بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدر پولدار، پدر بی‌پول | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدر پولدار، پدر بی‌پول

بریده‌هایی از کتاب پدر پولدار، پدر بی‌پول

۴٫۰
(۱۰۵)
پدر پول‌دار درحالی‌که داشت صبرش را از دست می‌داد گفت: «مرا به علت مشکلاتت مقصر ندان».
یاس
«افراد طبقهٔ فقیر و متوسط جامعه برای پول کار می‌کنند؛ درحالی‌که این پول است که برای افراد طبقهٔ ثروت‌مند کار می‌کند».
کاربر ۴۵۷۱۳۸۷
بیش‌تر نوجوانان پیش از این‌که دبیرستان را تمام کنند، کارت اعتباری دریافت می‌کنند؛ درحالی‌که هرگز دوره‌ای دربارهٔ پول و نحوهٔ سرمایه‌گذاری آن نگذرانده‌اند. چه برسد به این‌که دربارهٔ چگونگی کاربرد «سود مرکب» در کارت‌های اعتباری اطلاعاتی داشته باشند.
Artemis
آن‌که گذشته را در اختیار دارد، آینده را نیز در اختیار خواهد داشت. آن‌که حال را در اختیار دارد گذشته را هم در اختیار دارد.
Artemis
کودکان سال‌ها تحت تعلیم سیستم آموزشی منسوخی قرار می‌گیرند و موضوعاتی را مطالعه می‌کنند که هرگز از آن استفاده نمی‌کنند و برای جهانی آماده می‌شوند که دیگر وجود ندارد.
mahdi
- همین‌طور من در زمینهٔ سهام، کتاب «ضرب و شتم در خیابان» «پیتر لینچ» را به خاطر فرمولش برای انتخاب سهام‌هایی که ارزش بیشتری خواهند یافت دوست دارم.
کاربر ۴۹۵۶۹۶۵
آن‌که گذشته را در اختیار دارد، آینده را نیز در اختیار خواهد داشت. آن‌که حال را در اختیار دارد گذشته را هم در اختیار دارد.
MTA
در مقابل، افراد ثروت‌مند اصیل و واقعی، ابتدا ستون دارایی‌شان را می‌سازند. پس، با درآمد حاصل از ستون دارایی‌ها، کالاهای لوکس می‌خرند. افراد فقیر و طبقهٔ متوسط جامعه این املاک را با استفاده از عرق جبین و تلاش و حق فرزندان‌شان خریداری می‌کنند.
Younes Rahimi
استراتژی من در مورد املاکم این بود که کار را با مقادیر کم و املاک کوچک‌تر شروع کرده، آن‌ها را با املاک بزرگ‌تر معامله کنم. در نتیجه، در پرداخت مالیات‌های مرتبط با سود به دست آمده، تأخیر داشتم. با این کار، ارزش به دست آمده، به طرزی چشم‌گیر افزایش پیدا می‌کند. من معمولاً املاکم را کم‌تر از هفت سال در اختیار خودم نگه می‌دارم.
Younes Rahimi
. در مورد شرکت‌های کوچک، استراتژی سرمایه‌گذاری من، خروج از سهام ظرف یک سال بود.
Younes Rahimi
«من خوش‌حالم که تو بابت دریافت حقوق ۱۰ سنت به ازای هر ساعت عصبی شدی؛ چرا که اگر عصبانی نمی‌شدی و با رضایت این حقوق را قبول می‌کردی، به تو می‌گفتم نمی‌توانم چیزی به تو یاد بدهم. می‌دانی؟ یادگیری واقعی مستلزم انرژی، شوق و تمایل شدید است. عصبانیّت بخشی بزرگ از این فرمول است و اشتیاق، ترکیبی از عشق و عصبانیّت است. وقتی بحث پول مطرح می‌شود، اکثر مردم می‌خواهند احتیاط کنند و احساس امنیّت داشته باشند. به همین سبب، این ترس است که آن‌ها را در این مسیر هدایت می‌کند، نه اشتیاق».
کاربر ۳۰۰۸۵۲۰
«شما پسرها اوّلین افرادی هستید که از من درخواست کردید راه پول درآوردن را به شما یاد بدهم. من بیش از ۱۵۰ کارمند دارم و حتّی یکی از آن‌ها از من نپرسیده است چه چیزی در مورد پول می‌دانم. آن‌ها از من تنها شغل و چک حقوق‌شان را می‌خواهند و هرگز نخواسته‌اند در مورد پول به آن‌ها آموزش بدهم. بنابراین، اکثر افراد، بهترین سال‌های عمرشان را صرف کار کردن برای پول می‌کنند؛ بدون این‌که در واقع بدانند برای چه چیز کار می‌کنند».
کاربر ۳۰۰۸۵۲۰
. پدر ثروت‌مندم برایم توضیح داد که: «اگر مدام
کاربر ۴۸۷۷۶۴۷
س هزینه‌اش بربیایم»، امّا دیگری استفاده از این کلمات را قدغن کرده بود و در
کاربر ۴۸۷۷۶۴۷
آی‌کیوی مالی شامل چهار زمینهٔ مهارتی گسترده است: مهارت شمارهٔ ۱، حساب‌داری است. مهارتی که من آن را سواد مالی می‌نامم و چنان‌چه قصد برپایی یک امپراتوری را داشته باشید، مهارتی مهم و حیاتی به شمار می‌آید. هر چه مسؤولیت پول بیش‌تری را بر عهده داشته باشید، دقتی بیش‌تر نیاز است. در غیر این صورت، امپراتوری‌تان در هم می‌شکند. وظیفهٔ این کار بر عهدهٔ نیم‌کرهٔ چپ مغز است. سواد مالی در واقع همان توانایی خواندن و درک اظهارنامه‌های مالی است. توانایی‌ای که به شما اجازه می‌دهد نقاط قوت یا ضعف هر نوع تجارت را بشناسید.
zalzalak
هنگامی که پسری جوان بودم، پدر تحصیل‌کرده‌ام مرا تشویق می‌کرد شغلی امن پیدا کنم. از طرف دیگر، پدر پول‌دارم مرا تشویق می‌کرد به دنبال کسب چیزهایی باشم که دوست دارم: «اگر عاشق آن نباشی، مراقب آن نیز نخواهی بود»
zalzalak
در دنیای من، دارایی‌های واقعی در چند دسته قرار می‌گیرند: ۱- تجارت‌هایی که نیازمند حضور من نیستند. من مالک آن‌ها هستم، اما افرادی دیگر آن‌ها را مدیریت می‌کنند. اگر مجبور باشم آن‌جا کار کنم، به این کار دیگر تجارت نمی‌گویند؛ بلکه تبدیل به شغلم می‌شود. ۲- سهام ۳- اوراق قرضه ۴- شرکت‌های سرمایه‌گذاری ۵- املاک درآمدزا ۶- سفته‌ها ۷- حق امتیازهای مرتبط با مالکیت معنوی؛ مانند موسیقی، نمایش‌نامه‌ها، حق امتیازها. ۸- و هر چیز دیگر که ارزش، بازار آماده و درآمدزایی دارد.
zalzalak
سود در خریدن حاصل می‌شود نه زمان فروختن.
amirtir
پیدا کردن معاملهٔ خوب، تجارت خوب، افراد مناسب، سرمایه‌گذاران شایسته و یا هر چیز دیگر، درست شبیه قرار ملاقات گذاشتن است. شما باید به بازار بروید و با مردم زیادی گفت‌وگو کنید. پیش‌نهادهای زیاد مطرح کنید، مذاکره کنید و پیش‌نهادها را رد و یا قبول کنید. افرادی را می‌شناسم که در خانه منتظر صدای زنگ تلفن می‌نشینند، ولی حتی اگر شما «سیندی کرفورد» و یا تام کروز باشید، بهترین راه، رفتن به بازار است؛ حتی اگر فقط به سوپرمارکت بروید. در واقع، تحقیق کردن، پیش‌نهاد دادن، قبول نکردن، مذاکره کردن و پذیرفتن، قسمت‌های اصلی فرآیند انجام دادن هر کار در زندگی هستند.
amirtir
صل ماجرا این است: پیش‌نهاد مطرح کنید. کسانی که سرمایه‌گذار نیستند، از لذت فروختن چیزی نمی‌دانند. وقتی آن‌ها ملکی را برای ماه‌ها به فروش گذاشته‌اند، از هر پیش‌نهادی استقبال می‌کنند و دیگر قیمت پایین برای‌شان اهمیت ندارد. ممکن است مبلغ پیش‌نهادی بسیار پایین باشد، اما آن‌ها خوش‌حال خواهند شد. رضایت آن‌ها به این علت است که سرانجام فردی علاقمند را یافته‌اند. مسلماً ممکن است پیش‌نهاد مطرح‌شده راضی‌کننده نباشد. شما می‌توانید حتی پیش‌نهاد معامله به مثل بدهید و معامله کنید. پیش‌نهاد دادن، مانند نوعی بازی است. بازی خریدوفروش بسیار جالب است. به یاد داشته باشید از این بازی لذت ببرید. در نهایت، فردی را پیدا خواهید کرد که به پیش‌نهاد شما پاسخ مثبت دهد.
amirtir

حجم

۲۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان