بریدههایی از کتاب قلعه حیوانات
۴٫۵
(۵۲۴)
شایع بود که او هر شب در تاریکی به مزرعه میآمد و مرتکب انواع و اقسام کارهای زشت میشد. غَله دزدی، واژگونی سطل شیر، لگدمال کردن بذرها و جویدن جوانهٔ درختهای میوه. یه جورایی رسم شده بود که هر وقت خرابکاری پیش میآمد، به اسنوبال ربطش میداند. اگر شیشه پنجرهای میشکست و یا راه آبی مسدود میشد، میگفتند که این کار، کار اسنوبال است. حتی زمانی که کلید انبار آذوقه گم شد، تمام حیوانات مزرعه بر این عقیده بودند که اسنوبال آن را در چاه انداخته است. حتی بعد از آن که کلید را زیر کیسهٔ آذوقه پیدا کردند، همچنان بر اعتقاد خود باقی بودند. مادهگاوها میگفتند که اسنوبال شبها مخفیانه آنها را در عالم خواب میدوشد و همچنین میگفتند که موشهای صحرایی که در زمستان دردسر درست میکردند هم با اسنوبال همدستند.
usofzadeh.ir
حیوانات وقتی شلاقها را در آتش دیدند، به شدت شاد شدند و به جستوخیز در آمدند.
usofzadeh.ir
او نماد پرچم را اینگونه توضیح میداد که رنگ سبز نشانه مزارع سرسبز انگلستان است و سُم و شاخ علامت حکومت آیندهٔ حیوانات که پس از منقرض شدن نسل بشر، بر پا خواهد شد.
شمع'
اسکوئیلر از روی قطعهٔ کاغذی دراز، که با یکی از پاهای جلویش آن را نگه میداشت، برایشان از گسترش کار و اینکه تولید مواد غذایی دویست درصد، سیصد درصد و حتی پانصد درصد افزایش یافته میخواند و حیوانات هم دلیلی برای رد کردن گفتههای او نداشتند، مخصوصاً که دیگر آنها به طور کامل از شرایط زندگیشان پیش از انقلاب چیزی به خاطر نداشته و فکر میکردند که با این روش که پیش میروند، در آینده کمتر کار خواهند کرد؛ هرچند که بعضی از روزها دلشان میخواست که آمار کمتری از پیشرفت به خوردشان میدادند و در عوض جیرهیغذاییشان بیشتر میشد.
Marzieh.T
این بشر تنها مخلوقی است که بدون هیچ تولیدی، فقط مصرف میکند، نه شیر دارد و نه تخم میکند. او به حدی ضعیف است که نمیتواند گاوآهن بکشد
سقراط
نمیتوانستند تشخیص دهند که کدامیک حیوان است و کدامیک انسان! دیگر ممکن نبود که یکی را از دیگری تمیز دهند. آدمها شبیه خوکها بودند و خوکها شبیه آدمها!
sayna.s
همیشه خوکها تصمیم میگرفتند و سایر حیوانات حقی برای تصمیم گرفتن نداشتند؛ ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.
احسان رضاپور
همیشه خوکها تصمیم میگرفتند و سایر حیوانات حقی برای تصمیم گرفتن نداشتند؛ ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.
Zeinab
همهٔ حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند.
donye.book
- دوستان من مطمئن هستم که همهٔ حیوانات از جانفشانی دوستمان ناپلئون که حالا مسئولیت بیشتری بر عهدهاش است و کار بیشتری انجام میدهد، قدردانی میکنند. تصور نکنید که مدیریت لذتبخش است، بلکه درست بر خلاف تصور شما، کاری بسیار دقیق و پرمخاطره است. هیچکس به اندازهٔ دوستمان ناپلئون به تساوی حیوانات معتقد نیست. او بسیار خوشحال هم میشد که احتیاجات شما را به خودتان واگذار کند، اما ممکن است که شما به غلط تصمیمگیری کنید و شرایط خودتان را خراب کنید. فرض کنید شما تصمیم بگیرید از خوابهای طلایی اسنوبال، که میدانیم دست کمی از یک جنایتکار ندارد، دربارهٔ آسیاب بادی پیروی کنید. تکلیف ناپلئون چه میشود؟ خودتان دیدید که او در جنگ گاودانی شجاعانه جنگید...
یکی از حیوانات گفت:
- شجاعت تنها کافی نیست. وظیفهشناسی و اطاعت و تفکر هم اهمیت دارد.
اسکوئیلر گفت:
- اما در خصوص جنگ گاودانی مطمئن هستم، که زمانی متوجه مبالغه در نقش اسنوبال میشویم. دوستان! «انضباط آهنین» شعار امروز ماست. با یک قدم اشتباه، تسلط دشمن بر زندگی ما میآید. آیا شما دوستدار برگشت جونز هستید؟
محمد
تربیت جوانان ارزشش بیشتر از کارهایی است که برای بزرگسالان انجام میدهیم.
ohammad[/\]
فرمانی صادر شد که شب تولد ناپلئون، همچون دو سالگرد دیگر، هر ساله تیر شلیک شود. دیگر او را با نام تنهای ناپلئون صدا نمیکردند و به او عناوین دیگری همچون «بزرگ حیوانات»، «رفیق جوجه اردکها»، «پدر حیوانات»، «دشمن بشر»، «حامی گوسفندان»، «منجی پرندگان» و امثال آن میدادند.
اسکوئیلر هم در سخنرانیهای پرآبوتابش، اشک میریخت و از درایت، ذکاوت، خوشقلبی و عشق سرشار ناپلئون به حیوانات و حتی به حیواناتِ مَحروم سایر مزارع، سخن میراند. آنها حیوانات را عادت داده بودند که تمام اتفاقات موفقیتآمیز را به حساب هدایت خوب ناپلئون بگذارند. گاهی شنیده میشد که مرغی به مرغ دیگر میگوید که در اثر هدایت خوب ناپلئون، من در شش روز پنج تخم کردهام و یا دو گاوی که از استخر آب مینوشیدند، میگفتند که بر اثر توجهات ناپلئون، آب چقدر خوشطعم و گوارا شده است.
Naz_stt
بعد از فراگیری، گوسفندان چنان علاقمند به این شعار شده بودند که هر وقت فرصت داشتند، مدت طولانی این شعار را تکرار میکردند تا خسته میشدند.
مهرنوش آیرم
هیچ کدام از حیوانات در انگلستان مزهٔ خوشبختی و فراغت و آسودگی را از یک سالگی به بالا نچشیدهاند.
Mehrdad Kamali
در جنگ هیچ دلسوزی نیست، جنگ همین است.
☾Natsuki✶
همچنین فرمانی صادر شد که شب تولد ناپلئون، همچون دو سالگرد دیگر، هر ساله تیر شلیک شود. دیگر او را با نام تنهای ناپلئون صدا نمیکردند و به او عناوین دیگری همچون «بزرگ حیوانات»، «رفیق جوجه اردکها»، «پدر حیوانات»، «دشمن بشر»، «حامی گوسفندان»، «منجی پرندگان» و امثال آن میدادند.
اسکوئیلر هم در سخنرانیهای پرآبوتابش، اشک میریخت و از درایت، ذکاوت، خوشقلبی و عشق سرشار ناپلئون به حیوانات و حتی به حیواناتِ مَحروم سایر مزارع، سخن میراند. آنها حیوانات را عادت داده بودند که تمام اتفاقات موفقیتآمیز را به حساب هدایت خوب ناپلئون بگذارند
Zahra_Shahmohammadi
همهچیز به همان نحوی است که همیشه بوده و سالهای بعد هم به همین وضع خواهد ماند و این است قانون زندگی؛
Naghme
آنها به خوبی فهمیده بودند که تلاشهایشان به نفع خودشان است و برای نسل آیندهٔ خودشان میماند، نه به نفع یک دسته بَشر دزد و تنبل.
sepide
او ادعا میکرد که سرزمین عجیبی وجود دارد به نام تپهٔ شیرینی که خانهٔ تمام حیوانات پس از مرگ آنجاست.
او میگفت که مکان این سرزمین در آسمان، کمی بالاتر از ابرهاست و آنجا هر هفت روز هفته، یکشنبه است و ایام هفته همیشه تعطیلاند و تمام سال شبدر وجود دارد و بر درختها و پرچینها، نبات و شکلات و شیرینی میروید.
sepide
اما با این حال بعضی از آنها به سرزمین تپهٔ شیرینی معتقد بودند و خوکها برای اینکه به آنها بفهمانند که چنین جایی وجود ندارد، مجبور به بحث و استدلال بودند.
sepide
حجم
۱۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰۵۰%
تومان