بریدههایی از کتاب آکوردی برای صرف شام
۴٫۱
(۵۰)
به شعری تازه فکر میکنم و
به راهم ادامه میدهم
تو آینه به آینه دور میشوی
و من کوچه به کوچه تنها میشوم.
A~
وقتی آنجا کسی منتظرت نیست
به آنجا نرو!
خیالهای الکی نباف!
هیچکس با لباس خیالی به مهمانی نمیرود.
nia
عقابی در قفس
آزادی چیدن گل نیست
نچیدن گل است
گل میخواهد زندگی کند!
آزادی
تفسیری از آزادی نیست
خود آزادیست.
آزادی پاک کردن این شعر نیست
نخواندن این شعر است
هی دوست من!
چگونه از آزادی حرف میزنی
وقتی عقابی در قفس داری!
مادربزرگ علی💝
آفتاب
برای همه یکسان نمیتابد
پدرم به امید دمیدن آفتاب فردا به خواب رفت
اما بیدار نشد
یعنی آفتاب نتوانست
سایۀ مرگ را از چهره او پاک کند
بعدها فقط مزارش را روشن کرد...
هدیه
من دنیای واقعی را دوست دارم
زیستن در ناممکنها
بیهوده و غم انگیزاست
نمیشود از رنگ دریا ماهی گرفت
نمیشود از عکس درختان، میوه چید
برکههای رؤیا
پرندگان را سیراب نمیکنند
مرا ببخش!
فراموشت کردم
نمیتوانستم
به دیواری در دوردستها تکیه کنم!
sarahoosh
مرز
کاش میدانستم
خوابها تا کجا ادامه مییابند
یا
بیداری از کجا شروع میشود؟!
نمیدانم بودنت را باور کنم
یا نبودنت را؟!
کاش مزرعهای از گل سرخ بود
میان خواب و بیداری.
susan.t
بگذار بروم!
در تو بیگانهایست
که مرا هرگز نخواهد شناخت.
Atena
همه رفته بودند
حتی تو
حتی تو که مرا دوست میداشتی
من پشت درهای باز ماندم.
sagheb|Terme|🌸
ناممکنها
من دنیای واقعی را دوست دارم
زیستن در ناممکنها
بیهوده و غم انگیزاست
نمیشود از رنگ دریا ماهی گرفت
نمیشود از عکس درختان، میوه چید
برکههای رؤیا
پرندگان را سیراب نمیکنند
مرا ببخش!
فراموشت کردم
نمیتوانستم
به دیواری در دوردستها تکیه کنم!
°¦سـان گــرل¦°
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف میزند
قبلاً رفته است
فقط میخواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده باشد
|ݐ.الف
کبوتران به پرواز در آمده بودند
به وجد آمدیم
در باره صلح شعر گفتیم
اما در آخر
بر سر این که شعر چه کسی زیباست
با هم جنگیدیم
و کبوتران
از ترس به لانههایشان برگشتند.
13
در تو بیگانهایست
که مرا هرگز نخواهد شناخت.
Sina Mahmoodi
زنی روبرویم نشسته است
اما من نمیدانم
با کسی که نمیشناسمش
از چه چیزی باید حرف بزنم
مات و مبهوت
به همدیگر نگاه میکنیم
مثل دو تا مجسمه سنگی
بالای سرمان
دو تا قناری در قفس آواز میخوانند
و در آوازهای همدیگر پرواز میکنند...
vafa
هی دوست من!
چگونه از آزادی حرف میزنی
وقتی عقابی در قفس داری!
13
ناممکنها
من دنیای واقعی را دوست دارم
زیستن در ناممکنها
بیهوده و غم انگیزاست
نمیشود از رنگ دریا ماهی گرفت
نمیشود از عکس درختان، میوه چید
برکههای رؤیا
پرندگان را سیراب نمیکنند
مرا ببخش!
فراموشت کردم
نمیتوانستم
به دیواری در دوردستها تکیه کنم!
Khaled Beg
مرا ببخش!
فراموشت کردم
نمیتوانستم
به دیواری در دوردستها تکیه کنم!
nia
چیزهای زودگذر
میگذرند
زودتر از آنکه فکر کنی میگذرند
عشقها
اضطرابها
هیجانها
باد و بارانهای یک تابستانند.
قاصدک( پارسا)
بگذار بروم!
در تو بیگانهایست
که مرا هرگز نخواهد شناخت.
سیما
در ورای هر چیزی، حفرهای وجود دارد
حفرهای سیاه و مکنده.
هر بودنی را
نبودنی
هر صعودی را، سقوطی تهدید میکند
جاودانگی
توقع سکون است از قطرهای معلق باران در فضا.
Fact finder
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف میزند
قبلاً رفته است
فقط میخواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده باشد
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همینطور سایهاش را
که گاه بیگاه از پشت پنجرهات گذشته بود.
Sahar B
حجم
۵۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۵۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان