بریدههایی از کتاب سفر به سرزمین آریاییها (سفرنامه افغانستان)
۴٫۳
(۳۴)
افغانستانیها پس از بروز کودتای ۱۳۵۷ و حمله و نجاوز شوروی به خاک کشورشان و بعدها جنگ داخلی و حکومت طالبان، به دو کشور پناهنده شدند: ایران و پاکستان. در حالیکه پاکستان با آغوش باز آنها را پذیرفت و تا همین دو ساه سال پیش (یعنی زمان سفرم به افغانستان) درهای مدارساش را به رویشان باز کرد، به آنها در راهاندازی کارگاههای کوچک تولید صنایع دستی کمک رساند و نهایتاً از آنها به خاطر همکاریشان در پیشرفت پاکستان تشکر کرد
14161319
همیشه در بین بخشی از مردم ما رایج بوده که افغانستانیها آدم میکشند و پول میدزدند و به هر ترتیب میزان جرم و جنایتشان بالا است. اما آیا به راستی اینگونه است؟ یقیناً نه. بلکه از آنجا که حساسیت ما نسبت به اعمال آنها بیشتر است، اگر در یک روز صدها جرم و جنایت در کشور رخ دهد، ما تنها به آن جرائمی توجه میکنیم که افغانستانیها عاملش بودهاند. متأسفانه رسانهها در این زمینه بیش از بقیه فعالاند.
14161319
چندی پیش با کارشناسان اداره کار استان سیستان و بلوچستان (که زمانی بیشترین مهاجران افغانستانی را در خود جای داده بود و اکنون تبدیل به استان ممنوعه برای افغانستانیها شده) گفتگو میکردم. میگفتند پس از اخراج افغانستانیها از استان، بسیاری از مشاغل و صنایع این استان نیز به تعطیلی کشیده شده است؛ چرا که کارگران بومی حاضر به انجام فعالیت در این حوزهها نیستند. برای نمونه مدیر یکی از بزرگترین کارخانههای کنسروسازی استان به اداره کار مراجعه کرده و گفته که بارها آگهی در روزنامه زده که برای برخی از بخشها حاضر است دو برابر حقوق بدهد؛ اما هیچ کارگر ایرانیای بیش از یک روز در آنجا تحمل نمیکند.
14161319
در بخشهای بعدی سفرنامه درباره احترام به جانوران و بهویژه پرندگان در افغانستان خواهم نوشت که چگونه مرغ میناها، کبوتران، گنجشکها و دیگر پرندگان آزادانه از دانه و آبی که مردم برایشان میگذارند، استفاده میکنند؛ بیآنکه ترسی از شکار شدن داشته باشند. بهراستی مردم افغانستان پس از این همه رنج و سختی گرسنهتر و نیازمندتر به گوشت پرندگان هستند یا ما ایرانیانی که عمدتاً در رژیم غذایی روزانهمان دستکم یک وعده گوشت هست
محسن
نیازی به بیان و توضیح ندارد که جامعه ایران نیز این روزها و سالها دچار افت شدید چه در بعد مادی فرهنگ (بهویژه تکنولوژی) و چه در بعد معنوی فرهنگ (بهویژه اخلاقی) شده و به دنبال کسانی میگردد که این ناکامیها را به گردن آنها بیندازد. در این میان آنچه برای ایرانیان اهمیتی ندارد، ویرانیای است که بر روح و روان مردمان افغانستان بر جای میگذارند. ما با «داغ ننگ» ی که بر افغانستانیها گذاردهایم، آنها را شرمسار هویت خودشان کردهایم.
نور
«وقتی جامعه از چیزی رنج میبرد، این نیاز را احساس میکند که کسی را بیابد تا مسئولیت ناراحتیاش را به گردن او بگذارد. کسی که بتوان انتقام همه ناکامیها را از او گرفت و آن کسانی که عقیده عمومی هماکنون علیه آنها تبعیض قائل میشود، به طبع چنین نقشی را به دوش میکشند. اینان ناپاکانی هستند که باید کفاره گناهان جامعه را پس بدهند»
نور
شیث نخستین کسی بوده که کانی را از معدن استخراج کرده و دینار و درهم رایج کرده و مبادله میکرده؛ حضرت آدم به او وصیت کرد که دل به دنیا نبندد.
صدف
افغانستان بهطور کلی بیش از هزار سال یکی از اصلیترین مراکز بودائیان جهان بوده است.
صدف
از آنحا بیرون رفته و از میان کوچه-باغهای بیرون شهر، راه خود را ادامه داده تا به «شیث پیامبر» رسیدیم. البته خودشان میگویند «شش پیامبر». من هم فکر میکردم شش تا قبر دارد. اما وقتی با یک قبر بزرگ روبرو شده و تابلویش را خواندم، متوجه تغییر و اشتباه زبانی اهالی شدم. البته تابلویش دیگر رنگ و رویی نداشت. به زور توانستم چیزهایی بخوانم و بفهمم که درباره اینکه حضرت شیث نخستین کسی بوده که کانی را از معدن استخراج کرده و دینار و درهم رایج کرده و مبادله میکرده؛ حضرت آدم به او وصیت کرد که دل به دنیا نبندد. او از آدم درباره حضرت محمد پرسید و آدم درباره حضرت محمد میگوید که مقامش بسیار بالاتر از حضرت آدم است.
مهدیه
تا یادم نرفته این را بگویم که چون واحد پولشان افغانی است، برای همین خیلی از اتباع افغانستان دوست ندارند آنها را «افغانی» بنامی و میگویند افغانی یعنی پول؛ ما «افغان» یا «افغانستانی» هستیم. در واقع بسیاری از دوستان افغانستانی از اینکه میبینند ایرانیان آنان را «افغانی» یا بهطور جمع «افاغنه» مینامند، بسیار ناراحت میشوند و حتی گاهی به کسانی که حامی حقوق افغانستانیهای ساکن در ایران هستند نیز خرده میگیرند. ضمن آنکه میگویند اهالی همه کشورها آنها را افغان مینامند و فقط ایرانیها آنها را افغانی صدا میزنند (هرچند بسیاری حتی خودشان را بهواسطه اینکه پشتون نیستند، «افغان» هم نمیدانند و میگویند «افغانستانی» درست است و نهایتاً برخیشان هم «خراسانی» را به همه اینها ترجیح میدهند).
وحید
حجم
۹۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۹۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان