بلکه این قابلیت آنها را در جهت و مسیر رشد سازمان هدایت کنید و از فکر و توانایی تحلیل آنها، در بررسی مسائل سازمانی استفاده کنید.
.
وظایف جاری، دلمشغولیها و مدلهای ذهنی ما، چشمبندهایی به وجود میآورند که باعث میشوند میدان دید و دقت ما محدود شوند و نتوانیم پدیدهها و تغییرات محیطی اطرافمان را ببینیم یا درک کنیم.
.
براساس قانون پارکینسون در مدیریت:
«ذهنْ کار را به مدت زمانی که به آن اختصاص داده شده کش میدهد.»
.
فیلم خودتان را بگیرید و بگذارید جلوی خودتان،
ببینید میخواهید این فیلم را جلوی همه پخش کنند؟
با فرزندم چطور برخورد کردم؟
با همسرم چگونه حرف زدم؟
اگر حاضر نیستی این فیلم را بقیهٔ مردم ببینند، یعنی خوب نیستی!
این یک تعریف از تقواست که تمام اعمالت را روی سرت بگذاری و بروی بازار، دوری بزنی و شرمنده نشوی.
«منسوب به الهی قمشهای»
.
فراموش نکنیم که اکثر انسانها، توانمندیهایی بیشتر از آنچه بروز میدهند دارند؛ هنر یک مدیر این است که این توانمندیها را حتیالمقدور، از قوه به فعل درآورد و تقویت کند
.
یک مدیر باید کارمندانش را به عنوان نیروهایی که توانمند هستند به رسمیت بشناسد و با آنان همانند نیروهای حرفهای و کارآمد رفتار کند.
.
افراد تمایل دارند در نظر دیگران، توانمند جلوه کنند و در عمل نیز ثابت کنند که توانمند هستند. آنها تمایل دارند انتظاراتی که دیگران از ایشان دارند را برآورده کنند تا تصویر ذهنی دیگران نسبت به آنان، مثبت باشد
.
در حسرت گذشته ماندن ...
چیزی جز از دست دادن امروز نیست!
تو فقط یک بار هجدهساله خواهی بود،
یک بار سیساله ...
یک بار چهلساله ...
و یک بار هفتادساله ...
در هر سنی که هستی،
روزهایی بینظیر را تجربه میکنی،
چرا که مثل روزهای دیگر،
فقط یک بار تکرار خواهد شد ...
هر روز از عمر تو زیباست،
و لذتهای خودش را دارد ...
به شرط آنکه زندگی کردن را بلد باشی.
.
«چرا همه خوشبخت هستند جز من؟»
استاد: «زیرا آنها یاد گرفتهاند تا خوبی و زیبایی را همهجا ببینند.»
«چرا من خوبی و زیبایی را همهجا نمیبینم؟»
«زیرا آنچه را نتوانی در درون خود ببینی در بیرون نیز نمیتوانی.»
.
در دنیا زندانی بزرگ وجود دارد
که مخوفترین سلولهای جهان در آن موجود است،
و زندانیان آن توان فرار از آن را هرگز نخواهند یافت.
زندانبان آن، این نگرش است:
«مردم دربارهٔ من چه فکر میکنند؟»
دیوارهای ضخیم آن از مصالح بتنی چون: «مهرطلبی»، «ترس از قضاوت»، «ترس از تأیید نشدن» ساخته شده است.
دروازهٔ عبورناپذیرش این نگرش است:
«در نگاه مردم، چگونه به نظر میرسم؟»
احسان رضاپور
زندگی مانند چیست؟
زندگی مانند یک پتوی کوتاه است
آن را بالا میکشید، انگشت شستتان بیرون میزند؛
آن را پایین میکشید شانههایتان از سرما میلرزد
آدمهای وسواسی،
مدام در حال تست اندازهٔ پتو هستند و زندگی را نمیفهمند،
ولی آدمهای شاد
زانوهای خود را کمی خم میکنند و شب راحتی را سپری میکنند.
«ماریون هاوارد»
عاطفه
اگر خری به جایگاه رفیع و پُست مهمی برسد، هم آنجا را خراب میکند و هم خودش را میکشد.
احسان رضاپور
امروز دختر کوچولوی من درس عجیبی به من داد.
با مداد شمعی نصف مبل کرمرنگ نشیمن را سیاه کرده بود. وقتی متوجه شدم صدایش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم: «عزیزم من اینجا چیزهای ناراحتکنندهای میبینم. به نظرت باید چه کار کنم؟»
خیلی خونسرد سری تکان داد و گفت: «خب پاکش کن. اگه پاک نمیشه چشمات رو ببند!»
به همین سادگی! تمام فلسفهٔ آرامش رو در همین جملهٔ کوتاه به من مادر پرادعا و مثلاً تحصیلکرده یادآوری کرد وآموخت.
«پاکش کن، اگه پاک نمیشه چشمات رو ببند.»
احسان رضاپور
پیگمالیون و اصل مدیریتی
این یک افسانهٔ یونانی است: «پیگمالیون»، مجسمهسازی از قبرس بود. زمانی او مجسمهٔ یک زن را ساخت و شیفتهٔ اثر خود شد آنقدر که او را میپرستید. سرانجام، مجسمهٔ بیجان، تحت تأثیر پیگمالیون زنده شد و آن دو با یکدیگر ازدواج کردند. امروزه «پیگمالیون»، نه فقط یک شخصیت خیالی در یونان باستان، که یک اصطلاح روانشناسی و مدیریتی است. خلاصه اصل پیگمالیون در روانشناسی این است: افراد تمایل دارند در نظر دیگران، توانمند جلوه کنند و در عمل نیز ثابت کنند که توانمند هستند. آنها تمایل دارند انتظاراتی که دیگران از ایشان دارند را برآورده کنند تا تصویر ذهنی دیگران نسبت به آنان، مثبت باشد. این اصل در مدیریت اینگونه عملیاتی میشود:
کاربر ۱۵۶۷۴۴۷
فیلم خودتان را بگیرید و بگذارید جلوی خودتان،
ببینید میخواهید این فیلم را جلوی همه پخش کنند؟
با فرزندم چطور برخورد کردم؟
با همسرم چگونه حرف زدم؟
اگر حاضر نیستی این فیلم را بقیهٔ مردم ببینند، یعنی خوب نیستی!
این یک تعریف از تقواست که تمام اعمالت را روی سرت بگذاری و بروی بازار، دوری بزنی و شرمنده نشوی.
«منسوب به الهی قمشهای»
اگر از زندگیات فیلمی میساختند اسم آن را چه میگذاشتید؟
فرامرز میرشکار
زندگی مانند چیست؟
زندگی مانند یک پتوی کوتاه است
آن را بالا میکشید، انگشت شستتان بیرون میزند؛
آن را پایین میکشید شانههایتان از سرما میلرزد
آدمهای وسواسی،
مدام در حال تست اندازهٔ پتو هستند و زندگی را نمیفهمند،
ولی آدمهای شاد
زانوهای خود را کمی خم میکنند و شب راحتی را سپری میکنند.
فرامرز میرشکار
امروز دختر کوچولوی من درس عجیبی به من داد.
با مداد شمعی نصف مبل کرمرنگ نشیمن را سیاه کرده بود. وقتی متوجه شدم صدایش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم: «عزیزم من اینجا چیزهای ناراحتکنندهای میبینم. به نظرت باید چه کار کنم؟»
خیلی خونسرد سری تکان داد و گفت: «خب پاکش کن. اگه پاک نمیشه چشمات رو ببند!»
فرامرز میرشکار
۹. فروشندگان معمولی میگویند: «این بخش به من مربوط نمیشود.»
فروشندگان نابغه میگویند: «من با کمال میل شما را پیش کسی میبرم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»
۱۰. فروشندگان معمولی میگویند: «ما الان این کالا را تمام کردهایم.»
فروشندگان نابغه میگویند: «الان از این کالا در فروشگاه نداریم، اما روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفاً نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»
mrm1990
حجم
۱۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۶۴,۰۰۰
تومان