بریده‌هایی از کتاب پدر پولدار، پدر بی‌پول

* آن‌که گذشته را در اختیار دارد، آینده را نیز در اختیار خواهد داشت. آن‌که حال را در اختیار دارد گذشته را هم در اختیار دارد. *

همان‌طور که موج‌سواران عقیده دارند: «همیشه موجی دیگر وجود دارد». افرادی‌که عجله می‌کنند، در واقع کسانی هستند که در اکثر موارد شکست می‌خورند.

هشدار: به حرف افراد فقیر و ترسو گوش نکنید.

تکبر یکی از مشکلات افرادی است که موفق نیستند. افراد متکبر به‌ندرت کتاب می‌خوانند و یا نوارهای آموزشی می‌خرند. چرا باید این کار را انجام دهند؟ آن‌ها مرکز دنیا هستند.

اکثر مردم به جای سرمایه‌گذاری، سرمایه‌ها را می‌خرند. ابتدا روی یادگیری سرمایه‌گذاری کنید.

وقتی مردم از من می‌پرسند هدف از پول‌دار شدن چیست، باید بگویم در واقع، مجموعه‌ای از خواستن‌ها و نخواستن‌های عمیق عاطفی و احساسی است.

اگر می‌دانید در مورد موضوعی اطلاعات کافی ندارید، از متخصص یا کتابی مناسب در مورد آن موضوع، بهره ببرید و اطلاعات کافی کسب کنید.

اما اگر سهم خود را ابتدا بپردازید، فشارهای وارده از طرف طلب‌کاران، شما را مجبور می‌کند به دنبال شغل دوم باشید. فشار پرداخت صورت‌حساب‌ها، مانند محرک انگیزه عمل می‌کند. من شغل دوم اختیار کردم؛ شرکت‌های دیگری راه‌اندازی کردم، در بازار سهام مشغول شدم و هر کار دیگر انجام دادم تا مطمئن شوم کسی بر سرم فریاد نمی‌کشد. این فشارها مرا مجبور کرد سخت‌تر کار کرده، بیش‌تر فکر کنم. همهٔ این عوامل مرا با هوش‌تر و فعال‌تر از پیش کرده است. به‌ویژه وقتی بحث پول به میان می‌آید. اگر در انتها سهم خود را بردارم، دیگر هیچ فشاری روی خود حس نمی‌کنم. نهایتاً امکان دارد ورشکسته شوم.

او از من پرسید: «پدرت کی صورت‌حساب‌ها را پرداخت می‌کند؟» گفتم: «اول هر ماه». او پرسید: «آیا چیزی هم برایش باقی می‌ماند؟» گفتم: «خیلی کم». پدر پول‌دار گفت: «این سبب اصلی مشکلات مالی اوست. او عاداتی بد دارد. اول از همه پول دیگران را پرداخت می‌کند و در نهایت، پول خود را برمی‌دارد،؛ البته اگر چیزی برای خودش باقی بماند».

حالا چطور می‌خواهید بر تنبلی غلبه کنید؟ پاسخ این سؤال، داشتن اندکی طمع است. بدون داشتن اندکی احساس طمع، تمایل به داشتن چیزهای بهتر در زندگی و پیش‌رفت کردن، در ما شکل نمی‌گیرد. دنیای پیرامون ما پیش‌رفت می‌کند؛ زیرا همهٔ ما به داشتن زندگی بهتر تمایل داریم.

بنابراین، هر وقت دچار شک و تردید شدید و ترس بر شما غلبه کرد، همان کار را انجام دهید که سرهنگ ساندرز انجام داد: جوجه‌تان را سرخ کنید.

در بازار سهام اغلب می‌شنوم که می‌گویند: «من نمی‌خواهم پولی از دست بدهم». نمی‌دانم دقیقاً چه چیز باعث شده است آن‌ها فکر کنند من و دیگران دوست داریم پول‌مان را از دست بدهیم؟ آن‌ها پول‌دار نمی‌شوند؛ زیرا هدف‌شان از دست ندادن پول است. آن‌ها به جای تجزیه و تحلیل، چشم خود را روی یکی دیگر از ابزار قدرت‌مند در امر سرمایه‌گذاری، یعنی بازار سهام می‌بندند.

پدر پول‌دارم همواره می‌گفت: «نمی‌خواهم‌ها» کلید رسیدن به موفقیت هستند؛ زیرا متوجه شدم وقتی نمی‌خواهم توالت‌ها را تعمیر کنم، یاد می‌گیرم چگونه املاکِ بیش‌تر بخرم و سریع‌تر از مسابقهٔ موش خارج شوم.

پدر پول‌دار گفت: «انسان‌های بدبین هرگز برنده نمی‌شود». اگر به ترس و شک خود رسیدگی نکنید، بدبینی به وجود می‌آید. انسان‌های بدبین همواره انتقاد می‌کنند و برنده‌ها تجزیه و تحلیل.

طبق تجربیات شخصی‌ام، نبوغ مالی شما نیازمند دانش فنی و شهامت، در کنار یک‌دیگر است. اگر ترس بیش از حد بر شما غلبه کند، شهامت در وجود شما سرکوب می‌شود.

از ده سالگی، از پدر پول‌دارم می‌شنیدم که می‌گفت کارمندان دولت مشتی دزد تنبل هستند و از پدر بی‌پولم می‌شنیدم که افراد ثروت‌مند را کلاه‌بردارانی حریص می‌خواند که باید مالیاتی بیش‌تر بپردازند

اکثر مردم برای همه، جز خودشان کار می‌کنند. اوّل از همه، آن‌ها برای صاحبان شرکت‌ها، سپس برای دولت از طریق پرداخت مالیات‌ها و در نهایت برای بانک‌ه

فقط این تعریف ساده را به یاد داشته باشید: ثروت‌مندان دارایی می‌خرند؛ فقرا فقط هزینه می‌کنند. افراد متوسط بدهی می‌خرند و فکر می‌کنند دارایی خریده‌اند.

مهم‌ترین قانون، شناخت تفاوت میان دارایی و بدهی است. به محض این‌که متوجه تفاوت این دو شدید، تلاش‌های خود را روی خرید دارایی‌های درآمدزا متمرکز کنید. این بهترین شیوه برای قدم نهادن در مسیر پول‌دار شدن است. همین کار را ادامه دهید تا ستون دارایی‌های‌تان بزرگ‌تر شود.

مهم‌ترین قانون، شناخت تفاوت میان دارایی و بدهی است. به محض این‌که متوجه تفاوت این دو شدید، تلاش‌های خود را روی خرید دارایی‌های درآمدزا متمرکز کنید. این بهترین شیوه برای قدم نهادن در مسیر پول‌دار شدن است. همین کار را ادامه دهید تا ستون دارایی‌های‌تان بزرگ‌تر شود.