بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دروغگویی روی مبل | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دروغگویی روی مبل

بریده‌هایی از کتاب دروغگویی روی مبل

انتشارات:صبح صادق
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۷ رأی
۴٫۲
(۲۲۷)
تا حالا به این موضوع فکر کردی که وقتی برای اولین بار یه مریض رو می‌بینی، تشخیص دادن چقدر راحت‌تره، در حالی که هرچه بیشتر بیمارتو بشناسی این کار سخت‌تر می‌شه؟
tazi
عمل موفقیت‌آمیز بود، ولی بیمار مُرد.
tazi
تقریباً یک جلسه‌ی کامل رو برای جزئیات کارهایی که با درمانگرهای قبلی‌اش انجام داده بود، صرف کردم. وقتی با یه بیمار سخت رو به رو هستی، این همیشه یه استراتژی خوبه، دکتر لَش. باید بفهمی که قبلی‌ها چطوری با بیمار کار کردن و سعی کنی از اشتباهات اونا اجتناب کنی. این حرف چرند رو که می‌گه بیمار برای درمان آماده نیست، فراموش کن! این درمانه که برای بیمار آماده نیست. اما باید اون‌قدر خلاق و شجاع باشی که برای هر بیمار، یه درمان جدید درست کنی.
tazi
من پیشنهاد دادم که برای هر بیمار یه درمان جدید خلق کنیم، چرا که باید مفهوم منحصر به فرد بودن هر بیمار رو جدی بگیریم و باید برای هر کدوم از بیمارا یه روان‌درمانی منحصر به فرد بسط بدیم.
tazi
کارل راجرز می‌گفت: “وقتتون رو برای تربیت یه درمانگر تلف نکنین، بهتره اون زمان رو واسه انتخاب یه درمانگر صرف کنین.”
tazi
زیست‌شناسان دریایی به راحتی می‌توانند ماهی‌های نر و ماده را شناسایی کنند: آن‌ها صرفاً شنای ماهی ماده را نگاه می‌کنند و می‌بینند که این ماهی ماده چگونه الگوهای شنای اکثر ماهی‌های نر - البته تقریباً همه‌ی ماهی‌های نر - را مختل می‌کند. این است قدرت زیبایی ماهی یا انسان مؤنث! شگفت‌آور است! لورا که تازه دبیرستانش تمام شده است، صرفاً به جاستین گفته است که وقتش رسیده است و او هم اطاعت کرده است. در حالی که او، ارنست لَش، یک درمانگر بااستعداد و بسیار بااستعداد، پنج سال از عمرش را هدر کرده بود تا جاستین را به جدایی ترغیب کند.
vahedi84
پدر و مادر خوب کسانی هستند که به کودکانشان اجازه می‌دهند تا شخصیت پیدا کنند، خودمختار شوند و بتوانند از آن‌ها جدا شوند
هانا
علم به هیچ وجه نمی‌تونه به من اثبات کنه که امرِ غیراخلاقیْ اخلاقیه.
هانا
روانکاوی یک کوشش محلی و مخصوص یهودی‌ها نیست. حقایق شرق هم باید به اندازه‌ی حقایق غرب شناسایی و پذیرفته بشن.
هانا
خانواده‌ی فروید در یه محله‌ی کوچک یهودی نماینده‌ی اقلیت کوچکی از انسانیته. برای مثال، فرهنگ خود من رو در نظر بگیر. به ازای هر خانواده‌ی یهودی روی زمین هزارها خانواده‌ی مسلمون وجود داره. روانکاوی هیچ چیزی در مورد این خانواده‌ها و این بیمارا نمی‌دونه. هیچ چیزی در مورد نقش متفاوت و غرورآمیز پدر و هیچ چیزی در مورد میل ناخودآگاه و عمیق به پدر بودن، به رسیدن به آرامش و امنیت پدر و به یکی شدن با پدر نمی‌دونه
هانا
علم روان‌درمانی تقریباً صد سال قدمت داره ...» «علم؟ شوخی می‌کنی؟ روان‌درمانی به اندازه‌ی کیمیاگری علمه، شایدم کمتر از اون!»
هانا
هدف درمان اینه که خودت پدر و مادر خودت بشی. فکر کنم چنین چیزی رو می‌شه در مورد مشاوره هم گفت. هدف این جلسات مشاوره‌ای اینه که خودت مشاور خودت بشی.
هانا
اون با ضعفش زندگی تو رو کنترل کرده. اگه وقت و انرژی‌تو روی انتقام گرفتن از اون بذاری، بازم این کنترل کردن ادامه پیدا می‌کنه.» نورما هم تأیید ک
هانا
«ولی داشتن احساسات قوی نسبت به یه بیمار یه چیزیه و عمل کردن مطابق اون احساسات، یه چیز دیگه. و من با این مسئله می‌جنگیدم - مدام خودم رو تحلیل می‌کردم؛ با تعدادی از دوستام مشورت می‌کردم و سعی می‌کردم توی جلسات این مسئله رو رسیدگی کنم.
Moha
اگه بتونی چرخه‌ی رفتارهای خودویرانگرو به هم بزنی - مهم نیست چطور این کارو بکنی - کار مهمی کردی. اولین گام اینه که باید دایره‌ی شوم تنفر از خود و خودویرانگری رو قطع کنی و بعد باید تنفر از خود رو از شرم موجود در رفتار فرد بیرون بکش
هانا
«بِل بدون این‌که به خودش زحمت بده و چشمش رو از روی بافتنی‌اش برداره گفت: “چاپلین، کسینجر، پیکاسو، هومبرت هومبرت و لولیتا.”
mhzm
آن‌هایی که شفابخش نومیدی بودند. در بالاترین سطح و دورتر از بقیه، نیاکانی ایستاده بودند که پیکرهای آسمانی‌شان به سختی رؤیت می‌شد: عیسای مسیح، بودا و سقراط. پایین‌تر از آن‌ها و کمی نزدیک‌تر، پیشروان بزرگ بودند که چهره‌هایشان کمی متمایزتر بود: نیچه، کی‌یرکگور، فروید و یونگ. و از آن‌ها نزدیک‌تر پدربزرگ‌های روان‌درمانی: آدلر، هورنی، سالیوان، فروم و چهره‌ی شیرین و خندان شاندور فِرِنتْزی
mhzm
برای آدمایی که با هم صمیمی می‌شن، دیگه برگشتن به یه رابطه‌ی عادی، تقریباً محاله.
افسانه
اگه بتونی چرخه‌ی رفتارهای خودویرانگرو به هم بزنی - مهم نیست چطور این کارو بکنی - کار مهمی کردی. اولین گام اینه که باید دایره‌ی شوم تنفر از خود و خودویرانگری رو قطع کنی و بعد باید تنفر از خود رو از شرم موجود در رفتار فرد بیرون بکشی.
محسن
کَرول گفت: «پدربزرگ من در ناپل متولد شد. چیزی زیادی ازش یادم نمی‌یاد، جز این‌که شطرنج بازی کردن رو بهم یاد داد. هر بار که بازی‌مون تموم می‌شد و مهره‌ها رو توی جعبه‌ش می‌ذاشتیم، یه چیز بهم می‌گفت، هنوز صدای آرومش توی گوشمه: “می‌بینی کَرول! زندگی مثل شطرنجه: وقتی بازی تموم می‌شه، همه‌ی مهره‌ها - پیاده‌ها، شاه‌ها و وزیرها - همه به یک جعبه برمی‌گردن.”
محبوب

حجم

۶۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

حجم

۶۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان